مترسک و خدمتکارش
نویسنده: فیلیپ پولمن
مترجم: فرزاد فربد
ناشر: پریان
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۲۲۴
شابک: ۹۷۸۶۰۰۷۰۵۸۲۰۶
مترسک و خدمتکارش
آقای پندولفوی، کشاورز پیر و ناخوش احوالی است که تصمیم میگیرد برای دور نگهداشتن پرندگان از مزرعهاش، مترسکی بسازد. چندی نمیگذرد که مترسک از مزرعه او ربوده میشود و در میان زمین گلآلودی ساکن میشود. در شبی بارانی، صاعقهای مهیب به مترسک برخورد میکند و او جان میگیرد. در همان نزدیکی، جک، پسرکی آواره و بیخانمان در انباری پناه گرفته است. مترسک و جک با هم رودررو میشوند و دوستی عمیقی میان آن دو شکل میگیرد. قرار بر آن میشود که پسرک، در کارهای روزمره به مترسک کمک کند و خدمتگزار او باشد؛ و در عوض تحت هر شرایطی با هم به ماجراجویی و سفرهای هیجانانگیز بپردازند.
نویسنده با قرار دادن شخصیتها در موقعیتهای گوناگون ارزشهای اولیه زندگی انسان چون صلحگرایی، محبت و دوستی، امیدواری و در تکاپو بودن را به او یادآور میشود. داستان با فضای کودکانه خود، این اطمینان را به خواننده میدهد که علیرغم تمام پستی و بلندیهایی که شخصیتها از سر میگذرانند، نهایتاً پایانی خوش در انتظارشان است و حال و هوای جادویی اثر لحظهای از بین نمیرود.
درونمایه فانتزی و طنز داستان و سادگی در روایت آن، در کنار تصویرگری جان لارنس، کتاب را برای هر گروهی از خوانندگان، جذاب و دلپذیر میکند.
درباره نویسنده
فیلیپ پولمن، اکتبر 1946 در نوریچ انگلستان متولد شد. در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه آکسفورد فارغ التحصیل شد و تحصیلاتش را در زمینه آموزش و پرورش ادامه داد. او در مدارس و کالج وست مینستر آکسفورد، به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت و در کنار آن، به نوشتن داستانهای کودک و نوجوان روی آورد. در 1982، با کتاب کنت کارلشتاین مورد توجه خوانندگان قرار گرفت.
رمانهایی چون مترسک و خدمتکارش، روزی روزگاری در شمال، داستانهای گریم، پل شکسته و دختر آتشساز از دیگر آثار برجسته او به شمار میآیند؛ اما بخش عظیمی از موفقیت و شهرت این نویسنده با سهگانه نیروی اهریمنیاش به دست آمده که شامل داستانهای قطبنمای جادویی، خنجر اسرارآمیز و تلسکوپ کهربایی است.
پولمن تا به امروز جوایزی نظیر جایزه هانس کریستین اندرسن، ویتبرد، گاردین و مدال کارنگی را از آن خود کرده است.
خواندن آثار این داستاننویس انگلیسی، جدا از گروه سنی کودک و نوجوان، برای طرفداران سبکهای گوناگون لذتبخش خواهد بود؛ چرا که او اغلب با یاری جستن از عنصر خیال، احساسات و ژانرهای متعددی را در هم میآمیزد و با ظرافت میان آنها تاب بازی میکند.
فرزاد فربد، از جمله مترجمانی است که سالهاست ترجمههایی روان از آثار پولمن عرضه کردهاست.
بخشی از کتاب مترسک و خدمتکارش
جک پرسید: «امتحان لرد مترسک چطور بود؟»
-«تمام سوالها را غلط جواب داد. اصلاً چیزی نمیداند.»
جک با خیالی راحت گفت: «پس نمیتواند سرباز بشود؟»
-«نه، سرباز یا گروهبان نمیتواند بشود، صد سال سیاه. اصلا عقلش درست کار نمیکند. افسر میشود.»
-«چه؟»
-«سروان مترسک دارد با بقیه افسرها ناهار میخورد. باید برایش یک اسب پیدا کنی و پوتینهایش را واکس بزنی و یونیفورمش را بشوری و او را مرتب نگه داری، و فقط وقتی ظاهرش آراسته شد دست از کار میکشی.»
-«اما او بلد نیست چطور به سربازها دستور بدهد!»
-«هیچ کدامشان بلد نیستند. برای همین پست سرگروهبانی را ابداع کردهاند. حالا بهتر است بروی برایش یک یونیفرم تهیه کنی. افسر سررشتهداری توی آن دلیجان است.»
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی