همیشه میخواستم پینوکیو را بسازم
برای گیرمو دل تورو، کارگردان مکزیکی، ساخت پینوکیو (2022) رویایی بود که بعد از گذشت 15 سال از آغاز ایدهپردازی دربارهی نسخهی موردنظرش، محقق شده است. پینوکیوی دل تورو جدیدترین نسخه از داستان کلاسیک کارلو کولودی است که با تکنیکهای انیمیشن استاپموشن روایت شده. گفتگویی که در ادامه میخوانید را خوان مانوئل ناوارو با دل تورو انجام داده و دوم نوامبر 2022 در سایت goldenglobes.com منتشر شده است.
این مقاله را ۱۳ نفر پسندیده اند
برای گیرمو دل تورو، کارگردان مکزیکی، ساخت پینوکیو رویایی بود که بعد از گذشت 15 سال از آغاز ایدهپردازی دربارهی نسخهی موردنظرش، محقق شده است. پینوکیوی گیرمو دل تورو جدیدترین نسخه از داستان کلاسیک کارلو کولودی است که با تکنیکهای انیمیشن استاپموشن روایت شده. همانطور که دل تورو، برندهی بهترین کارگردانی گلدن گلاب برای فیلم «چاقو در آب» (2018)، در خلال کنفرانس مطبوعاتی مجازی برگزارشده از سوی نتفلیکس خاطرنشان میکند، این داستان به نوعی روایتگر داستان زندگی خود اوست. در این کنفرانس گروهی از روزنامهنگاران منتخب با او در مورد تولید فیلم جدیدش که در استودیوهای گوادالاخارا، لندن و پورتلند انجام گرفت، مصاحبه کردهاند. در این گفتگو مارک گوستافسون کارگردان دیگر این پروژه کنار دل تورو بود. دل تورو همچنین تهیهکنندگی و فیلمنامهنویسی این اثر را بر عهده داشت. چرا استاپموشن؟ من میخواستم که این فیلم از ماهیت معنادار و قابل لمس یک پویانمایی دستساز و کاربرد هنر زیبای دست در حکاکی، نقاشی و مجسمهسازی برخوردار باشد، به همراه فناوری عروسکگردانی که پس از تحقیق در مورد عروسکسازی به دست آمده است. ما بنا به ضرورت از عروسکهای با ابعاد مختلف استفاده کردیم. مثلا برای تعامل بین پینوکیو و شخصیت کریکت ابعاد مناسب آن را درست کردیم. وقتی که نیاز داشتیم که جیرجیرک روی شانه پینوکیو در گوش او صحبت کند، از یک پینوکیو بزرگ و یک جیرجیرک کوچک استفاده کردیم. در نماهای خاصی هم از یک پینوکیو کوچک استفاده کردیم. وارد شدن به دنیای پینوکیو چه معنایی برای شما داشت؟ پینوکیو داستانی است که قرنها محبوب بوده، افسانهای که بسیار برایم عزیز است و ما مطمئنیم که این نسخه اقتباسی از آن به طور منحصربهفردی زیباست. دو افسانهی شاخص دوران کودکی و نوجوانی من، پینوکیو و فرانکنشتاین هستند. پینوکیو میتواند به نوعی بیانگر رابطه من با پدرم باشد. داستانی که پای شما را به دنیایی باز میکند که ابتدا به سختی درکش میکنید و با گذشت زمان سعی میکنید که آن را بفهمید. این داستان حقیقتا یک رابطه پدر و پسری است و ماجراهایی که به ناچار با آن روبهرو هستند. اما من همیشه فکر میکردم که پینوکیو مملو از شخصیتهاست. فکر میکنم که ده شخصیت در تاریخ روایتهای انسانی وجود دارد که جهانی هستند و میتوانند با هر چیزی مطابقت داشته باشند، مثل فرانکنشتاین، پینوکیو، تارزان و شرلوک هلمز. اینها شخصیتهایی هستند که حتی اگر داستانهایشان را نخوانده باشید، آنها را میشناسید یا حداقل باعث میشوند که فکر کنید میشناسید و شما میتوانید آنها را به عنوان تمثیلی برای علم، برای احساسات انسانی، برای بسیاری از چیزهای دیگر به کار ببرید. این ماجراجویی از کجا شروع شد؟ من 58 سالهام. زمانی که این کار را شروع کردم، 15 سال پیش یا همین حدود بود. فکر میکردم این داستان دستمایهی خوبی برای بیان این نکته است که ما بهعنوان انسان چقدر زیبا و شکننده هستیم و چقدر به هم نیاز داریم. در ضمن من میخواستم که این داستان را به نحوی با یک شیوهی جدیدی تعریف کنم. مارک این ایده را مطرح کرد؛ داستانی است که فکر میکنید میدانید دربارهی چیست اما درواقع نمیدانید. به نظرم تنها کار شما در این جهان این است که چیزی از خودتان بر جای بگذارید تا دیگران آن را ادامه دهند. باقی چیزها اهمیتی ندارد. اما اگر کاری را کمی بهتر انجام دادید و بعد از شما هم این کار ادامه پیدا کرد، فوقالعاده زیباست. بنابراین، سطرهای پایانی این فیلم برای من، چکیدهی از مفهوم زندگی بود. حالا نوبت به من رسیده که بفهمم تفکر تمامیتخواه استبدادی بسیار خفقانآور است و ما برای داشتن یکدیگر وقت کمی داریم. در طول مسیر، شما میتوانید بین ترس و عشق یکی را انتخاب کنید. ما در برههای زندگی میکنیم که در همان لحظهای که به چیزی خارقالعاده نگاه میکنیم، بلافاصله فکر میکنیم که در کامپیوتر ساخته شده است. ما میخواستیم دوباره به آن کیفیت دنیای قدیم در صنعت، هنر، اندازهها و اجرا برسیم. این نسخه از پینوکیو چقدر با بقیه نسخهها فرق دارد؟ قبل از هر چیز باید بگویم که همهی نسخههای قبلی پینوکیو در مورد اطاعت است و داستان ما در مورد نافرمانی به عنوان مولفهی اصلی تلاش برای انسان شدن است. این داستان در مورد تغییر خود برای دیگران نیست، بلکه در مورد شناخت محض است. برای من اولین قدم به سوی آگاهی و فطرت، نافرمانی است. این تفاوت بین ایده و ایدئولوژی است. تصاویر گریس گریملی (نام مستعار استیون سوئنکسن، طراح آمریکایی) چه ارتباطی با خلق اثر شما دارد؟ من سالها پیش با گریس آشنا شدم و متوجه شدم که او در حال نوشتن یک کتاب پینوکیو است. من به برداشتهای جدید اعتماد ندارم، اما ما در مورد رمز ساخت یک پینوکیوی جدید صحبت کردیم، یعنی اینکه بفهمیم پینوکیو کیست. در آن زمان طراحیهای (گریملی) از پینوکیو را دیدم و فکر کردم این سرآغاز ساخت نسخه جدید است. گریس هنرمندی است که دههها کار کرده و سبک خودش را دارد. پینوکیوی او یک ماهیت تسلطناپذیر داشت، سرشتی که رام نمیشد. وقتی طراحی او را دیدم که عصیان و سرشت رامنشدنی پینوکیو را نشان میداد، فهمیدم که این بهترین نقطهی شروع است. شخصیت پینوکیو سرکش اما کنجکاو، ناخودآگاه بیرحم و همچنین تشنهی دانستن است. و روند انتخاب بازیگران برای صداپیشگی شخصیتها چگونه بود؟ روند پیدا کردن صداپیشهی پینوکیو برای خودش یک پا ماجراجویی بود. ران پرلمن باید در کار حضور میداشت، بدون چون و چرا. ما از اول کار عاشق تیلدا سوینتون بودیم و میدانستیم که حضورش برای این فیلم مفید است. به نظرمان ایوان مکگرگور، که صداپیشهی شخصیت کریکت است، علاوه بر شخصیتش، یکی از گرمترین صداها را نیز دارد. با کیت بلانشت که نقش اسپازاتورای میمون را بازی میکند و دیالوگی ندارد، در حال ساخت فیلم «کوچه کابوس» بودیم که گفت: «میخواهم بخشی از پینوکیو باشم». به او گفتم که تنها نقشی که برایمان باقی مانده نقش میمون است و او گفت: «برایم مهم نیست، بازیاش کنم.» کریستف والتس (بازیگر نقش ولپ) یک شخصیت کاریزماتیک شگفتانگیز دارد، جذاب و باهوش است و در عینحال یک عناصر بیرحمانهای در خود دارد که برای ایفای نقش شرور و دغلباز ولپ عالی بود. جان تورتورو نقش کوچک اما مهمی دارد (نقش پزشک روستا). کمکم موفق شدیم مجموعهای از بازیگران فوقالعاده را گرد هم بیاوریم. برای شخصیت پینوکیو صدها کودک دیدیم. کسی که این نقش را گرفت (گریگوری من) معرکه و بسیار طبیعی است. «همیشه میخواستم پینوکیو را بسازم»
گفتگو با گیرمو دل تورو دربارهی ساخت انیمیشن پینوکیو




نسخهی اصلی این گفتگو را در اینجا بخوانید.
پینوکیو
اقتباس





3 دیدگاه در “همیشه میخواستم پینوکیو را بسازم”
دلتورو واقعا فیلمساز معرکهای است. گفتگوی خوبی بود ممنون
ممنون از لطف و توجه شما
ممنون از این مطلب عالی باید فیلم را با دقت تر ببینم