سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اندیشیدن در ماهیت کار عکاسان

اندیشیدن در ماهیت کار عکاسان


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

کار فیلسوف اساساً اندیشیدن به ماهیت پدیده‌هاست. سیزده مقاله‌ای که در این کتاب جمع شده‌اند به سه پرسش اصلی، که برخی‌شان از بدو پیدایش عکاسی مطرح بوده‌اند، می‌پردازند. یکم: ماهیت مکانیکی مستقل از دخالت انسان در فرایند تولید عکس (فرایند فیزیکی-شیمیایی و امروزه الکترونیکی) آیا به آن ارزش بیشتری از نظر سندیت می‌بخشد؟ دوم: با توجه به ماهیت مکانیکی عکاسی، آیا می‌توان عکاسی را هنر دانست؟ و سرانجام پرسش سوم درباره اخلاق در عکاسی. کوشش برای درک جهان هیچ کاربرد فوری ندارد و در این جهان بسیار عمل‌گرا ممکن است قضاوت عمومی این باشد «که به هیچ دردی نمی‌خورد». اما اندیشیدن به خود و کارهایی که می‌کنیم از ویژگی‌های بسیار طبیعی آدمیزاد است.

عکاسی و فلسفه مقالاتی در باب ماهیت تصویر عکاسی

نویسنده: گردآوردی‌شده توسط اسکات والدن

مترجم: مهدی امیرخانلو

ناشر: هنوز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۵۴۷

شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۲۵۵۳۲۴

کار فیلسوف اساساً اندیشیدن به ماهیت پدیده‌هاست. سیزده مقاله‌ای که در این کتاب جمع شده‌اند به سه پرسش اصلی، که برخی‌شان از بدو پیدایش عکاسی مطرح بوده‌اند، می‌پردازند. یکم: ماهیت مکانیکی مستقل از دخالت انسان در فرایند تولید عکس (فرایند فیزیکی-شیمیایی و امروزه الکترونیکی) آیا به آن ارزش بیشتری از نظر سندیت می‌بخشد؟ دوم: با توجه به ماهیت مکانیکی عکاسی، آیا می‌توان عکاسی را هنر دانست؟ و سرانجام پرسش سوم درباره اخلاق در عکاسی. کوشش برای درک جهان هیچ کاربرد فوری ندارد و در این جهان بسیار عمل‌گرا ممکن است قضاوت عمومی این باشد «که به هیچ دردی نمی‌خورد». اما اندیشیدن به خود و کارهایی که می‌کنیم از ویژگی‌های بسیار طبیعی آدمیزاد است.

عکاسی و فلسفه مقالاتی در باب ماهیت تصویر عکاسی

نویسنده: گردآوردی‌شده توسط اسکات والدن

مترجم: مهدی امیرخانلو

ناشر: هنوز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۵۴۷

شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۲۵۵۳۲۴

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

کتابی با عنوان «عکاسی و فلسفه» کتاب آموزش عکاسی نیست. تاملات عکاسان درباره‌ی تجربه‌های عکاسی‌شان هم نیست. نویسنده‌ی هیچ‌یک از مقاله‌های کتاب عکاس نیست جز اسکات والدن گردآورنده‌ی کتاب و نویسنده‌ی یکی از مقالات که عکاس هم هست. نویسنده‌های مقاله‌ها چنان‌که در فهرستی در آخر کتاب هم آمده است همه استادان دانشگاه و متخصصان فلسفه‌ی هنر و علوم اجتماعی هستند و مقاله‌های کتاب درباره‌ی مسائلی چون صدق و کذب عکس‌ها، سندیت عکس و اخلاق در عکاسی و آشنایی با دیدگاه‌ها گوناگون در این زمینه.

کار فیلسوف اساساً اندیشیدن به ماهیت پدیده‌هاست. سیزده مقاله‌ای که در کتاب عکاسی و فلسفه جمع شده‌اند کارشناسان فلسفه‌ به این حوزه‌ی خاص از هستی آدمی، یعنی بازنمایی جهان در عکس‌ها پرداخته‌اند، به این‌که این نوع بازنمایی فوتوگرافیک چه فرقی با نقاشی و سایر انواع بازنمایی بصری دارد. این مقاله‌‌ها در یک دسته‌بندی کلی‌تر به سه پرسش اصلی، که برخی‌شان از بدو پیدایش عکاسی مطرح بوده‌اند، می‌پردازند.

یکم: ماهیت مکانیکی مستقل از دخالت انسان در فرایند تولید عکس (فرایند فیزیکی-شیمیایی و امروزه الکترونیکی) آیا به آن ارزش بیشتری از نظر سندیت می‌بخشد؟ این وفادارترین بازنمایی به جهان واقع آیا تصویر واقع‌گرایانه‌تری از جهان ارائه می‌کند؟ مقاله‌ی نخست کتاب با عنوان «تصاویر شفاف: در باب ماهیت رئالیسم عکاسانه» به قلم کندال ال. والتون این موضوع را تشریح می‌کند و تعدادی از مقاله‌های بعدی آن را بسط می‌دهند یا در پیش‌فرض‌های آن تشکیک می‌کنند. امکان دخالت‌های گسترده در عکس‌ها به کمک تکنولوژی دیجیتال به این بحث‌ها بُعد جدیدی می‌افزاید.

دوم: با توجه به ماهیت مکانیکی عکاسی، آیا می‌توان عکاسی را هنر دانست؟ بودلر از نخستین کسانی است که این پرسش را مطرح کرده و به آن جواب منفی داده است. به گمان او عکاسی هنر نیست. عکاس هم هنرمند نیست بلکه تکنیسین است. مقاله‌ی راجر اسکروتن با عنوان «عکاسی و بازنمایی» این پرسش را مطرح می‌کند و بسط می‌دهد. در پاسخ این دیدگاه در پیشینه‌ی تاریخی بحث نظریه‌پردازان سینمایی مانند رودلف آرنهایم بحث کرده‌اند که تصویر فوتوگرافیک عین واقعیت را بازنمایی نمی‌کند و زاویه دوربین و انتخاب سوژه و بسیاری فاکتورهای دیگر به آن بعدی سوبژکتیو و لذا هنرمندانه می‌دهند. در مقاله‌ی بعدی با عنوان «عکس‌ها چگونه معنا می‌دهند» دیوید دیویس با تشریح عکسی از هنری کارتیه-برسون و نقل نوشته‌ای از او علاوه به عوامل بالا به ساختمان هندسی پیچیده‌ی عکس‌ها اشاره می‌کند و آن را وسیله‌ی خلق معنا توسط هنرمند عکاس می‌داند:

چنان که کارتیه‌-برسون بارها تاکید می‌کند، ترکیب‌بندی برای او حاصل یک تامل عقلی قبلی بر روش‌های سازماندهی عناصر برای رسیدن به یک هدف بیانی نیست. …. «چشم» عکاس، نیت‌ها و غرایز اوست که در تعامل با حساسیتش به معانی و اهمیت رویدادهای جهان، او را قادر به ساختن تصاویر بیانگر می‌سازد ــ این نوع عکاسی نیازمند آن است که «فرد سر و چشم و قلبش را در محور واحد قرار دهد.» / ص ۲۹۳

پرسش سوم: اخلاق در عکاسی. چگونگی روبه‌رو شدن با سوژه و اهمیت خواست آدمی که از او عکس می‌گیریم. اسکات والدن در مقدمه‌ی کتاب به درستی تعجب خود را از این‌که این موضوع چقدر کم مورد توجه نظریه‌ی عکاسی قرار گرفته است بیان می‌کند. به قول او بسیاری از عکس‌ها درباره‌ی انسان و از آدم‌ها هستند، با وجود این به پرسش که رویکرد عکاس به آدم جلوی دوربین چه باید باشد کمتر توجه شده است.

در این زمینه دو رویکرد متضاد وجود دارد. رویکرد غالب‌تر این است که گویی کار عکاسی این است که نقاب از چهره سوژه‌اش براندازد، خود واقعی او را به نمایش بگذارد. آرتور سی. دانتو در آخرین مقاله‌ی کتاب با عنوان «حقیقت برهنه» از موضعی خلاف این دفاع می‌کند. به گمان او این‌که آدم‌ها به ظاهر خود اهمیت می‌دهند و دوست دارند در چشم دیگران به شکلی که دوست دارند نموده شوند امری است قابل‌احترام و هیچ اشکالی ندارد، هرچند عکس در خیلی اوقات با دریدن این ظاهر ساختگی چیزهای تازه‌ای درباره‌ی آدم‌ها بیان کند. او از قول کاراکتر داستانی این موضوع را چنین توضیح داده است:

«عکسم پشت صفحه‌ی اول چاپ شده بود. روی صحنه بودم داشتم از دست سرپرست و مدیر لوح یادبود می‌گرفتم. دکمه کتم باز بود و شکمم از زیر پیراهن چهارخانه بیرون زده بود. کراواتم به زحمت به دکمه سوم می‌رسید. از دیدن عکس شوکه شدم، ناراحت‌کننده بود، اما عجیب این‌که مجذوبش هم شده بودم. انگار سال‌ها بود خودم را ندیده بودم.» اما همین عکس هم اغلب دروغ می‌گوید. تصاویر دوربین مخفی که زیر نور مصنوعی تندی گرفته می‌شوند، ضرورتاً آدم‌ها را آن گونه که واقعاً هستند نشان نمی‌دهند. … / ص ۴۸۸ / حقیقت برهنه / آرتور سی. دانتو

دانتو توضیح می‌دهد که دوربین همیشه هم تصویر وفادارانه‌تر و واقعی‌تری از آدم ثبت نمی‌کند. چون سرعت شاتر دوربین‌ها خیلی بالاست چه بسیار لحظاتی را ثبت می‌کند که واقعی نیستند، یعنی در فرایند «دیدن» واقعی اصلاً دیده نمی‌شوند. او طرفدار این است که باید به خواست سوژه اهمیت داد. اسکات والدن اما در مقدمه‌ی کتاب پرسش مهمی را مطرح می‌کند:

آیا ظاهر مطلوب یک فرد باید همیشه مورد احترام باشد؟ یا چنین مطالبه‌ای ممکن است صرفاً به خلق پرتره‌هایی بیانجامد که غرور و تکبر سوژه‌ّهای‌شان را برآورده می‌کند؟ عکاسی خیابانی، چنان که در کار رابرت فرانک، لی فریدلندر، و گری وینوگرند دیده می‌شود، یا پرتره‌نگاری صریح دوستان و معشوقگان که در کار نان گولدین دیده می‌شود، اغلب سوژه‌های خود را در حالتی نامطبوع نمایش می‌دهند. آيا چنین آثاری را ــ که شامل تعدادی از بهترین‌ عکس‌های سده‌ی پیش‌اند ــ باید بر اساس دلایل اخلاقی محکوم کرد؟ / ص ۲۹ / مقدمه اسکات والدن

همان طور که در ابتدای این نوشته گفتم عکاسی و فلسفه کتاب آموزش عکاسی نیست. کتاب نقد و تحلیل و ارزش‌گذاری عکس هم نیست. می‌توان پرسید پس به چه کاری می‌آید؟ به چه درد می‌خورد؟ به همان دردی که همه گونه فلسفه‌ای می‌خورد؟ کوشش برای درک جهان هیچ کاربرد فوری ندارد و در این جهان بسیار عمل‌گرا ممکن است قضاوت عمومی این باشد «که به هیچ دردی نمی‌خورد». اما اندیشیدن به خود و کارهایی که می‌کنیم از ویژگی‌های بسیار طبیعی آدمیزاد است. از منظر ارزش‌گذاری کاری که می‌کنیم و در نهایت داوری اخلاقی درباره‌ی خودمان و عکاسان.

اگر عمر من نوعی به عکاسی می‌گذرد، اگر عکاسی تدریس می‌کنم، اگر در مقاله‌ها و کلاس‌هایم از عکس استفاده می‌کنم یا در دادگاه به عکس‌ها استناد می‌کنم، باید بدانم بالاخره ماهیت این عکس‌ها چیست. حتی اگر این دانستن هیچ فایده‌ای برایم نداشته باشد. اندیشیدن به پدیده‌های هستی ــ در این‌جا عکاسی ــ هم حق هر آدمی است و هم طبیعی‌تر از آن چیزی وجود ندارد. لذا من فکر می‌کنم خواندن چنین کتابی به‌خصوص برای عکاسان و آن‌هایی که می‌خواهند در آینده به این حرفه بپردازند بسیار ضروری است.

ترجمه‌ی کتاب عکاسی و فلسفه به گمانم با فهم موضوع صورت گرفته و با فارسی روانی به نگارش در آمده است. من دوست داشتم مترجم در مقدمه‌ای نویسنده‌ی کتاب اسکات والدن را اندکی معرفی می‌کرد و انگیزه‌ی خود را از ترجمه‌ی کتابی به این دشواری و با این حجم بیشتر باز می‌نمود.

 

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *