سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

من اگر بودم

من اگر بودم


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

مجموعه شعر بلند شرایط شامل دوازده تکه و یک مؤخره است. چنان که خود شاعر نام‌گذاری کرده، اما این تکه‌ها مستقل از هم نیستند. تکه‌ها شامل موتیف‌هایی هستند که در هر بخش سر برمی‌آورند و گویا می‌خواهند در کنار هم اندیشه‌ی واحدی را منتقل کنند. فرشاد سنبل‌دل، از آن‌جا که خود نیز یکی دو بار در این مجموعه به نام رضا براهنی اشاره می‌کند، گویا گوشه چشمی به منظومه‌ی اسماعیل داشته است.

شعر بلند شرایط

نویسنده: فرشاد سنبل دل

ناشر: افراز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۴۴

مجموعه شعر بلند شرایط شامل دوازده تکه و یک مؤخره است. چنان که خود شاعر نام‌گذاری کرده، اما این تکه‌ها مستقل از هم نیستند. تکه‌ها شامل موتیف‌هایی هستند که در هر بخش سر برمی‌آورند و گویا می‌خواهند در کنار هم اندیشه‌ی واحدی را منتقل کنند. فرشاد سنبل‌دل، از آن‌جا که خود نیز یکی دو بار در این مجموعه به نام رضا براهنی اشاره می‌کند، گویا گوشه چشمی به منظومه‌ی اسماعیل داشته است.

شعر بلند شرایط

نویسنده: فرشاد سنبل دل

ناشر: افراز

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۴۴

 


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

مجموعه‌‌ی شعر آن‌چنان که دیگر آثار هنری باید باشند، یکپارچه نیست؛ یا لزومی ندارد باشد. مجموعه‌‌ی شعر شامل تکه‌هایی بریده‌بریده است که در کنار یکدیگر می‌نشینند و یک کل را تشکیل می‌دهند اما نه آن‌طور که دیگر آثار هنری شکل می‌گیرند. در یک مجموعه‌‌ی شعر، مضمونِ یک اثر ممکن است عاشقانه باشد و مضمون اثری دیگر اجتماعی؛ شعری می‌تواند کوتاه باشد و شعری بلند؛ یکی طرب‌انگیز باشد و آن دیگری غم‌آلود.

 

اگرچه در همه‌ی آثار شاعر تلاش می‌کند که امضای خود را پای هر اثرش حک کند، اما گویا تنها دلیل گرد آمدن اشعاری چنان متنوع و گوناگون در یک مجموعه، اشتراک در آفریننده‌ی آن‌هاست. شاعر به عنوان مالک آثارش می‌تواند و حق دارد محصولات فکری و هنری خود را در قالب اثری مکتوب به چاپ برساند.

از همین رو نقد مجموعه‌ی شعر بیشتر نقد تک‌تک آثار باید باشد. اگر راجع به فرم حرف می‌زنیم، فرم یک شعر مشخص خواهد بود؛ یا اگر درباره‌ی محتوا سخن می‌گوییم اثری واحد را در نظر داریم. البته طبیعی است که در همه این آثار محتملاً جهان‌بینی ویژه‌ای که از آن خود شاعر است دیده شود، جهان‌بینی ویژه‌ای که مثل نخی نامرئی اشعار بعضاً پراکنده را به هم نزدیک می‌کند.

 

 گاهی اما با مجموعه‌هایی روبه‌رو می‌شویم که ساختاری متفاوت دارند. ساختاری کلی که از ابتدا تا انتهای مجموعه را در بر می‌گیرد و وقتی قرار است سخنی راجع بهشان گفته شود به ناچار سخنی خواهد بود درباره‌ی کل آن مجموعه. مثل منظومه اسماعیل از رضا براهنی که از بهترین آثار ایشان نیز هست. نقد منظومه‌ی اسماعیل نمی‌تواند نقد بر بخشی از آن باشد یا نقدی به پاره‌های درخشان آن یا… نمی‌توان پاره‌ای از آن را بیرون کشید و منحصراً مورد مداقه قرار داد.

نمی‌توان هستی مستقلی برای تکه‌ای از آن در نظر گرفت. هرچه هست آن کل به هم بافته و شبکه‌ای است که فرم واحدی دارد و فراز و فرودهایی را طی می‌کند. شعر بلند شرایط نیز چنین منظومه‌ای است.

 

این مجموعه‌‌ی شعر شامل دوازده تکه و یک مؤخره است. چنان که خود شاعر نام‌گذاری کرده، اما این تکه‌ها مستقل از هم نیستند. تکه‌ها شامل موتیف‌هایی هستند که در هر بخش سر برمی‌آورند و گویا می‌خواهند در کنار هم اندیشه‌ی واحدی را منتقل کنند. فرشاد سنبل‌دل، از آن‌جا که خود نیز یکی دو بار در این مجموعه به نام رضا براهنی اشاره می‌کند، گویا گوشه چشمی به منظومه‌ی اسماعیل داشته است.

 

این امر به خودی خود نه حُسن است و نه عیب. زیرا امروزه تقریباً به قطعیت می‌توان گفت که هنر چیزی جر بینامتنیت نیست و هیچ اثری در خلأ شکل نمی‌گیرد. ما بر شانه‌ی هنرمندان پیشین به دنیا می‌نگریم و بر بستر اندیشه‌ی آنان می‌اندیشیم. اما باید بدانیم که دامنه‌ی این بینامتنیت تا کجا گسترده شده است. برای توضیح بیشتر این مطلب ناگزیریم به نظرات ژرار ژنت رجوع کنیم.

ژنت در ادامه و در جهت تکمیل نظرات میخائیل باختین و ژولیا کریستوا، پنج نوع (ترامتنیت) را معرفی می‌کند. به زعم من و با توجه به اصطلاحات ژنت، آنچه فرشاد سنبل‌دل به کار می‌برد (بیش‌متنیت) است. یعنی نوعی تأثیر کلی و الهام که از قضا در عالم هنر بسیار دیده می‌شود. این یعنی شاعر شعر بلند شرایط دنبال پیروی و تبعیت کورکورانه نیست.

او می‌خواهد مسیری را طی کند که شاعری پیش از او نشان داده اما چیزی درباره آن مسیر پرپیچ و خم نگفته است. سنبل‌دل دنبال تجربه‌ی نوینی است که تلخی و شیرینی‌اش چندان آشکار نیست. بازیگر نقش اول این مجموعه‌‌ی شعر اما آن اسماعیل دیوانه‌ی براهنی نیست، بلکه اکبر است که همه جا و همیشه در ذهن شاعر حضور دارد و با او زندگی می‌کند. 

 

ساختار کلی این منظومه برای من با یک تقابل دوگانه شکل می‌گیرد. نوعی آیرونی که در سرتاسر کتاب دیده می‌شود. زبان شاعر در این مجموعه زبانی قدیمی است. زبانی کهن که گاهی تا متون قرن چهار عقب می‌رود. با این حال عناصری نیز یافت می‌شود که متعلق به زیست امروز است، مال دنیای مدرن کنونی که در اطراف ما جریان دارد، عناصری مانند فرودگاه، بمب، مهاجرت، خیابان، مترو، تفنگ، راننده و… این آیرونی می‌تواند سکوی پرتاب شعر بلند شرایط باشد. شاخصه‌ای که می‌تواند هویت مستقلی به آن بدهد و مجموعه را از دیگری‌ها متمایز ‌کند.

اما باید بپذیریم که تمام این شگردها و این ترفندها برای چیزی جز آفرینش شعر نیست و ما به عنوان شاعر این ابزار را به کار می‌بریم تا بتوانیم اندیشه‌ای را منتقل کنیم که در پوشش تجربه‌ای زیبایی‌شناختی و لذت‌بخش پیچیده شده است. منظور من لزوماً معنا نیست، بلکه می‌خواهم به محتوا اشاره کنم. محتوا چیزی غیر از معناست.

 

شعر بلند شرایط گاهی چنان در ارائه‌ی محتوا خسیس است که مخاطب را سردرگم می‌کند. گاهی چنان مغلق می‌شود که به دام لفظ می‌افتد و این امر می‌تواند بر علیه خود شعر عمل کند. «من اگر بودم» دوست می‌داشتم که فرصت بیشتری به خواننده بدهم و بگذارم که در لابه‌لای سطرها، در هزارتوهای اندیشه بچرخد و به فراخور ذوق و تجربه‌اش خوشه‌ای بچیند، و از رفتار استبدادی و استادمآبانه دوری می‌جستم، تا شعر را از نزدیکی به پرتگاه (سبک تزریق) و از فرو افتادن در دام مکتب دادائیسم باز بدارم:

 

 

چطوری بنویسم شعر      صبحی که پرنده می‌نویسد: «عجب»

صبحی که کمال، علی به شهریار و شاهین

که بنویسی هم/ کمال، علی/ پرنده‌ای که عجب به شهریار و شاهین

در آن شبی که آن شعر مشترک نوشته می‌شد       چرا می‌شد؟

چرا وقتی که در خیابان انقلاب اکبر را برمی‌گرداندند

و وقتی تلفن زنگ نمی‌زد اصلاً     که بی یا فلان کتابی که داری

                                                                                -دانشکده جای این حرف‌ها نبود

چرا نوشته می‌شد آن شعر؟         چرا شعر نمی‌کردیم؟

 

 

 

 

  این مقاله را ۱۸ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *