سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

معرفی/افسردگی تمام می‌شود

دلایلی برای زنده ماندن

معرفی/افسردگی تمام می‌شود


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

[wbcr_php_snippet id=”642″]

دلايلی برای زنده ماندن

نویسنده: مت هیگ

مترجم: گیتا گرکانی

ناشر: انتشارات علمی فرهنگی

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۲۲۹

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۳۶۴۱۶۴

[wbcr_php_snippet id=”642″]

دلايلی برای زنده ماندن

نویسنده: مت هیگ

مترجم: گیتا گرکانی

ناشر: انتشارات علمی فرهنگی

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۲۲۹

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۳۶۴۱۶۴


تاکنون 3 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

«و اگرچه دل خواهد شکست، باز با دل شکسته به زیستن ادامه می‌دهی.» لرد بایرون، سفر زیارتی چایلد هرولد

دلایلی برای زنده ماندن عنوان کتابی از مت ‌هیگ با ترجمه گیتا گرکانی است. نویسنده در یادداشت پایان کتاب به «طبیعت بین ژانری» این کتاب اشاره کرده است:«این یک خاطره‌نویسی است یا کتاب کمک به خود یا یک نگاه کلی؟» انگار که این کتاب همه‌ی این‌هاست. کتاب متفاوتی درباره افسردگی. کتابی انسانی و صمیمی: نویسنده‌ای از رنج افسردگی می‌گوید. خبر بد اینکه افسردگی هست. خبر خوب اینکه او توانسته از آن تونل سیاه عبور کند.

شما که این سطرها را می‌خوانید افسردگی را تجربه کرده‌اید؟ خیلی وقتِ پیش در صفحه پرمخاطبی خواندم که چرا پولتان را صرف روان‌شناس و روانپزشک می‌کنید، کافه بروید و خوش بگذرانید. به نظرم رسید گردانندگان صفحه حتی سایه‌ی افسردگی را هم از نزدیک ندیده‌اند. افسردگی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و گاهی نیاز به مداخله‌ی جدی متخصصان روانپزشکی و روان‌شناسی برای درمان آن وجود دارد. افسردگی فقط غم و اندوه و دلتنگی نیست. علائم مشخصی دارد و لازم است برای درمان آن مثلِ هر بیماریِ دیگری تلاش کنیم. افسردگی تجربه‌ای نامرئی است. نمی‌توانی آن را به دیگران نشان بدهی. آن‌طور که نویسنده در کتاب نوشته: «با سری که آتش گرفته این‌طرف و آن‌طرف می‌روید و هیچ‌کس شعله‌ها را نمی‌بیند.»

اهمیت این کتاب در چیست؟ اینکه ساده و صمیمی از تجربه‌ای تاریک و گاهی هولناک حرف می‌زند. اینکه نویسنده‌ای بی‌ادعا در زمینه‌ی روانشناسی از تجربه‌ی خودش می‌گوید: من هم مثل تو افسرده‌ام. تو تنها نیستی. او یادآوری می‌کند که گاهی کلمات نجات‌بخش هستند.

کتاب پنج فصل دارد. فراز و فرودی افسردگی: سقوط، فرود آمدن، برخاستن، زیستن، بودن. افسردگی از کجا شروع می‌شود و چطور ادامه پیدا می‌کند؟ وقتی افسرده‌ایم به خودمان چه می‌گوییم؟ از اطرافیانمان چه انتظاراتی داریم؟ آنها به فرد افسرده چه می‌گویند؟ نشانه‌های افسردگی چیست؟ عشق می‌تواند درمان افسردگی هم باشد؟ با کسی که افسرده است باید چطور رفتار کنیم؟ کتاب از آدم‌های معروفی گفته که افسردگی داشتند. آدم‌هایی که تعدادشان هم کم نبوده است. آدم افسرده تنها نیست و خیلی‌ها روی این کره خاکی این بیماری را تجربه می‌کنند.

در دلایلی برای زنده ماندن از راه‌هایی که به نویسنده کمک کردند می‌خوانیم: کتاب. «کتاب‌ها با حرکت مرتبط بودند. آنها به جست‌وجو و سفر مربوط می‌شدند. آغاز و وسط و پایان، حتی اگر به این ترتیب به دنبال هم نمی‌آمدند. به فصل‌های تازه مربوط می‌شدند. و پشت سر گذاشتنِ قدیمی‌ها.»(صفحه111)

دویدن. «یک سلاح دیگر دویدن بود. می‌دانستم بدن چطور روی ذهن تاثیر می‌گذارد، بنابراین شروع به دویدن کردم و این کار را بیشتر و بیشتر انجام دادم.»(صفحه127) «بعد از دویدن حرکات کششی انجام می‌دادم و دوش می‌گرفتم و اندکی احساس آسودگی می‌کردم، انگار افسردگی و اضطراب به‌آهستگی از درونم بخار می‌شدند. احساس فوق‌العاده‌ای بود.»(صفحه129)

سفر. شاید سفر کمک کند.کندن خودمان از مکان فیزیکی‌مان می‌تواند به از جا کندن وضعیت ذهنی ناشاد ما کمک کند. «سفر انسان را فروتن می‌کند. متوجه می‌شوید در این دنیا چه جای کوچکی را اشغال کرده‌اید.»و همه‌ی این‌ها هم، گاهی کمک می‌کردند. «این خوب است که در طی سال‌ها چیزهایی را بسازی که خودت می‌دانی-گاهی- مفید واقع می‌شوند. سلاح‌هایی برای نبردی که متوقف می‌شود اما همیشه می‌تواند دوباره از سر گرفته شود.‌»(صفحه129)

فصلی از کتاب به «دلایلی برای زنده ماندن» اختصاص دارد. نویسنده به‌صورت آنلاین از بعضی افراد که افسردگی یا اضطراب را تجربه کرده‌اند پرسیده: چه چیزی باعث می‌شود ادامه بدهید؟ چند مورد از پاسخ‌ها را اینجا می‌نویسم: «پذیرش»، «دانستنِ این‌که سگ سیاه عاقبت می‌رود.»، «یوگا، بدون آن نمی‌شد.»، «روزها و لحظه‌هایی می‌رسد که مه کنار می‌رود. آن زمان‌ها باشکوهند.»، «من غیرعادی‌ام، یک افسرده‌ی خوش‌بین، حتی وقتی اوضاع واقعا بد است بازهم باور دارم وضع می‌تواند بهتر شود.»، «صبح‌های آفتابی».

در فصل بعد نویسنده از تجربه خودش نوشته است: «چیزهایی که (گاهی) حالم را بهتر می‌کند: دویدن، یوگا، خواب، تابستان، نوشتن، خوب خوردن، دوش گرفتن، پیاده‌روی طولانی، غرق کردن خودم در چیزی.»(صفحه178)
«گوش خود را پایین بیاور و کنار روحت بگذار و به دقت گوش کن»(آن سکستون)(صفحه180) نویسنده در فصل ِ«بودن» از اهمیت پذیرش نوشته است«من همین هستم» او معتقد است باید با اضطراب و افسردگی هم دوست شد. «برای حس کردن شگفتی‌های زندگی باید وحشت‌های آن را حس کنید.»(صفحه182) او به جادوی کلمه‌ها، انسان‌ها و ساندویچ کره‌ی بادام زمینی باور دارد: «من زندگی می‌خواهم.»

نویسنده در پایان کتاب چهل توصیه را با خواننده در میان گذاشته است. او با صداقت نوشته که گاهی خودش هم به این توصیه‌های مفید عمل نمی‌کند. «وقتی شادمانی هست، قدر آن را بدانید.»،«با خودتان مهربان باشد. کمتر کار کنید. بیشتر بخوابید.»،«کورت وونه‌گات درست می‌گفت: خواندن و نوشتن مفیدترین شکل‌های تمرکز و مراقبه‌اند که تا به‌حال کسی پیدا کرده.»، «بیشتر از حرف زدن گوش بدهید.»،«زندگی کنید. دوست بدارید. رها کنید. این سه اهمیت دارند.»،«با خودتان صادق باشید. یک گلخانه برای ذهنتان درست کنید. مشاهده کنید.»، «فقط بخوانید. کتاب‌ها امکانات هستند. راه‌های گریز هستند. وقتی هیچ امکانی ندارید، راهی به شما نشان می‌دهند. هر کتاب می‌تواند خانه‌ای برای ذهنی آواره باشد.»،«به یاد داشته باشید که نکته‌ی کلیدی درباره‌ی زندگی روی زمین تغییر است. اتومبیل‌ها زنگ می‌زنند. کاغذ زرد می‌شود. فناوری کهنه می‌شود. کرم پروانه، پروانه می‌شود. شب به تدریج به روز تبدیل می‌شود. افسردگی تمام می‌شود.»

نویسنده از اهمیت گوش دادن به خودمان گفته است. برای درمان افسردگی راه‌های مختلفی هست: دارو درمانی، رفتار درمانی شناختی، راهکارهای دیگری مثل یوگا و چیزهای دیگری مثل آن. اما نویسنده در این کتاب معتقد است:«ما بهترین آزمایشگاه‌های خودمان هستیم.»(صفحه64)‌ خودمان باید بفهمیم چه راهی به حالمان مفید است. و در نهایت اینکه:«زمانی می‌رسید که آن ثانیه‌های بدون رنج به دقیقه‌ها و ساعت و شاید حتی روزها تبدیل شوند.»(صفحه102)

باید از مترجمِ این کتابِ متفاوت و راهگشا به‌خاطر ِانتخاب و همین‌طور ترجمه‌ی خوبِ آن قدردانی کرد.

  این مقاله را ۲۶ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *