توصیههای دیوید سداریس به نویسندگان جوان
دیوید سداریس طنزنویس است و بیشتر به خاطر داستانهایی شهرت پیدا کرد که درمورد زندگی خودش و خانوادهاش و شرایطی که در آن بزرگ شده مینویسد. طبق برآوردها حدوداً دوازده میلیون نسخه از آثار او به 27 زبان مختلف در جایجای جهان به فروش رفته است. او در یک مسترکلاس برای نویسندگان تازهکار و دوستداران ادبیات صحبت کرده است و توصیههای او شامل توجه بیشتر به زندگی و بیرون آمدن از لاک تنهایی، نگاه کردن به خود و شکستهای خود… خواندن خود مقاله راه بهتری برای آگاهی از این توصیهها است.
(مترجم)
(مترجم)
دیوید سداریس طنزنویس است و بیشتر به خاطر داستانهایی شهرت پیدا کرد که درمورد زندگی خودش و خانوادهاش و شرایطی که در آن بزرگ شده مینویسد. طبق برآوردها حدوداً دوازده میلیون نسخه از آثار او به 27 زبان مختلف در جایجای جهان به فروش رفته است. او در یک مسترکلاس برای نویسندگان تازهکار و دوستداران ادبیات صحبت کرده است و توصیههای او شامل توجه بیشتر به زندگی و بیرون آمدن از لاک تنهایی، نگاه کردن به خود و شکستهای خود… خواندن خود مقاله راه بهتری برای آگاهی از این توصیهها است.
دیوید سداریس، یکی از برجستهترین طنزپردازان حال حاضر آمریکا به شمار میآید. اغلب، او را با انتقادهای تند و تیز اجتماعیاش میشناسند. اگر کتابهایش را خوانده باشید، به خوبی میدانید که هستهی اصلی داستانهای سداریس، خانوادهاش است. کار او اغلب تعریف کردن حکایاتی خندهدار در مورد والدین، پنج خواهر و برادر و شریک زندگیاش است. چندی پیش سداریس به مسترکلاسی دربارهی داستاننویسی و طنز دعوت شد. او در جریان این مسترکلاس، به مرور تجربیات سالهای زندگی حرفهای خود پرداخت. در ادامهی این مطلب، مهمترین توصیههای دیوید سداریس به نویسندگان جوان را مرور میکنیم.
بدترین تجربیات خود را به بهترین داستانها تبدیل کنید
دیوید سداریس میگوید: اگر میتوانید بنویسید، باید بدانید که بسیار خوششانس هستید. خیلی از مردم نمیتوانند اتفاقات بدی را که برایشان میافتد، به دیگران منتقل کنند. آنها نهایتاً احساس بدی خواهند داشت یا شکایت خواهند کرد. داستانهای غمانگیز، رویاهای نابود شده و اشتباهات فراموشنشدنی، بخش مهمی از سرمایههای یک نویسنده را تشکیل میدهند. در بحبوحهی تمامی تجارب عجیبوغریب زندگیتان، فقط تلاش کنید که زنده بمانید. چرا که اگر زنده بمانید، میتوانید در مورد آن ماجرا یک داستان خوب بنویسید.
به عنوان یک نویسنده، باید بدانید که شکست خاکی حاصلخیز برای رشد داستان است. آسیبپذیری میتواند به برگ برندهی شما تبدیل شود. بزرگترین شکستهای خودتان را لیست و هر از چندگاهی، آنها را مرور کنید. آن وقت است که خواهید فهمید کدامشان میتواند به یک داستان عالی تبدیل شود.
برای پیدا کردن یک داستان خوب، همه جا را زیر نظر داشته باشید
در بخش دیگری از مسترکلاس داستاننویسی و طنز، دیوید سداریس میگوید: با زندگی هماهنگ باشید. باید بتوانید زندگی را همچون یک داستان خوب، احساس کنید. بیدار باشید، فکر کنید و مطمئن باشید که هر چند وقت یکبار، زندگی چیزی را به شما نشان خواهد داد که بتوانید در موردش بنویسید.
خیلی از مردم تصور میکنند که نویسندگان موجودات آرام و بیسروصدایی هستند. احتمالاً اینطور به نظر میرسد که آنها تمام اوقات در یک گوشه مینشینند و فقط مینویسند! اما در واقعیت، اینطور نیست. اغلب نویسندگان، به کارهایی غیر از نویسندگی نیز مشغولند. و آن کارها، باارزشترین دارایی آنهاست. چرا که از این طریق میتوانند بهترین داستانها را گردآوری نمایند.
اگر تمام روز را روی کاناپه لم بدهید، یا وقتی بیرون از خانه هستید، فقط به گوشیتان خیره شوید، تمام داستانهای بالقوه را از دست میدهید. به عنوان یک نویسنده، دنیا را تجربه کنید. به مشاهدهگر دقیق مردم و طبیعت تبدیل شوید. با دقت، هر آنچه را که در اطرافتان میگذرد نگاه کنید. مثلاً اگر منتظر سبز شدن چراغ هستید، یا در صف یک کافیشاپاید، به بغل دستیهایتان دقت کنید. سپس، هر آنچه را که دیدهاید یادداشت نمایید. همهی این یادداشتها میتوانند به یک داستان تبدیل شوند.
به واکنشهای دیگران دقت کنید
وقتی با مردم صحبت میکنید، حواستان را خوب جمع کنید. ببینید که آنها به چه چیزهایی میخندند. اگر چیزی را برای آنها تعریف کردید و در واکنش، خندیدند و شروع به سوال پرسیدن کردند، یعنی شما کارتان را خوب انجام دادهاید. همیشه یک دفترچهی یادداشت همراه خودتان داشته باشید. این موفقیتهای کوچک و رموزش را در همان لحظه یادداشت کنید.
دیوید سداریس عاشق روخوانی داستانهایش روی صحنه است. از این مسیر، میتواند با تعداد زیادی از آدمها مواجه شود و واکنشهایشان را بسنجد. به این ترتیب، خواهد توانست داستان بعدیاش را دقیقتر بنویسد. شاید با خودتان بگویید که ما مثل دیوید سداریس خوششانس نیستیم و نمیتوانیم تعداد زیادی شنوندهی مشتاق را زیر یک سقف جمع کنیم. این هم راهحلی دارد. داستانهایتان را با گروه دوستان و اعضای خانواده به اشتراک بگذارید. زمان صرف شام، یا وقتی که برای نوشیدن یک قهوه دور هم جمع شدهاید. مطمئن باشید که همیشه راهی پیدا خواهد شد.
به موضوعاتتان احترام بگذارید
دیوید سداریس اعتقاد دارد که نوشتن، یک عمل تعدیلکننده است. چرا که هر کسی، رازهایی دارد و نمیخواهد آنها فاش شوند. شما هم نباید دست به فاش کردن اسرار کسی بزنید و او را شرمنده کنید. او میگوید: خیلی وقتها میخواهم داستانی در مورد یکی از اعضای خانوادهام بنویسم. پیش از نوشتن، با او صحبت میکنم و از او میپرسم که آیا چیزی وجود دارد که بخواهی تغییرش دهی یا از شرش خلاص شوی؟
در این بخش از مستر کلاس، دیوید سداریس از خواهرش لیزا دعوت کرد که روی صحنه بیاید. لیزا در مورد داستانهای دیوید سخن گفت. او برای شرکتکنندههای کلاس توضیح داد که دیوید، اغلب عادات خندهداری از او را مینویسد که تا پیش از آن، متوجه وجود آنها نشده بود. سداریس در ادامه گفت: من دوست ندارم با کسی روبهرو شوم که چیزهای وحشتناکی درموردش نوشتهام. هیچوقت نخواستهام پیش از وارد شدن به یک اتاق، با استرس از خودم بپرسم یعنی آنجا کسی با عصبانیت منتظر من است؟ تمام حرفی که میخواهم بزنم این است که بر روی نوشتن یک روایت صادقانه و توام با احترام تمرکز کنید.
به مردم کمک کنید که خود را ببینند
دیوید سداریس اعتقاد دارد که بیشتر مردم به دنبال یک آینه هستند. آنها کتابها را زیر و رو میکنند، با این امید که بخشی از خود را در یک داستان ببینند. او میگوید هر نویسندهای باید بتواند به خوانندگان کمک کند که خود را به روشی جدید ببینند. خواه یک رمان باشد، خواه یک داستان کوتاه! شما باید بتوانید به خوانندگانتان کمک کنید که با جنبهی جدیدی از بشریت آشنا شوند.
اگر در حال نوشتن یک رمان هستید، به شخصیت بد و شرور قصه، یک ویژگی مثبت دلسوزانه ببخشید. به این ترتیب، خواهید توانست که آن شخصیت را پیچیدهتر و دوستداشتنیتر کنید. در حال نوشتن مقالهای درمورد رهبری یک تجارت هستید؟ به خواننده بگویید وقتی که اعتماد تیمتان را از دست دادید، چه حسی داشتید. در حال نوشتن قطعهای در مورد یک شخصیت مشهور هستید؟ خواننده را با مادر یا بهترین دوست او آشنا کنید. در هر بخشی از داستانتان، تکهای از خوانندگان خود را بکارید.
به خودتان بخندید
شما نمیتوانید طنزنویس باشید ولی به خودتان نخندید! اصلاً، این عادلانه نیست که به دیگران بخندید و به خودتان نه! دیوید سداریس پیشنهاد میدهد که اگر طنز مینویسید، بهتر است چند شوخی با خودتان را هم به آن بیفزایید. حتی اگر طنزنویس هم نیستید، بد نیست که این تکنیک را در نوشتههایتان اعمال کنید. شکستهایتان را مرور کنید. شما نمیتوانید بدون نقد کردن خودتان، انگشت اتهام را به سوی کس دیگری نشانه بروید! خوانندگان میخواهند مطمئن باشند هر زمانی که لازم است، لنزهای انتقاد به سمت خودتان برخواهند گشت.
نظم روزانه داشته باشید
مهمترین توصیهی دیوید سداریس به نویسندگان جوان، داشتن نظم روزانه است. او میگوید: برای نوشتن، باید نظم و انضباط داشته باشید. زمانی را مشخص کنید و روزانه، به همان مقدار پشت میزتان بنشینید و بنویسید! خودتان را مقید کنید که در آن بازهی زمانی، فقط روی کار نوشتن تمرکز کنید و نه هیچ چیز دیگری!
در فرمول موفقیت هر نویسندهی پرآوازهای، نظم و انضباط روزانه به چشم میخورد. البته، باید گفت که هر فردی، معیارهای مختلفی دارد. کسی ممکن است این نظم را برای نوشتن روزانه 500 کلمه برقرار کند و دیگری برای نوشتن 10 هزار کلمه! سداریس اعتراف میکند که 15 سال پیش از انتشار نخستین کتابش، هر روز، ساعاتی را به نوشتن اختصاص میداده است. او میگوید: این کار به نظرم خیلی طبیعی میآمد. شما هم همین کار را بکنید. اول توان خودتان را بسنجید و بعد، سعی کنید این زمان را آرام آرام افزایش دهید.
دست از بهانهتراشی بردارید
دیوید سداریس برای حاضرین در مسترکلاس تعریف میکند: من با افراد زیادی مواجه شدهام که میگویند ما واقعاً میخواهیم بنویسیم. اما تمام روز را کار میکنیم. من هم همین کار را کردهام. شما تمام روز را کار میکنید و بعد شب به خانه میآیید. آن زمان بنویسید. اگر نوشتن رویای شماست و برای شما فعالیتی معنیدار است، پس شبها بنویسید. دنبال بهانهای برای ننوشتن نباشید.
آدمهای خلاق همیشه میتوانند بهانههای مختلفی برای به تعویق انداختن کارهایشان پیدا کنند. قدرت بیحدوحصر خلاقیتشان به آنها امکان تراشیدن بهانههای مختلف را میدهد. آنها به سادگی میتوانند برای کارهای عقبافتادهشان توجیههایی معقول و منطقی پیدا کنند. اما فراموش نکنید، اگر نوشتن را دوست دارید، در پایان روز، تنها چیزی که اهمیت دارد همین نوشتن است. بهروزرسانی وبلاگتان، سخن گفتن با سایر نویسندهها و… هیچکدام ارزشی ندارند. پس خودتان را گول نزنید.
با خود مثل یک حرفهای رفتار کنید. بهانه نتراشید و بهانهها را هم تحمل نکنید. اگر میخواهید بنویسید، شروع کنید! یادتان نرود که فردا، نوشتن به ناگاه آسان نخواهد شد. هیچکدام از توجیههایی هم که میآورید، در طول تاریخ کاری از پیش نبردهاند!
بخش نشر کتاب را فراموش کنید
دیوید سداریس به مشتاقان نویسندگی هشدار میدهد که نوشتن را با انتشار آن اشتباه نگیرند. او میگوید: نوشتن و انتشار نوشته، دو مقولهی کاملاً متفاوت با هم هستند. بگذارید سایر بخشهای جهان با قسمت انتشارات سروکله بزنند. این وظیفهی شما نیست. هیچ هنرمندی نمیتواند استقبال جهانیان از اثرش را کنترل کند. شما ممکن است پنج سال را صرف نوشتن یک کتاب کنید، اما حتی یک ناشر هم آن را نخرد. پس وقتی دارید مینویسید، به جنبهی نشر اثر فکر نکنید. اول روی کاری که دوست دارید تمرکز کنید. سعی کنید استعدادتان را به بهترین شکل ممکن بروز دهید. بعد از اتمام این مراحل، میتوانید به سراغ گامهای بعدی هم بروید.
برای رسیدن به کمال تلاش کنید
دیوید سداریس هشدار میدهد که احساس نیاز به کامل بودن، به تنهایی باعث تکامل شما نخواهد شد. این احساس نیاز، حتی میتواند شما را فلج کند. امکان دارد با خواندن کار نویسندگان حرفهای، به تمامی از خود و تواناییهایتان دلسرد شوید. اما هر وقت احساس عذاب و ناتوانی کردید، سه نکته را به خاطر بیاورید:
- هر چه بیشتر بنویسید، بهتر خواهید شد.
- عمل نوشتن، باعث تحریک تفکر میشود. یعنی، همینکه قلم را روی کاغذ میچرخانید، در حال تمرین برای باهوشتر شدن هستید.
- برخلاف بسیاری از فعالیتهای خلاقانهی دیگر، شما میتوانید مزخرفاتتان را ویرایش کنید. به این ترتیب، خواننده فقط نسخهی نهایی، زیبا و کامل کار شما را خواهد دید.
یادتان باشد که کلمات شما هرگز در اولین مرحلهی نوشتن کامل و بیتقص نیستند. شما باید عادت کنید که این ترکیب پرایراد را به شکلی زیبا درآورید. سداریس در این مسترکلاس اعتراف کرد که هر داستان را 12 تا 18 بار ویرایش میکند. پس شما هم باید نیاز خود به کامل بودن را با تمرین و نوشتن فراوان رفع کنید. کلمات ناقص را روی صفحه بریزید و بعد، پروسهی سنگین و پرتکرار ویرایش را آغاز کنید.
توصیه-نویسندگان
4 دیدگاه در “توصیههای دیوید سداریس به نویسندگان جوان”
واقعا ممنونم. خیلی عالی بود. چه نکات جالبی گفتن. تازگی کتاب (بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم) از ایشون رو خوندم و عاشق قلمشون شدم. بازم ممنون بابت این مطلب مفید
منتظر نوشتههای شما هم هستیم.
مادربزرگت را از اینجا ببر
معلومه این کتاب سداریس را دوست داشتید