قلب و بطری
نویسنده: الیور جفرز
مترجم: بهار اشراق
ناشر: میچکا
نوبت چاپ: ۵
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۳۶
شابک: ۹۷۸-۹۶۴۷۰۸۲۹۵۲
قلب و بطری نتیجه یک بینش روانشناختی-جامعهشناختی عمیق درباره احساس تعلق است. به گمان من این داستان صرفاً در قلمروی ادبیات کودک جای نمیگیرد و مخاطبش را فراتر از گروهبندی سنی یافته است؛ حتی اگر در بدو نگارش، چنین هدفی در سر الیور جفرز نبوده باشد.
کتاب قلب و بطری با روایتی موجز اما عمیق، نشان میدهد که چگونه بسیاری از ما در روند رشدمان، شخصیتی دوریگزین را در خویش پروراندهایم؛ یعنی به دور قوه احساسمان دیواری کشیدهایم و خویشتنداری و احتیاطی زیاده از حد را، در برابر دنیای بیرون، همچون راهبردی برای بقا انتخاب کردهایم.
علقه یافتن به دیگری یا حتی به یک مکان، شاید مهمترین اتفاقی است که ما در روند تربیت و جامعهپذیرشدنمان به دست میآوریم. اما اگر در برههای از زندگی، از تعلق صدمه ببینیم، به دلیل قدرتی که از کودکی در قیاس و تعمیمدهی داریم، ممکن است از سر واهمه از آسیبدیدن دوباره، دیگر خودمان را در موقعیت مشابهی برای تعلق یافتن قرار ندهیم و عواطف خویش را سرکوب کنیم. کودک داستان قلب و بطری نیز چنین تجربهای را از سر میگذارند؛ در اوج تعلق عاطفی و فکری به پدر، او را از دست میدهد و ناخودآگاه تصمیم میگیرد که در ادامه زندگی قلبش را، همان قلبی که با آن شگفتیهای دنیا را ادراک میکرد، درون بطری بگذارد و آن را به فراموشی بسپارد.
اما این موقعیت اجتنابی منحصر به دوران کودکی یا روان فردی ما نیست؛ بلکه میتوان آن را به بزرگسالی و ذهنیت جمعی نیز تعمیم داد و نشانههایش را بازشناخت. در دنیای امروز، در کوران حوادثی که در زیستن در شهرهای بزرگ و در میان رسانههای فراگیر دنیای اطلاعاتی تجربه میکنیم، اکثرمان به چنین راهبردی از اجتناب روی آوردهایم؛ راهبرد محبوس کردن قلبهایمان در یک بطری!
گئورگ زیمل، جامعهشناس شهیر آلمانی، یک سده پیش در رساله «کلانشهر و حیات ذهنی»، این بیاعتنایی و اجتناب و احتیاط (reserve) را در زندگی فرد کلانشهری تببین کرده بود و نشان داده بود که چگونه زیستن در یک شهر بزرگ میتواند فرد را در برابر رویدادها و انسانها و اشیای بیشمار و شتابانی که هرروزه پیرامون خویش میبیند، بیاعتنا کند، و برای بقا و پیشگیری از فروپاشی ذهنی و روانی چارهای جز این نداشته باشد.
حال با توجه به این تحلیل زیمل، امروز میتوانیم از خود بپرسیم که در میان جهانی که برای هر یک ما به مغاک حوادث عمدتا دهشتزا بدل شده، قلبمان را در بطری نگاهداشتهایم یا نه؛ آیا اصلاً و اساساً میتوان با قلبی که در سینهمان به قاعده بتپد و به جهان تعلق داشته باشد، زندگی کنیم؟ شاید مهمترین بستانکاری ما از دنیا و کلانسیاستهایش، زیستن با قلبی خارج از بطری باشد.
قلب و بطری با نویسندگی و تصویرگری الیور جفرز و ترجمه خوب خانم بهار اشراق در انتشارات کودک و نوجوان میچکا به چندمین چاپ رسیده است. خوشبختانه چندین اثر از این نویسنده و تصویرگر به دست انتشارات میچکا و ناشران دیگر حوزه کودک و نوجوان ترجمه و چاپ شده است.
جفرز هم در نویسندگی و هم در تصویرگری کم و گزیده میگوید، اما با وجود همان اندکگویی، بر عمق لایههای روان فردی و جمعی ما انگشت میگذارد و بدین ترتیب احساس و تعقل مخاطب را گرفتار خویش میکند.
کتاب جوایز متعددی را در جهان کسب کرده و در ایران نیز برگزیده جشنواره رشد شده و نشان چهار لاکپشت پرنده را نیز کسب کرده است.
خواندن قلب و بطری را توصیه میکنم، هم برای کودکان و هم به بزرگسالان.
نویسنده معرفی: زهره دودانگه