صد سال داستان کوتاه فارسی
در طول صد سال گذشته هزاران داستان کوتاه به زبان فارسی به نگارش درآمده است. برخی از آنها در مجموعههای داستان کوتاه نویسندگان آمدهاند و برخی دیگر در مجلات و گاهنامهها و جُنگهای ادبی منتشر شده و هرگز به کتابها راه نیافتهاند. بنابراین وجود مجموعههایی که نمونههای شاخص داستانهای کوتاه را در خود گرد آورند، برای آشنایی پژوهشگر و خوانندهی عادی با این آثار ضرورت جدی دارد. حال اگر انتخاب توسط نویسندهی مشهوری یا منتقد ادبی معتبری صورت گرفته باشد، ارزش این «گزیدهها» خیلی بیشتر میشود و کنجکاوی خواننده دو چندان، چرا که میخواهد بداند قصههای برگزیدهی نویسندهی محبوبش کدامها هستند. در زبان فارسی تعدادی از این مجموعهها منتشر شده است. مشهورترینشان اینها هستند:
در طول صد سال گذشته هزاران داستان کوتاه به زبان فارسی به نگارش درآمده است. برخی از آنها در مجموعههای داستان کوتاه نویسندگان آمدهاند و برخی دیگر در مجلات و گاهنامهها و جُنگهای ادبی منتشر شده و هرگز به کتابها راه نیافتهاند. بنابراین وجود مجموعههایی که نمونههای شاخص داستانهای کوتاه را در خود گرد آورند، برای آشنایی پژوهشگر و خوانندهی عادی با این آثار ضرورت جدی دارد. حال اگر انتخاب توسط نویسندهی مشهوری یا منتقد ادبی معتبری صورت گرفته باشد، ارزش این «گزیدهها» خیلی بیشتر میشود و کنجکاوی خواننده دو چندان، چرا که میخواهد بداند قصههای برگزیدهی نویسندهی محبوبش کدامها هستند. در زبان فارسی تعدادی از این مجموعهها منتشر شده است. مشهورترینشان اینها هستند:
بازآفرینی واقعیت
انتخاب و حاشیهنویسی: محمدعلی سپانلو
چاپ اول: ۱۳۴۸ ؛ چاپ یازدهم (ویراست چهارم): ۱۳۹۵
گردآورنده این ادعای مقرون به حقیقت را ندارد که کموبیش همهی آثار داستانی نویسندگان معاصر ایران را خوانده از سررشته و سرچشمههای کار آگاه است. اما، به هر تعبیر، سالها در این اقلیم به سر برده، از این حالوهوا خیالها آورده است. و اینک اوست که انتخابش را به نیت یادگار نهادن، و نیز گردآوری نظراتی که بر حاشیه کتابها رفته، و میاندیشد از سر خودشناسی صادقانه بوده، مدون میکند.
این نخستین جملات محمدعلی سپانلوست در مقدمهی نخستین ویراست کتاب بازآفرینی واقعیت ، کتابی شامل ۱۱ قصه از ۱۱ نویسنده شاخص زمان انتشار کتاب، سال ۱۳۴۸ شمسی. سپانلو اضافه میکند قصدش ارائهی «منظرهای عمومی از قلمرو نویسندگان جوان» روز بوده است و «نه پرداختن تاریخچه و نه ساختن تذکره».
با وجود این او یکی از ماندگارترین کتابهای مرجع را برای آشنایی با نمونههای شاخص قصهی کوتاه فارسی فراهم کرده است.
سپانلو بعد خود را ملزم میداند به این پرسش ــ پرسشی که در برابر هر مولفی است که دست به تدوین چنین مجموعهای میزند ــ که «برای چه این یازده نفر» پاسخ دهد. پاسخ سپانلو این است که چون «این نویسندگان و قصههاشان اصالتاً و به طور فوقالعاده حاوی عناصر اساسی زمان ما هستند». و بعد خود اضافه میکند چه اصطلاح مبهمی است این «زمان ما» و باقی مقدمه به توضیح نه چندان روشن همین «زمان ما» اختصاص یافته است.
به هر رو کتاب بازآفرینی واقعیت یکی از مهمترین (و به جرات میتوان گفت مهمترین) مرجع برای آشنایی با قلّههای قصهنویسی ایران (تا زمان تدوین کتاب) است. کتاب چند بار ویرایش و به تعداد قصهها افزوده شده است. در چاپ یازدهم کتاب که در سال ۱۳۹۵، یک سال بعد از مرگ سپانلو منتشر شده، تعداد قصهها به بیستوهفت قصه افزایش پیدا کرده و برابر شناسنامهی کتاب، این چاپ ویراست چهارم کتاب است.
اسامی ۲۷ نویسنده که روی جلد چاپ یازهم میبینید نشان میدهد که کماکان به لحاظ تاریخ هنوز زیاد جلو نیامده و بسیاری از نویسندگانی که در این سالها دیگر نویسندگان مشهوری بودند در کتاب حضور ندارند. نویسندگانی که قصهای از آنها در چاپ اول کتاب آمده از این قرار هستند:
مد و مه (ابراهیم گلستان)
سراسر حادثه (بهرام صادقی)
خاکسترنشینها (غلامحسین ساعدی)
پوکرباز (غ. داوود)
ماشین مبارزه با بیسوادی (فریدون تنکابنی)
باد، باد مهرگان (نادر ابراهیمی)
مردی با کراوات سرخ (هوشنگ گلشیری)
روز بد – عاشورا در پاییز (ناصر تقوایی)
گرگ (امین فقیری)
کار (احمد مسعودی)
چیزی که کتاب بازآفرینی واقعیت را جذاب میکند، گذشته از خواندن نمونههایی از بهترین داستانهای کوتاه فارسی، مقدمههای کوتاه غالباً دو صفحهای سپانلو بر هر قصه است که البته فقط به آن قصه مورد بحث مربوط نمیشوند و به اصلیترین وجوه شخصیت نویسنده نیز اشاره میکنند. سپانلو دربارهی آلاحمد مینویسد:
… به خلاف آنان که حکایتپردازی آلاحمد را تحتالشعاع گزارشگری او میدانند، به نظرم، دیدن کار از آن سو به حقتر است که او حتی در گزارشهایش هم تابع شیوهی قصهگویی خود بود. (آیا نمیتوانیم «پیرمرد چشم ما بود» قصهی زندگی و مرگ نیما یوشیج را داستان بدانیم؟)
و دربارهی ابراهیم گلستان:
اسلوبی حساس، حافظهای موشکاف، دو دیدگاهی که با سنجیدگی حس را در تصویر منعکس میکند و گاه استعانتی از نگرش سینمایی است … اینها طیفهای قصههای ابراهیم گلستان است.
و این هم تکهای دربارهی ساعدی:
آنچه به عنوان طیف کلی در انبوه نوشتههای ساعدی به چشم میخورد رئالیسم اوست. اما در این رئالیسم آنچنان حذف و چشمپوشی از توصیف و توجیه سراسری رخنه کرده که نمیتوان آن را با شیوهی کلاسیک زولا یا چخوف نسبتی داد. رئالیسم ساعدی با طعم عمیق فانتاستیک آمیخته است. این فانتاسم که سلطهی وهم و عریان کردن حرکات و اعمال از انگیزهها و قبل و بعد آن است ظاهراً با رئالیسم یادشده تناقضی دارد.
این گونه اظهارنظرهای موجز و گویا و این تیزبینی خاص که گاهی اصلیترین وجه شخصیت و سبک یک نویسنده را در چند جمله ترسیم میکند، همان چیزی است که بازآفرینی واقعیت را خواندنی میکند، هرچند گاهی همین ایجاز به کلیگویی و عبارات غیرقابلفهم (دست کم برای کسی که نخستین بار میخواهد با نویسندهی مورد بحث آشنا شود) میانجامد.
داستان کوتاه ایران
انتخاب و مقدمه و تفسیر: محمد بهارلو
انتشارات طرح نو، چاپ اول: ۱۳۷۲، چاپ سوم: ۱۳۷۷
داستان کوتاه ایران چنان که از نام آن پیداست مجموعهای است که با انتخاب داستانهای موردنظر گردآورنده -محمد بهارلو- درصدد است شِمایی کلی از تحولات داستاننویسی در ایران به دست بدهد. ۲۳ داستان این مجموعه را محمد بهارلو انتخاب کرده است و خود او در پایان هر داستان شرح و نقدی بر آن نوشته است. او ملاک انتخاب داستانها را نه لزوماً ارزش ادبی هر داستان یا اهمیت نویسندهی آن، بلکه خصلتی میداند که در هر داستان نهفته و میتواند نشان دهد از دورهای به دوره دیگر داستاننویسی در مملکت و زبان ما چه تغییری کرده. او مینویسد: «هریک از داستانهای کتاب دارای خصوصیت و امتیازهایی است که جنبهای از ماهیت جریان داستاننویسی معاصر را نشان میدهد.»
نقطهی آغاز، محمدعلی جمالزاده است که نویسنده او را آغازگر داستاننویسی مدرن ایرانی و وجه ممیزه آن با تلاشهای نسل مشروطه در نوشتن رمانهایی تاریخی به سبک ادبیات فرانسوی و تاثیرپذیرفته از دوما و رولان میداند. از صادق هدایت داستان «فردا» انتخاب شده که از لحاظ مضمون اجتماعیترین کار صادق هدایت و متمایز با دیگر آثار اوست اما به شیوه تکگویی مستقیم درونی نوشته شده است که با حکایتگویی به سبک جمالزاده متفاوت است. بعد از آن به سراغ داستانهای زندان بزرگ علوی، کارهای ناتورالیستی صادق چوبک و بالاخره آل احمد و گلستان و دانشور رفته است و بعد نسل به نسل پیش آمده است. بهارلو ساعدی و بهرام صادقی را تحسین میکند و از دولتآبادی یکی از نخستین کارهای ادبیات روستایی او در سال ۱۳۴۵ را گنجانده است.
چاپ اول کتاب در سال ۱۳۷۲ انجام گرفته و از حیث زمانی مشابهتی با کتاب سه جلدی صد سال داستاننویسی ایران نوشتهی حسن میرعابدینی دارد که پروژهای مفصلتر بود و قصد مرور کل ادبیات داستانی ایران از ابتدای مشروطیت تا سال ۱۳۷۰ را داشت. بهارلو اما تنها روی داستان کوتاه متمرکز شده است و سهم بیشتری برای نقد و تفسیر (آنچه بدان شناخته میشود) در نظر گرفته است. علاوه بر آن در یک مقدمه مفصل بهارلو روایتش از سیر ادبیات داستانی ایران به لحاظ سبکی و محتوایی را جا میاندازد. آخرین نویسندگانی که به عنوان نویسنده معاصر داستانی از آنها در کتاب جای گرفته شهریار مندنیپور، علی خدایی، اصغر عبداللهی، اصغر الهی، محمدرضا صفدری بودهاند.
داستانهای محبوب من
گزینش، نقد و بررسی: علیاشرف درویشیان و رضا خندان
نشر چشمه
داستانهای محبوب من یک مجموعه پنج جلدی به انتخاب علی اشرف درویشیان است. از این پنج جلد، یک جلد به داستانهای کوتاه دهه پنجاه اختصاص دارد و دهه شصت و هفتاد هم هرکدام شامل دوجلد شدهاند؛البته ترتیب انتشار مجلدها از سال هفتاد به پنجاه است.
همانطور که از عنوان کتاب هم پیداست گزینش داستانها براساس علاقهی درویشیان انجام گرفته است. او در پیشگفتار جلد اول مصداقهایی برای انتخابهایش ذکر میکند مثل تاثیرگذاری بر زندگی و اندیشهاش یا توجه بیشتر به نویسندگان جوان یا نویسندگانی که نوشتههایشان با توطئهی سکوت روبهرو بوده است. درویشیان درهمین پیشگفتار تاریخچهای هم از ادبیات داستانی ایران و ویژگیهای داستان و داستان کوتاه میآورد که در جلدهای دیگر تکرار نمیشود، اما در پیشگفتار مربوط به هر دهه درباره شرایط اجتماعی آن دوران و ویژگیهای کلی ادبیات داستانیاش مینویسد.
داستانها از میان کتابها و نشریات هردهه انتخاب شدهاند، گرچه خود درویشیان هم معترف است که باوجود تلاشش چه بسا آثاری به چاپ رسیده باشند که به چشم او نیامدهاند اما درهرحال به نظر نمیآید این در مجموعهای که به سلیقه شخصی انتخاب شده و داعیه تاریخنگاری و بررسی سیرتحول ندارد، نقص محسوب شود.
پس از هر داستان، نقد و بررسی آن قرار گرفته. نکته جالب اینجاست که گرچه گزینش داستانها را درویشیان انجام داده اما نقدها توسط رضا خندان نوشته شده و درویشیان خواسته که او در نقدهایش صریح و روشن باشد و به عبارتی توجه به علاقه دوستش نکند. شاید انتخاب چنین روشی به دلیل احساس خلا از بحث و جدل در فضای ادبیات داستانی امروز باشد، دلیلی که خود درویشیان در بخشی از پیشگفتارش به این شکل بیان میکند: «شمار نویسندگان در ادبیات داستانی امروز ما کم نیستند اما دربین آنها بحث و جدل نیست، اصطکاک وجود ندارد و درنتیجه نوشتههای آنها چندان که باید بازتابی در جامعه ندارد. میتوان گفت که این بحث و جدل در دهه چهل وجود داشت و باعث شد که نویسندگانی برجسته و سرشناس و صاحب سبک به وجود بیایند.»
با این حساب میتوان گفت درویشیان با انتشار این مجموعه علاوه بر معرفی و یادآوری داستانهای کوتاه قابل اعتنای هر دهه، خواسته تا در شیوه کار هم فرصتی برای نگاه متفاوت و جدلی ایجاد کند. گرچه نقدهای رضا خندان بیشتر شکل تحلیلی دارند و از این نظر بیشتر به خوانندگان کمک میکند تا بدانند چطور به بررسی و تحلیل یک داستان بپردازند.
گفتنی است که بعد از این پنج جلد، جلد ششم و هفتمی هم منتشر شدند که به داستانهای پیش از دههی پنجاه اختصاص یافتهاند.
هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی
انتخاب و بررسی: حسن میرعابدینی (دو جلد)
ناشر: کتاب خورشید
حسن میرعابدینی را بیشتر با اثر شاخص او صد سال داستاننویسی ایران میشناسیم که تاریخ تحلیلی ادبیات داستانی ایران از ابتدا تا سال ۱۳۷۰ است. (پروندهی ویژهی «وینش» دربارهی این اثر ماندگار بزودی منتشر میشود.) اما او مجموعهای دو جلدی هم تدوین کرده است از داستانهای کوتاه فارسی از ابتدا تا سال ۱۳۸۰با عنوان هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی. بعداً در سال ۱۳۹۷ جلد سومی هم به این مجموعه افزوده شده که شامل داستانهای کوتاه دههی هشتاد شمسی میشود. جلد اخیر تحت عنوان دهه هشتاد داستان کوتاه ایرانی (۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰) منتشر شده است. این جلد اخیر به سبب اینکه به روزگار ما نزدیکتر است شامل نویسندههای جدیدتر هم میشود و از این نظر متمایز است از باقی کتابهایی که معرفی کردیم.
2 دیدگاه در “صد سال داستان کوتاه فارسی”
مطلب بسیار خوبی بود ولی برام عجیبه که چرا به کتاب دیگر آقای سپانلو یعنی “در جستجوی واقعیت” اشارهای نکردهاید. مجموعهای شامل داستانهای کوتاه از نویسندگان جدیدتر که میتوانست به این مطلب اضافه شود.
حتما با تحریریه مطرح میکنیم.
سپاس از توجهتون