برای تعریف و ترسیم عشق به کدام جهانها باید سرک کشید؟ منظومههای عاشقانه یا رمانهای کلاسیک؟ تئوریهای جامعهشناختی یا نظریات روانشناسها با مبناهای زیستی؟ آیا میشود همهی شور و غوغای درونی عاشقی را به چند هورمون و مختصری فعالیت فیزیکی مغز تقلیل داد؟ آیا دانستن اینها احساسات اصیل عاشقانهی ما را خدشهدار نمیکند؟
برای تعریف و ترسیم عشق به کدام جهانها باید سرک کشید؟ منظومههای عاشقانه یا رمانهای کلاسیک؟ تئوریهای جامعهشناختی یا نظریات روانشناسها با مبناهای زیستی؟ آیا میشود همهی شور و غوغای درونی عاشقی را به چند هورمون و مختصری فعالیت فیزیکی مغز تقلیل داد؟ آیا دانستن اینها احساسات اصیل عاشقانهی ما را خدشهدار نمیکند؟
دبیر پرونده: گیتا شمسی
چرا عاشق میشویم؟ تعریف و تصویری که در بیست سالگی از عشق داریم با تجربهی عشق در چهل سالگی چه تفاوتهایی دارد؟ قدما و معاصران داستان عشق را چطور تعریف کردهاند و عشق در کتابهای کلاسیک چه شمایلی دارد؟ آیا میشود همهی شور و غوغای درونی عاشقی را به چند هورمون و مختصری فعالیت فیزیکی مغز تقلیل داد؟ آیا دانستن اینها احساسات اصیل عاشقانهی ما را خدشهدار نمیکند؟
اریک فروم عشق را نیروی فعال بشری میداند. نیرویی که موانع بین انسانها را میشکند و آنها را به هم پیوند میدهد، باعث چیرگی انسان بر احساس جدایی و انزوا میشود و در عین حال به او این امکان را میدهد که خودش و همسازی شخصیتش را هم حفظ کند. عاشق ومعشوق در فرآیند عاشقی یکی میشوند و در عین حال از هم جدا میمانند.
صدها تعریف و دستهبندی از عشق وجود دارد. بسته به اینکه به متفکران چپگرا یا راستگرا اقتدا کنیم، جامعهشناسی و فلسفه را ارجحتر بدانیم و یا روانشناسی را، عشق را به شکلهای گوناگونی خواهیم شناخت. خارج از این عرصههای مفهومی و انتزاعی هم دنیای ادبیات است با انبوه رمانهای کلاسیک، منظومهها و داستانهای کهنه و نو. در این پرونده تلاش کردهایم از تمامی این دنیاها گوشهی کوچکی را ببینیم و بشناسانیم.