عشق، اسکیزوفرنی، آرزو، گرایشهای رادیکال سیاسی، اعتیاد و سیلیکون ولی چه ارتباطی با هم دارند؟ شاید بتوان گفت مولکولی شگفتانگیز به نام دوپامین همه اینها را مدیریت میکند. در کتاب دوپامین مولکولی با خواص شگفتانگیز نویسندگانش تصور عمومی درباره این مولکول را بازبینی و اصلاح میکنند و میگویند که دوپامین صرفا شاخص لذت نیست!
«فعالیت دوپامین فقط شاخص لذت نیست بلکه فعالیت دوپامین نوعی واکنش در برابر پیشامدهای شگفتیزا و رویدادهای محتمل و پیشبینیهاست…اما وقتی این رویدادها تکرار میشوند و دیگر تازگی ندارند، نمیتوانند موجب افزایش ترشح دوپامین شوند…مغز انسان طوری طراحی شده که شیفته امور غیرمنتظره و چشم به راه امور آینده باشد.
آیندهای که آبستن رویدادهای هیجانانگیز بسیار است. اما وقتی همه چیز عادی و روزمره شود و از هیجان عاری باشد، مغز به مسائل جدیدتر گرایش مییابد.» (ص۱۵و۱۶ کتاب دوپامین، مولکولی با خواص شگفتانگیز)
هر آنچه مربوط به امور انتزاعی و دور از کنترل و مربوط به آرزوهای ماست به دوپامین وابسته است.
«برای دوپامین آرزو چیزهای خیالی چیزهایی هستند که دوست داریم آنها را داشتهباشیم اما در حال حاضر نداریم. برای دوپامین کنترل خیالها، اجزای سازنده تفکر خلاق هستند، یعنی ایدهها نقشهها، نظریهها، مفاهیم انتزاعی مانند ریاضیات، زیبایی و دنیاهایی که در آینده تحقق مییابند…مرد جوانی که برای نخستینبار قصد خرید خودرو دارد، اگر فقط متکی به دوپامین آرزو باشد اولین خودرویی را که مورد پسندش باشد میخرد اما چون دارای دوپامین کنترل نیز هست میتواند انگیزههای خود را بسنجد.»ص۶۹
دوپامین نیرو محرکه بشر برای پیش رفتن به سمت آینده و امور ناشناخته است. دوپامین وظیفه و کارش همین است.
«چیزهای دور از دسترس را نمیتوان به کار برد یا مصرف کرد. فقط میتوان آرزوی رسیدن به آنها را در دل پروراند. دوپامین وظیفه روشن و مشخصی دارد: افزایش دادن منابع در دسترس بشر در آینده و جستجوی چیزهای بهتر.»ص۱۹
«افراد میتوانند به مدد تخیل آیندههای مختلفی را در ذهن خود مجسم کنند…سفر زمانی در ذهن یکی از ابزارهای نیرومند دوپامین است و به کمک آن میتوانیم آینده را در ذهن خود به گونهای تصور کنیم که گویی در آن حضور داریم.»ص۱۲۳
هر آنچه باعث ترشح دوپامین میشود به مرور زمان دیگر نمیتواند این مولکول را ترشح کند و به نوعی مغز در برابر آن مقاوم میشود!
«پدیدههای جدیدی که سبب تحریک ترشح دوپامین میشوند به مرور زمان خاصیتشان را از دست میدهند.»ص۲۴
دوپامین به نوعی دشمن قناعت در بشر و باعث طمع، بلند پروازی و نارضایتی از وضع موجود است!
«از دید دوپامین، داشتن مهم نیست، به دست آوردن مهم است. اگر مثل یک آواره زیر یک پل زندگی میکنید دوپامین کاری میکند که هوس داشتن یک خیمه به سرتان بزند. اما اگر در گرانترین عمارت جهان زندگی میکنید، دوپامین کاری میکند آرزو کنید که قصری روی ماه داشته باشید. دوپامین استانداردی برای خوب ندارد و دنبال رسیدن به هیچ خط پایانی نیست. مدارهای دوپامینی مغز را فقط با احتمال بروز پیشامدهای جدید و دلپذیر میتوان تحریک کرد.» (ص۲۶ کتاب دوپامین، مولکولی با…)
بشر تقلایش برای بقا و شوقش برای تولید مثل و حفظ نسل و پیشرفت تمدن را مدیون این مولکول است.
«هدف این مدار دوپامینی تقویت رفتارهایی است که منجر به افزایش شانس بقا و تولید مثل میشوند یا به زبان سادهتر در پیدا کردن جفت و غذا و غلبه بر رقیبان به موجود زنده کمک میکند.»ص۳۷و۳۸
«گرسنگی نوعی پدیده مربوط به اینجا و اکنون و نوعی تجربه آنی است.، نه موضوعی مربوط به آینده که تحت نفوذ و ترشح دوپامین باشد. اگر میزان گرسنگی یا سایر تجربههای حسی را کم و زیاد کنیم میتوانیم بر ارزش پاداشی که از راه کار به دست میآید تاثیر بگذاریم. اما در نهایت چیزی که انجام کار را ممکن میکند دوپامین است. اگر دوپامین نباشد، تلاشی هم در میان نخواهدبود.»ص۷۳
این مولکول را با مصرف مواد مخدر هم میتوان در مغز تولید کرد که تبعاتی ویرانگر دارد زیرا فرد تمایلش را جهت رقابت و زندگی از دست میدهد زیرا به راحتی میتواند سطح دوپامین را افزایش دهد.
«مواد اعتیادآور مثل موشک هدایت شونده به مدارهای آرزوی مغز اصابت میکنند و نوعی انفجار شیمیایی قوی ایجاد میکنند. هیچ یک از رفتارهای طبیعی ما از جمله صرف غذا یا ارتباط جنسی توان رقابت با این مواد را ندارند.»ص۴۴
و به دلیل آنکه دوپامین برای ترشح هر بار نیاز به سطح بیشتری محرک نیاز دارد مخدر هم به مرور باید مصرفش را افزایش داد ولی چنانچه گفتهشد تبعاتی ویرانگر دارد و فرد به جای رقابت و زیستن مدام مسیر سریع یعنی مصرف مواد را برای ترشح دوپامین برمیگزیند.
«فرد معتاد مصرف مواد را به کار و خانواده و همه چیز ترجیح میدهد. ممکن است ما فکر کنیم تصمیمهای او غیرمنطقی است. اما مغز فرد معتاد به او میگوید که تصمیمهایش کاملا درست و منطقی هستند.»ص۴۵
«توانایی تلاش و کوشش با واسطه ترشح دوپامین به وجود میآید. البته عوامل بسیاری بر کیفیت این تلاش موثر هستند اما اگر دوپامین نباشد هیچ تلاشی هم در کار نخواهدبود.»ص۷۴
بیماریهای روانی هم بر اثر کاهش و افزایش ترشح این مولکول به وجود میآیند. اسکیزوفرنی که منجر به بروز توهم در فرد میشود هم به دلیل تغییر در میزان ترشح آن در مغز ایجاد میشود.
«در اسکیزوفرنی مدارهای مغز اتصالی پیدا میکنند و بیمار به بسیاری از مسائلی معمول که باید نادیده گرفتهشوند بیش از حد بها میدهد.»ص۱۱۶
و این منجر به برهم خوردن تمرکز و آشفتگی کلام هم میشود که در اثر عدم تعادل ترشح دوپامین با سو مصرف مواد مخدر یا بیماریهای روانی به وجود میآیند.
«وقتی افکار یکی پس از دیگری میآیند و فرد توانایی متوقف کردن آنها را ندارد ساختار کلام به هم میریزد…معمولا وقتی کسی دچار هیجان باشد اینطور حرف میزند. در این حالت دوپامین آرزو که بسیار فعال شده دوپامین کنترل را که رویکرد منطقیتری به مسئله دارد به حاشیه میراند.»ص۱۲۰
«در اسکن مغز افرادی که به اسکیزوفرنی مبتلا هستند تغییراتی در ناحیه قشر قدامی جانبی پیشانی سمت راست دیدهمیشود(بخش مربوط به خلاقیت) شاید علت این باشد که وقتی افراد خلاق هستند تا حدودی مثل بیماران اسکیزوفرنی رفتار میکنند. در این حالت افراد از مهار و بازداری بخشهایی از واقعیت که قبلا آنها را بیاهمیت میدانستند خودداری میکنند و به مسائلی که در گذشته آنها را بیاهمیت میدانستند بها میدهند.»ص۱۲۷
دوپامین در کنار همه این موارد که گفته شد منجر به خلاقیت، کشف و اختراع هم میشود. نبوغ ارتباط بسیار نزدیکی با دوپامین دارد.
«سطوح بالای دوپامین کارکرد سیستم اینجا و اکنون را سرکوب میکند و به همین دلیل افراد دارای استعدادهای درخشان معمولا در زمینه روابط اجتماعی ضعیف هستند.»ص۱۳۶
«افراد دارای سطح بالای ترشح دوپامین معمولا افراد خلاقی هستند و در کاربرد مفاهیم انتزاعی مهارت دارند در پی ابداع و ابتکار بوده و از حفظ وضع موجود گریزانند.»ص۱۴۶
گرایشهای سیاسی هم به نحوی متاثر از سطح ترشح دوپامین است. احزاب سیاسی بر همین مبنا جذب نیرو میکنند.
«صفاتی که در این مطالعه به افراد لیبرال منسوب شد مانند ریسکپذیری، جنجالی بودن، رفتار تکانهای و اقتدارگرایان مربوط به سطح بالای ترشح دوپامین هستند.»ص۱۴۴و۱۴۵
نویسندگان کتاب دوپامین، مولکولی… معتقدند محافظهکاری به سطح پایین دوپامین مغز افراد باورمند به آن مربوط است!
«آنها نسبت به تغییرات ناگهانی بدگمان هستند و از دیدگاههای کارشناسانی که میخواهند مسیر ترقی تمدن را به آنها نشان دهند استقبال نمیکنند…آنها به آرمانگرایی لیبرالها به دیده تردید مینگرند و آنان را متهم به تلاش بیهوده برای ایجاد آرمانشهر بیعیب و نقص میکنند و میگویند از تلاشی به احتمال زیاد حکومتی اقتدارگرا پدید میآید که در آن گروهی از نخبگان بر همه جنبههای زندگی عمومی و فردی غالب خواهندشد. اگر نماد ترقیخواهی پیکانی رو به جلو باشد، نماد محافظهکاری دایره است.»ص۱۴۵
افراد حاضر در سیلیکون ولی، هالیوود و دانشگاهها نیز جزو افرادی هستند که ترشح دوپامین بالایی دارند. البته جالب است که این دو گروه بزرگترین حامیان سیاستمداران لیبرال در آمریکا هستند و معمولا به دموکراتها رای میدهند و کمک مالی میکنند هرچند این به معنای آن نیست که همه طرفداران این حزب دوپامین بالایی ترشح میکنند. معمولا افرادی که میل به تغییرات اساسی و بلندپروازیهای بسیار دارند دوپامین زیادی مغزشان ترشح میکند و هوش بالایی دارند. ص۱۴۷
کتاب دوپامین، مولکولی… به ما میآموزد که این مولکول عجیب و شگفت انگیز چگونه دنیای ما و تمدن بشری را دگرگون کرده و از اختراعات و اکتشافات تا آسیبهای اجتماعی و تحولات سیاسی و فرهنگی را رقم زدهاست.