در گرو نهادها
چرا ملت ها شکست می خورند؟ به این سؤال جواب میدهد که چرا برخی کشورها ثروتمندند و برخی دیگر فقیر؟ عجم اوغلو یکی از دو نویسندهی کتاب، در دستهی اقتصاددانهای نهادگراست. اقتصاد نهادگرایی نوعی از تجزیهوتحلیل اقتصادی است که نقش نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در تعیین وقایع اقتصادی مورد تأکید قرار میدهد…
چرا ملت ها شکست می خورند؟ به این سؤال جواب میدهد که چرا برخی کشورها ثروتمندند و برخی دیگر فقیر؟ عجم اوغلو یکی از دو نویسندهی کتاب، در دستهی اقتصاددانهای نهادگراست. اقتصاد نهادگرایی نوعی از تجزیهوتحلیل اقتصادی است که نقش نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در تعیین وقایع اقتصادی مورد تأکید قرار میدهد…
بحران مالی سال ۹۷ که بهوجود آمد، بازار اظهارنظرهای مختلف در مورد دلایل این بحران و پیشبینی آینده اقتصادی ایران حسابی داغ شد. در این میان، پیروان هر کدام از مکاتب اقتصادی سعی میکردند مردم را هر چه بیشتر به خواندن کتابهای مورد قبول خود ترغیب کنند تا بهتر بتوانند نظرات خود را در سطح جامعه نشر داده و بدین ترتیب همفکران بیشتری را برای خود فراهم کنند.
یکی از کتابهایی که در آن سال مورد استقبال قرار گرفت و در وبلاگها و وبسایتهای مختلف تا کانالهای تلگرام و پادکستهای معرفی کتاب، صحبت از آن شد کتاب چرا ملتها شکست میخورند؟ ریشههای قدرت، ثروت و فقر انتشارات روزنه، نوشته دارون عجم اوغلو و جیمز ای. رابینسون بود. این کتاب اولینبار در سال ۱۳۹۲ منتشر شد و مانند هر کتاب ارزشمند و قابل بحثی مورد نقد قرارگرفت. اما به نظر میرسید اتفاقات سالهای ۹۶ و ۹۷ باعث افزایش محبوبیت آن در بین قشر کتابخوان، خصوصا علاقهمندان به اقتصاد سیاسی شده بود.
مقدمهی کتاب به قلم دکتر احمد میدری در سال ۹۲ نوشته شده. یعنی همان سالی که ایشان به سمت معاونت رفاه اجتماعیِ وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منصوب شده بودند.
در ابتدای این مقدمه آمده: «این کتاب که شش اقتصاددان برنده جایزه نوبل و شماری از اندیشمندان آن را تحسین کردهاند میتواند اندیشه اقتصادی در ایران را متحول سازد. نویسندگان این کتاب همراه با گروهی از اقتصاددانان شرط توسعه را گذر از نظام الیگارشی (حکومت گروههای خاص یا به تعبیر مترجمان اندکسالاری) میدانند و سعی دارند شرایط اقتصادی موثر بر شکلگیری و فروپاشی نظامهای اندکسالار را تبیین کنند. این دیدگاه تحولی بزرگ در اندیشه اقتصادی است.»
همین پاراگراف ابتدایی مقدمه، اشتیاق زیادی در خواننده ایجاد میکند که میتواند در این کتاب ۶۰۰ صفحهای حلقهی گمشدهی اقتصاد ایران را پیدا کند. در ادامهی مقدمه، خلاصهای از آنچه خط فکری نویسندگان را نشان میدهد به خوبی توسط دکتر میدری شرح داده میشود. بدین ترتیب مشخص میشود، عجم اوغلو یکی از دو نویسندهی کتاب، در دستهی اقتصاددانهای نهادگراست. اقتصاد نهادگرایی نوعی از تجزیهوتحلیل اقتصادی است که نقش نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را در تعیین وقایع اقتصادی مورد تأکید قرار میدهد.
این مکتب اقتصادی در ایران توسط سایر مکاتب اقتصادی، از دولتی و چپگرا تا اقتصاد بر پایهی بازار آزاد، همیشه مورد هجمه قرار گرفته و هیچکدام آنها این دیدگاه را یا مستقل ندانسته و زیرمجموعهی گروه رقیب میدانند و یا آن را فاقد کارایی لازم برای وضعیت حال حاضر ایران میبینند.
به همین دلیل جایگاه ویژهای هم برای آن قائل نبوده و به نظر میرسد این پارادایم جدید به طور کلی پایگاه مستحکمی در اقتصاد ایران ندارد. از این رو این کتاب میتوانست گزینهی خوبی باشد برای شرح و بسط جایگاه مهم و حیاتی نهادها در اقتصاد کشورها، برای قشر بزرگی از خوانندگان، از مدیران دولتی و تصمیمگیران اصلی در اقتصاد ایران گرفته تا مردم عادی. البته به شرط تأثیرگذار بودن آن.
چرا ملتها شکست میخورند؟ مثال خوبیست از کتابی که با خیال راحت میتوان با محتوا و حرف اصلیاش از دید اقتصادی موافق بود اما در عین حال به عنوان یک کتاب به آن نقدهایی وارد کرد. بعد از شروع انفجاری مقدمه و پیشدرآمد مختصر آن، کتاب در هر فصل روی یک قسمت از کرهی زمین انگشت گذاشته و اقتصاد و رفاه مردم آن ناحیه را بررسی میکند.
این بررسی حتی شامل اعصار گذشته نیز میشود. نظیر این که چطور شد انگلستان و آمریکا به چنین اقتصاد شکوفایی رسیدهاند ولی کشورهایی در ناحیهی آمریکای لاتین، خاورمیانه و آفریقا خیر و یا اینکه راز از بین رفتن بسیاری از شهرهای ثروتمند در قرون گذشته چه بوده است. با تمام شدن فصول اولیهی کتاب، هیجان ابتدایی رسیدن به چنین کتابی و خواندن آن فروکش میکند.
کتاب شامل جزئیات زیادی، نظیر اسامی، تاریخها و آمار و ارقامیست که با وجود اینکه در قسمتهای مختلف کتاب تکرار میشوند باز هم آنچنان که باید ذهن خواننده را درگیر خود نمیکنند.
متن کتاب به هیچ وجه سختخوان نیست اما محتوای هر فصل فارغ از اینکه راجع به چه کشور یا شهری صحبت میکند در عمل تکراریست. طوری که به نظر میرسد خواندن مقدمه و یکی و دو فصل مهمتر آن برای رسیدن به جان کلام کتاب کفایت میکند و نیازی به این همه طول و تفصیل اضافی نیست. چون در عمل چیزی که از هر فصل بهدست میآید فقط شامل این موارد میشود:
«نهادها هستند که سبب موفقیت و شکست ملتها میشوند.»
«ملتها زمانی شکست میخورند که دارای نهادهای اقتصادی استثماری پشتیبانی شده از سوی نهادهای سیاسی استثماری هستند؛ زیرا این نهادها رشد اقتصادیشان را کند و گاه مسدود میکنند.»
«نهادهای اقتصادی فراگیر، از قبیل آنچه که در کرهجنوبی و ایالاتمتحده وجود دارد، نهادهایی هستند که اجازهی مشارکت گروه بزرگی از مردم را در فعالیتهای اقتصادی فراهم و آنها را تشویق میکنند تا از استعدادها و مهارتهایشان بهترین استفاده را ببرند و قدرت انتخاب داشته باشند.
نهادهای اقتصادی برای آن که فراگیر باشند باید متضمن مالکیت خصوصی امن، نظام حقوقی بیطرف و ترتیباتی برای تأمین خدمات عمومی باشند تا زمینهای همتراز فراهم آید که در آن مردم بتوانند به مبادله و عقد قرارداد بپردازند. این نهادها همچنین باید اجازهی ورود به کسبوکارهای جدید را بدهند و مردم را در انتخاب مشاغلشان آزاد بگذارند.»
و بدینترتیب توضیحات کتاب، گاهی به ورطهی تقلیلگرایی میافتد. در حقیقت اصرار نویسندگان کتاب برای آوردن مثالهای متعدد با روایتی خشک و مکرر در جهت اثبات نظریه نهادگرایی، پاشنهی آشیل آن شده و مانع از این میشود که بتواند روزی نقش انجیل را برای مکتب نهادگرایی در اقتصاد ایفا کند؛ چرا که چسبیدن به یک ایده و دیدن هر داستانِ شکست و پیروزیای برای ملتها با یک مدل ذهنی و آن هم به صورت کلی بدون آنکه نظرات مخالف کاملاً به بوته نقد گذاشته شود، از تأثیرگذاری آن حتی برای کسانی که موافق آن هستند، میکاهد.
در فصل پانزدهم و انتهایی کتاب با عنوان «فهم فقر و غنا» خود نویسندگان کتاب هم به این موضوع معترفاند و با این حال از رویکردشان دفاع میکنند:
«هر پدیده پیچیده اجتماعی از جمله قرارگرفتن صدها جامعه سیاسی در سراسر جهان در خطسیرهای متفاوت اقتصادی و سیاسی احتمالا از علل متعددی ناشی میشود. این امر اندیشمندان علوم اجتماعی را وامیدارد تا از نظریههای تکعلتی ساده و با کاربرد گسترده بپرهیزند و در عوض به دنبال تبیینهای متفاوت برای بروندادهای ظاهراً مشابهی باشند که در زمانها و مکانهای مختلف پدیدار میشوند.
ولی ما در مقابل نظریهای ساده ارائه کردهایم و آن را برای توضیح همسانیهای عمدهای که در اطراف و اکناف جهان، از زمان انقلاب نوسنگی تاکنون در زمینه توسعه اقتصادی و سیاسی دیده میشود، به کار گرفتهایم.»
علاوه بر این دکتر میدری در مقدمه میگوید: «ارزش این کتاب آموختن دانش مبارزه با الیگارشی است.» اما دقیقا در انتهای همان صفحه مینویسد: «آیا میتوان قواعدی کلی برای گذر از اندکسالاری به دست آورد؟
تلاش برای پاسخ به این سوال عمری به درازای علوم سیاسی دارد. اما اقتصاددانان در دو دهه اخیر سعی کردهاند برای یافتن پاسخ این سوال که بیشتر به یک معما میماند از دانش اقتصاد بهره گیرند. داگلاس نورث که در سال ۱۹۹۳ جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کرد در سال ۲۰۰۹ در آخرین کتاب خود اعتراف میکند که راه مشخص و همواری برای گذر از اندکسالاری وجود ندارد.»
بدین ترتیب با توجه به اینکه ذاتاً چنین راه مشخصی وجود ندارد اما کتاب، باز هم در ارائهی راهحلی، ولو ناقص در این زمینه تلاشش را میکند. میتوان گفت: چرا ملتها شکست میخورند؟ محتوای مهمی است که فرم ارائهاش آن را تاحدی تلف کرده است.
نکتهی آخر در مورد جلد کتاب است. انتشارات روزنه کار خوبی کرده و آن هم ارائهی کتاب در دو جلد متفاوت شومیز و گالینگور با قیمتهای مختلف است، تا هرکس بر حسب بودجهی خودش، دست به انتخاب بزند. منتها اختلاف قیمت آنچنان زیاد نیست و صحافی جلد شومیز برای کتابی با این تعداد صفحه، آنقدر خوب نبوده که بعد از مدتی صفحات از هم جدا نشوند. از این رو اگر وزن کتاب برای خواننده مسئله مهمی نیست؛ پیشنهاد میشود هزینهی بیشتری کند و جلد گالینگور را بخرد.
یک دیدگاه در “در گرو نهادها”
توضیحات بسیار جامع و کامل. ممنون از نقد خوب شما.