سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

دختر پرتقال

نویسنده: یاستین گوردر

مترجم: مهرداد بازیاری

ناشر: هرمس

نوبت چاپ: ۱۸

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۹۱

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۳۳۴۴۸


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
دختر پرتقال

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

دختر پرتقال

 

 

گئورگ که حالا 15 سال سن دارد، پدرش را در کودکی بر اثر بیماری لاعلاجی از دست داده است. پس از سال‌ها، مادربزرگ او داخل ماشین اسباب‌بازی قدیمی گئورگ، نامه‌ای پیدا می‌کند که پدر پیش از مرگ خطاب به پسرش نوشته تا وقتی که قادر به درک داستان شد، آن را بخواند. این داستان، شاید آخرین تلاش‌های پدر برای ارتباط برقرار کردن با پسرش بوده که حالا پس از 11 سال به دست او رسیده است.

پدر، نامه‌ را با احساسات خود در آخرین روزهای زندگی‌اش آغاز می‌کند و خیلی زود، سراغ داستانی می‌رود که همیشه می‌خواسته آن را به عنوان میراث کوچکی، با پسرش در میان بگذارد. او داستان را از بعد‌از‌ظهری در اواخر پاییز روایت می‌کند؛ زمانی که در مترو دختری را با پاکت بزرگی پر از پرتقال در دست می‌بیند. پدر گئورگ از لحظه دیدن دختر، ارتباط عمیقی نسبت به او حس می‌کند؛ اما این دیدار به طول نمی‌انجامد. چند هفته بعد، درحالیکه از یافتن دختر پرتقالی ناامید شده بود، اتفاقاً دوباره او را می‌بیند…

 

دختر پرتقال

 

دختر پرتقال، رمان عاشقانه‌ای است که در سال 2003 به چاپ رسید. ارتباطی که بین گئورگ و پدرش با چندین سال اختلاف پیش می‌آید، داستان این رمان را به شکلی جذاب شکل می‌دهد. در اولین نگاه، با داستانی شاعرانه و در عین حال مرموز و معمایی طرف هستیم، اما با پیش رفتن در داستان، به ابعاد فلسفی مهمی در باب عشق، زمان، خانواده، مرگ و زندگی برمی‌خوریم.

در این کتاب نیز همچون بسیاری از آثار گردر، شخصیت اول که کتاب از زبان او نوشته شده، با داستانی مجزا طرف می‌شود که به مرور زمان، او را به فکر فرو برده و نگرش تازه‌ای نسبت به جهان پیرامون به او می‌دهد.

در سال 2009، اوا دا بر اساس این رمان، فیلمی به همین نام (appelsinpiken) کارگردانی کرد.

 

درباره نویسنده

یوستین گردر (jostein Gaarder) نویسنده نروژی در 8 اوت 1952 متولد شد. در دانشگاه اسلو، الهیات و ادبیات اسکاندیناوی خواند و مطالعات گسترده‌ای در زمینه فلسفه انجام داد. از 1986 انتشار آثارش آغاز شد.

در 1990، راز فال ورق را منتشر کرد که برنده جایزه منتقدین ادبیات نروژ شد. او همچنین به تدریس دروس فلسفی در دبیرستان اشتغال داشت و برای آموختن فلسفه و تاریخ آن به دانش‌آموزانش، دست به نگارش اثری زد که هنوز از برترین آثار جهان ادبیات به شمار می‌آید؛ دنیای سوفی. کتابی که در آن با زبانی ساده و داستان‌گونه، تاریخ فلسفه، با سخنانی از فیلسوفان بزرگ مرور و تحلیل می‌گردد و علاوه بر بالا بردن دانش خواننده، او را در داستان جذاب خود غرق می‌کند.

چاپ این کتاب در 1991، استقبالی جهانی برای گردر به همراه داشت و برنده جایزه ادبیات نسل جوان آلمان شد. این رمان با ترجمه حسن کامشاد (انتشارات نیلوفر) در ایران به چاپ رسیده است.
مرد داستان‌ فروش، مایا، قصر قورباغه‌ها و راز تولد از دیگر آثار ارزشمند این نویسنده هستند.

 

یاستین گوردر

 

کتاب شاه مات نیز که در سال 2006 منتشر شد، گزیده‌ای از آثار گردر است که توسط او انتخاب و گردآوری شده‌اند تا مجموعه‌ای منسجم از مضامین داستان‌های این نویسنده به دست آید.

احاطه کامل او بر دانش فلسفه، این امکان را فراهم آورده تا مفاهیم پیچیده فلسفه با نثری روان و ساده بیان گردند. بهره‌گیری او از شخصیت‌های نوجوان و کم سن و سال، زمینه‌ای برای طرح سوالات متعدد و مهم ایجاد می‌کند. از طرفی روایت معماگونه داستان‌ها نیز مخاطبانی از گروه نوجوان به خود جذب می‌کند. این روند، در اغلب آثار او مشهود است و ترکیب فلسفه و داستان، تأمل در جهان و وجود انسان را امری اجتناب‌ناپذیر می‌کند. آثار او شاید بستری برای مطالعه گسترده‌تر در خصوص فلسفه برای خوانندگان فراهم کند و علاقه‌مندی آنان را نسبت به این دانش وسیع افزایش دهد.

 

بخشی از کتاب

مطمئناً پدر جوانی هستم. ولی باز هم دوست دارم زمان را نگه دارم. دوست دارم یکی از همین روزها جاودانه شود و تا ابد طول بکشد. عصر و شب در راه است و چرخه‌ زمان در حال چرخیدن. این چرخش ریتم خاص خودش را دارد و فردا می‌تواند دقیقاً از جایی آغاز شود که روز قبل تمام شده. دیگر نیازی نمی‌بینم بیشتر از چیزی که دیده‌ام و تجربه کرده‌ام، ببینم و تجربه کنم. اما از صمیم قلب دلم می‌خواست چیزی را که متعلق به من است، محکم نگه دارم. ولی گئورگ، دزدها در کمین هستند. مهمانان ناخوانده دارند نیروی حیات را از درون من می‌مکند و بیرون می‌کشند. شرمشان باد!

 

نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی

نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *