سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

داستانِ پاسترناک، ژیواگو، شوروی و بلوک غرب!

داستانِ پاسترناک، ژیواگو، شوروی و بلوک غرب!


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

پاسترناک از نسل آخرین نویسندگان بزرگ روس و از آن دست روشنفکران روسی بود که شعر برایش اهمیتی بیشتر از سیاست داشت. ادبیات علیه استبداد مربوط به سرنوشت عجیب رمان مشهور او «دکتر ژیواگو» است، در دورانی که ادبیات هنوز این قدرت را داشت تا در برابر استبداد بایستد، مقهور وحشت نشود و جهان را به هیجان بیاورد.

ادبیات علیه استبداد

نویسنده: پیتر فین و پترا کووی

مترجم: بیژن اشتری

ناشر: ثالث

نوبت چاپ: ۴

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۴۹۲

پاسترناک از نسل آخرین نویسندگان بزرگ روس و از آن دست روشنفکران روسی بود که شعر برایش اهمیتی بیشتر از سیاست داشت. ادبیات علیه استبداد مربوط به سرنوشت عجیب رمان مشهور او «دکتر ژیواگو» است، در دورانی که ادبیات هنوز این قدرت را داشت تا در برابر استبداد بایستد، مقهور وحشت نشود و جهان را به هیجان بیاورد.

ادبیات علیه استبداد

نویسنده: پیتر فین و پترا کووی

مترجم: بیژن اشتری

ناشر: ثالث

نوبت چاپ: ۴

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۴۹۲

 


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

نویسندگان هم مانند هر گروه و دسته دیگری در نظام کمونیستی شوروی باید تحت نظارت قرار می‌گرفتند و تحت کنترل زندگی می‌کردند. از این رو شهرک پردلکینو مخصوص اسکان نویسندگان شوروی روی زمینی که پیش از انقلاب متعلق به یک شاهزاده بود ساخته شد. نوشته‌ها و اشعار نویسندگان و شعرا نیز مانند جسم آ‌ن‌ها باید در قبضه حکومت می‌‌بود. «آثار ادبی تنها می‌توانست ابزار هدایت مردم به سوی سوسیالیسم باشد. استالین انتظار داشت شعرا و نویسندگان تنها در مدح نظام کمونیستی قلم بزنند.» ‌(صفحه 12 از کتاب ادبیات علیه استبداد)

نویسنده محبوبِ نظام کمونیستی کسی بود که بند بند اشعار و نوشته‌هایش آکنده از تجلیل‌های بی‌انتها از پیشرفت‌های صنعتی و کشاورزی در‌ نظام‌های کمونیستی باشد. و تا آن‌جا که می‌توانست آثار ضد غربی (ضدسرمایه‌داری) تولید کند. کار در فضای ادبی به جایی رسید که نویسندگان پیشتاز و وفادار به حزب در جلسات بازجویی و شکنجه پلیس مخفی از نویسندگان ناراضی شرکت می‌کردند. در چنین شرایطی نویسندگانی که علاوه بر حزب و افتخاراتش و تعریف و تمجید از شخص استالین و نظام کمونیستی به موضوعات دیگری می‌پرداختند، مورد غضب نظام کمونیستی قرار گرفتند.

دادگاه‌های پانزده دقیقه ای و اعدام با شلیک به پشت سر، سرنوشت صدها نویسنده‌ای بود که به نحوی مورد علاقه استالین نبودند. آن‌ها به مواردی چون همدستی با خارجیان، جاسوسی، اقدام برای ترور رفیق استالین و… متهم می‌شدند. در دوره وحشت بزرگ، 1500 نویسنده در اتحاد جماهیر شوروی اعدام یا در اردوگاه‌های کار اجباری کشته شدند.

 

کتاب ادبیات علیه استبداد با شرح وضعیت ادبیات شوروی آغاز می‌شود تا ذهن ما را که در دنیای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی از همه سو با انواع اطلاعات محاصره‌ایم، کمی به دوران جنگ سرد و شوروی استالینی ببرد.

داستان اصلی با ملاقات یک خبرنگار کمونیست ایتالیایی با بوریس پاسترناک، شاعر خوش قریحه، آغاز می‌شود. خبرنگار، به نمایندگی از یک ناشر برای انتشار رمان دکتر ژیواگو در ایتالیا به دیدار نویسنده آمده است تا برای گرفتن نسخه‌ای از کتاب با او مذاکره کند. پاسترناک آن زمان مورد سوءظن رژیم شوروی قرار داشت و آثارش با تردید ارزیابی می‌شد و اجازه انتشار در داخل شوروی را نداشت. درآمد اصلی‌اش ترجمه و تفسیر آثار گوته و شکسپیر بود و شهرتش مدیون اشعارش.

 

بوریس پاسترناک
بوریس پاسترناک

 

 

قانونی در شوروی وجود داشت که هر کتاب زمانی می‌توانست در خارج از شوروی منتشر شود که در داخل کشور مجوز انتشار گرفته باشد. پاسترناک با دانستن این قانون مخالفت جدی خود را برای دادن نسخه‌ای از کتاب به دانجلوی ایتالیایی ابراز کرد. او می‌دانست، به سرعت به خیانت متهم می‌شود و جان خود و خانواده‌اش به طور جدی به خطر می‌افتد. اما مدتی بعد در نهایت تصمیمش را گرفت. دست‌نوشته‌های رمان را به دانجلو داد و از او خواست کتاب به دست ناشران انگلیسی و فرانسوی برسد. خطاب به او گفت: «شما به این ترتیب باعث اعدام من می‌شوید.»

 

دکتر ژیواگو داستان پسری از یک خانواده پولدار و روشنفکر مسکویی است. با همین وصف یک جمله‌ای و شرایط تکان‌دهنده نویسندگان، می‌توان حدس زد که اشاره به روشنفکری و ثروتمندی قهرمان داستان کافی‌ست تا کتاب در لیست سیاه قرار بگیرد. «پاسترناک می‌دانست که دنیای چاپ و نشر شوروی در مواجهه با لحن ناآشنای دکتر ژیواگو، زهد آشکارا دینی رمان، بی‌تفاوتی لجام‌گسیخته آن به مقتضیات سبک واقع‌گرایی سوسیالیستی و عدم اعتنای آن به ضرورت زانو زدن در برابر انقلاب اکتبر، پا پس خواهد کشید.» (صفحه ۲۶)

اولین واکنش جراید داخل شوروی، نقد تند نشریه «نووی میر» (جهان نو) بود که نوشتن رمان را عملی جانورصفتانه نامید. در حالی‌که پاسترناک امیدوار بود بخش‌هایی از کتابش توسط این نشریه یا دیگر نشریات چاپ شود. چاپ دکتر ژیواگو در غرب و موضع تند حزب علیه پاسترناک این کتاب را به شهرتی بی‌سابقه رساند.

در شرایطی که کتابخانه‌های داخلی شوروی مملو از کتاب‌های ملال‌آور و نوشته شده به دستور حزب بودند، یک رمان عامه‌پسند غوغایی در عرصه فرهنگ ایجاد کرده بود. حزب به سادگی نمی‌توانست از شر نویسنده‌اش به دلیل این‌که مورد توجه جوامع ادبی جهان بود، خلاص شود.

پس از آن که آکادمی سوئد، جایزه نوبل ادبیات را در سال 1958 به پاسترناک اهدا کرد -هرچند او از ترس طرد شدن از کشورش هرگز این جایزه را نپذیرفت- یکی از بزرگ‌ترین طوفان‌های فرهنگی جنگ سرد آغاز شد. حتی شاید بتوان گفت تلاش آمریکا برای فروش میلیون‌ها نسخه از کتاب و واکنش‌های تند رسانه‌های شوروی در مقابل هر خبری از این کتاب، بوریس پاسترناک را به نوبل رساند و دکتر ژیواگو را جهانی کرد.

اولین بار این رمان در نمایشگاه جهانی بروکسل بین بازدید کنندگان روسی به طور رایگان پخش شد. ناشر کتاب مشخص نبود اما شایعاتی مبنی بر انتشار کتاب توسط سازمان سیا وجود داشت که هرگز سندی مبنی بر صحت این ادعا پیدا نشد. اما چیزی که واضح است تلاش سازمان سیا برای رساندن نسخه‌های هرچه بیشتر رمان، به عنوان یک سلاح قدرتمند در جنگ ایدئولوژیک غرب و شرق، به داخل خاک شوروی است تا افراد بیشتری این رمان را بخوانند، که نه ضد شوروی بود و نه سیاسی، بلکه تاکید شاعرانه‌ای داشت بر فردیت یک انسان.

 

دکتر ژیواگو نسخه اول
دکتر ژیواگو – نسخه‌ی اول

 

 

#بوریس-پاسترناک جایزه #نوبل ادبیات را برنده شد اما او چنان هزینه گزافی در ازای این شهرت پرداخت که شاید دیگر هرگز در تاریخ تکرار نشود. «ماشین پروپاگاندای غول‌آسای دولتی حالا داشت با تمام توانش کار می‌کرد. اسماعیل کاداره، داستان نویس بزرگ آلبانیایی، در آن زمان در موسسه ادبی گورکی تحصیل می‌کرد و از نزدیک شاهد تبلیغات عظیم ضد پاسترناکی بود. او بعدها در این باره گفت: رادیوی دولتی شوروی از 5 صبح تا 12 شب، تلویزیون دولتی، روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها، ماه‌نامه‌ها، فصل‌نامه‌ها، حتی نشریات مخصوص کودکان، پر از مطالب تهاجمی علیه نویسنده یاغی خیانت‌پیشه بودند» (صفحه 297)

رسانه‌های غربی نیز بدون هیچ دلسوزی برای نویسنده‌ای که دربند رژیم استالینی بود، شروع به تبلیغات بزرگ‌نمایانه برای بوریس کردند. دکتر ژیواگو به زبان‌های مختلف چاپ شد و در رادیو خوانده شد و صدها مقاله درباره‌اش نوشته شد. حتی فیلمی از روی این رمان رئالیستی ساخته شد. این کارزار بی‌رحمانه تا مرگ استالین ادامه داشت، تا آن‌که با بر سر کار آمدن خروشچف و رنسانس پس از استالین، ماجرا کمی تغییر کرد.

شاید برای اولین بار یکی از سران حزب خواست با کتاب آشنا شود. پس در سال 1959 عاقبت ماموریت خواندن آن را به دامادش داد. آجوبی داماد خروشچف هم «رمان را خواند و به پدرزنش گزارش داد این رمان کتابی نیست که یک کمونیست جوان از فرط شعف کلاهش را به آسمان پرتاب کند.

اما یک کتاب ضد انقلابی هم نیست.» (صفحه 387) بعد از آن پاسترناک شروع کرد به حضور یافتن در مجامع عمومی. حتی از اتحادیه نویسندگان شوروی که روزگاری او را خودپسند، خیانت‌کار، بی‌فرهنگ، مغرض و بی‌سواد، عوام‌فریب و … نامیده بودند و با تمام توان او را تحت وحشتناک‌ترین فشارها قرار داده بودند، دعوتنامه دریافت کرد اما نپذیرفت. نمی‌توانست رفتارهای زشت آن‌ها را به فراموشی بسپارد.

ممکن است بسیار درباره‌ی سرکوب، سانسور و منزوی کردن نویسندگان و شاعران خوانده و شنیده باشیم. اما روایت پیتر فین و پترا کووی از مجادله سازمان سیا و کرملین بر سر یک کتاب ممنوعه، در حقیقت شرح دعوای دو ابرقدرت است که با تمام هیبت و قوای خود پشت پیکر یک نویسنده سنگر گرفته‌اند و به سوی هم تیرهای زهرآگین پرتاب می‌کنند.

اتفاقات باورنکردنی و دلخراش و شرایط سرد و سهمگینی که در کتاب ادبیات علیه استبداد توصیف می‌شود، شرح حماسه پر پیچ و خمی است که یک کتاب می‌آفریند و شرایطی که یک رژیم توتالیتر می تواند برای نوابغ ایجاد کند. خواندن کتاب ادبیات علیه استبداد، به نویسندگان و نیز به همه کتاب‌دوستان توصیه می‌شود. نه تنها به دلیل شیوه جذاب تبدیل ادبیات به یک موضوع سیاسی و جدی، بلکه به این دلیل که این کتاب می‌کوشد تا ما را با ابعاد دیگری از شخصیت نویسنده‌ای مانند پاسترناک آشنا کند و قدرت ادبیات را آشکار سازد.

 

 

 

 

  این مقاله را ۱۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *