هان ای شب شوم وحشتانگیز!
چرا برخی افراد دوست دارند بترسند؟ این میل سیریناپذیر تماشا و خواندن آثار ترسناک از کجا میآید؟ جوابهای متنوعی را میتوان برای چنین سوالی تصور کرد، اما قریب به یقین اکثر جوابها به کیفیت روان انسان برمیگردد: «لذت و بقا». اما اگر بخواهیم منحصرا در دنیای داستان به دنبال چرایی آن بگردیم، پاسخ ساده و شناختهشده است؛ اینکه وحشت به عنوان محرکی عالی برای پیشبرد داستان و همراه کردن مخاطب عمل میکند.
چرا برخی افراد دوست دارند بترسند؟ این میل سیریناپذیر تماشا و خواندن آثار ترسناک از کجا میآید؟ جوابهای متنوعی را میتوان برای چنین سوالی تصور کرد، اما قریب به یقین اکثر جوابها به کیفیت روان انسان برمیگردد: «لذت و بقا». اما اگر بخواهیم منحصرا در دنیای داستان به دنبال چرایی آن بگردیم، پاسخ ساده و شناختهشده است؛ اینکه وحشت به عنوان محرکی عالی برای پیشبرد داستان و همراه کردن مخاطب عمل میکند.
هان ای شب شوم وحشتانگیز!
اولین سوالی که اغلب از یک ترسناکنویس میپرسند این است که چرا دوست دارید دربارهی ترس، وحشت و چیزهای منزجرکننده بنویسید؟
اما شاید بهتر باشد این سوال را نخست از مخاطب این ژانر بپرسیم. چرا آنها دوست دارند بترسند؟ این میل سیریناپذیر تماشا و خواندن آثار ترسناک از کجا میآید؟
جوابهای متنوعی را میتوان برای چنین سوالی تصور کرد، اما قریب به یقین، اکثر جوابها به کیفیت روان انسان برمیگردد؛ لذت و بقا. در سطح رویی این آدرنالین است که انسان را برای کسب لذت و رها شدن از احساس کرختی زندگی روزمره فرامیخواند و در سطح زیرین، عامل برانگیزاننده، تلاش انسان برای بقا و مواجهه با ناشناختههاست که آدرنالین را به تکاپو وامیدارد.
اما اگر بخواهیم منحصرا در دنیای داستان به دنبال چرایی آن بگردیم، پاسخ ساده است؛ اینکه وحشت محرک خوبی برای پیشبرد داستان بهشمار میآید. چیزی که مخاطب را تا انتها گوشبهزنگ و آگاه نگاه میدارد و به او انگیزهای قدرتمند میدهد تا داستان را دنبال کند.
کافی است شب شوم وحشتانگیزی را تصور کنید: “ماه کامل است و ابرهای تندرو نور مهتاب را مدام قطع میکنند. صدایی جز زوزهی گرگها در دوردست بهگوش نمیرسد. شخصیت اصلی داستان در یک خانهی قدیمی و متروکه، تنها به انتظار دوستی ایستاده که ساعتها از زمان آمدنش گذشته است.”
اگر یک چنین داستان کلیشهای میتواند شما را بربیانگیزد، درست آمدهاید. این پرونده برای شماست.
پیش از همه، ببینیم چه چیزهایی یک داستان را ترسناک میکند و چطور میشود یک داستان ترسناک نوشت؟ مقالهی زیر میتواند در شناخت و بهکارگیری کلیشههای ژانر ترسناک تاحدودی راهگشا باشد.
داستانهای ترسناک از ابتدای شکلگیری و شکوفایی سینما منابع خوبی برای اقتباس بودند. شاید مهمترین دلیل برای ترغیب فیلمسازان به استفاده از چنین کتابهایی، این بود که داستانهای ترسناک غالبا از تصویرپردازیهای قدرتمندی برخوردار بودند و توصیفات فضایی بیشتری را برای دلهرهاورترشدن به خدمت میگرفتند. به عبارت دیگر خوراک فیلمشدن بودند!
علاوهبر رمانها و داستانهایی که مستقیما مورد اقتباس سینمایی قرار گرفتهاند، کتابهایی نیز درباهی آثار سینمایی آنها و رویکرد منتقدان به آنها نگاشته شدهاند که برای طرفداران سینما میتواند جالبتر باشد. «درخشش» فیلم محبوب خیلیهای ما از سینمای استنلی کوبریک، یکی از آنهاست. چه کسی باور میکند که فیلم کوبریک نامزد جایزهی تمشک طلایی هالیوود بوده باشد؟ ظاهرا استفن کینگ، یکهتاز عرصهی ترسناکنویسی و ژانر وحشت کاملا باور میکند. روبرت صافاریان نگاهی داشته به کتابی دربارهی فیلم درخشش و مطلبی نوشته است با این عنوان «چرا استفن کینگ از درخشش بدش میآمد؟»!
بحث اقتباس از داستانهای ژانر ترسناک را پی میگیریم با استاد پرآوازهی ادبیات ترسناک جناب «ادگار آلن پو» که داستانهای کوتاهش دستمایهی ساخت فیلمهای زیادی بودند. حتی شعر بلند «کلاغ» او نیز به خاطر تصویرسازیها و روایتگری بینظیرش، از راه یافتن به دنیای سینما و تئاتر بازنمانده است. یکی از بهترین اجراهای نمایشی از «کلاغ» متعلق است به وینسنت پرایس، استاد بازیگری در ژانر وحشت که اتفاقا نام او نیز با آثار آلنپو گره خورده است. کلاغ به روایت وینسنت پرایس را ببینیم:
علاوهبر ادگار آلن پو، شاعران بزرگ دیگری نیز در این سبک خود را آزمودهاند و اشعار ماندگاری برجای گذاشتهاند. هرچند بسیاری گمان نمیکنند که شعر بتواند جدای از برانگیختن احساسات ملایم انسانی، احساسات بُرنده و تیز را به نمایش بگذارد. به بیانی دیگر میخواهند بدانند «شعر وحشت چگونه معجونیست؟»
اما شعر وحشت معجون غریبی نیست و تفاوت چندانی با سایر سبکهای شعری ندارد، جز آنکه فضای تاریک و نومیدانه در آن بیش از دیگر مضامین است و غالبا در فضاهای مرگآلود و آشفتهای سیر و تامل میکند؛ به طوری که وحشت و آشفتگی شاعر به سطرهای شعر و مخاطب رخنه میکند. در مطلب پیش رو میتوانید برخی از اشعار هراسانگیز برگزیده در ادبیات انگلیسی را بخوانید: از ادگار آلن پو تا امیلی دیکنسون.
شاعران ایرانی نیز با مضمون دلهره بیگانه نبودند. چطور میشود شاعر بود و مضاف بر آن در فضایی دلهرهآور زیست و از آن حرف نزد؟ شاید زیستن در چنین فضایی بود که دلهرههای بسیاری از این شاعران را به نمادگرایی و زمینههای اجتماعی سرزمینشان پیوند میزد.
بااینوجود، همچنان که ادبیات ترسناک در فیلم و داستان ایرانی (در قیاس با مفهومی تحتعنوان «ژانر» که در دنیا وجود دارد) آنقدرها شناختهشده نیست، در شعر نیز چندان چنین ادعایی مطرح نشده است. اما نبود ادعا، شاهدی بر نبود آن نیست. کمااینکه در بسیاری از آثار شعری مرگانگارانهی ایرانی میتوان ردپای مولفههای مرموز ترسآور را یافت. نگاهی کردهام به نیما و «آی آدمها»یش.
حال که به ادبیات ایران رسیدهایم، گذاری میکنیم بر داستانهای ترسناک ایرانی. در ایران، مثل هر جای دیگری، از روزگاران گذشته عناصر ترس و وحشت در لابلای داستانها و افسانههای کهن وجود داشته است. آدمها در مواجهه با ناشناختهها میهراسیدند و داستان میبافتند و در آن از تمایلات و دغدغههای انسانی خود سخن میگفتند.
اکنون نیز چنین عناصری در داستانهای ایرانی به کرات دیده میشود، هرچند که بسیاری از نویسندگان آن، بنا را بر نوشتن یک داستان در ژانر ترسناک نگذاشته باشند. در ادامه نگاهی داریم به سه نویسندهی ایرانی که درهمآمیزی افسانههای کهن، فضاهای تیره و تبآلود، و تیرهاندیشی و مرگانگاری در نوشتههایشان، آنها را به خلق جهانی ترسآور واداشت: بهرام صادقی با ملکوتش، صادق هدایت با بوف کور، و غلامحسین ساعدی با آدمهای خاکسترنشین داستانهای کوتاهش.
در انتها شاید بهتر باشد دربارهی آیندهی ژانر وحشت در ایران صحبت کنیم. کار راحتی نیست اما اکنون زیر سایهی دوران طلایی ادبیات وحشت در جهان، وضعیت این ژانر در ایران رو به بهبودی است. تعداد فزایندهی کتابهای نوشتهشده و ترجمهشده در این ژانر خود گواه همین ادعاست.
انتشارات جهان کتاب یکی از موفقترینها در چاپ و انتشار کتابهای ژانر وحشت، بهویژه در زیرژانر «معمایی» و «جنایی»ست و در این زمینه منحصرا بخش جداگانهای را به وجود آورده تحت عنوان «مجموعهی نقاب». اگر به دنبال گسترهی وسیعی از کتابهای معمایی و جنایی هستید سری به «مجموعهی نقاب» انتشارات جهان کتاب بزنید. مطمئنا دست خالی بازنخواهیدگشت.
|
علاوهبراین، شاگردان کارگاهِ مرورنویسیِ همکار خوبمان، افسانه دهکامه، در پلتفرم یادِمی برخی از این کتابها را معرفی کردهاند. شما هم اگر کتاب محبوبی در این ژانر دارید و مایلید به دیگران معرفی کنید، مرور یا نقد این کتابها را برایمان بنویسید و بفرستید.
یک دیدگاه در “هان ای شب شوم وحشتانگیز!”
ممنون از مطلب خوب تان