استادان زندگی
نویسنده: ماکسیم گورکی
مترجم: احمد صادق، عبدالله توکل ….
ناشر: نگاه
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۴۰۱
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۷۹۵۳
استادان زندگی و داستانهای دیگر، شامل ۷ داستان کوتاه است؛ از جمله فرانسه زیبا، مالوا، شیدایی، نهم ژانویه و آموزگار اخلاق. در داستان استادان زندگی، راوی همراه شیطان، عازم گورستان میشود. شیطان بالای قبری میایستد، به آن ضربه میزند و صاحب قبر را صدا میزند:
«یکی از دوستانم را برای ملاقات با تو همراه آوردهام… او در میان مردمی که دانستنیهای خود را از نو آموختهاند، تحمیق شدهاست و حالا برای درمان این بیماری چرکین، وی را به سرچشمه اولیه آن دانستنیها آوردهام…».
کمکم دیگر مردگان نیز سر از گور بلند کرده و وارد گفتوگو میشوند؛ هر کدام با نگاه خود معنی حقیقی زندگی را که پس از مرگشان بدان پی بردهاند، بیان میکنند و درباره هنر، آزادی، عدالت و دیگر مسائل اساسی زندگی بحث میکنند.
در داستانی دیگر با نام شهریاری که پرچم حکومت برافراشتهاست، راوی برای مصاحبه با پادشاه به دربار میرود؛ پادشاهی که شغلش را موهبتی الهی و چیزی فراتر از درک و تصور عقل بشر تلقی میکند…
در هر داستان این مجموعه، قصهگویی ماهرانه و جذاب گورکی خودنمایی میکند و دغدغههای بنیادین بشر مطرح میگردند.
درباره نویسنده
آلکسی ماکسیموویچ پشکوف، ملقب به ماکسیم گورکی، نویسنده نامدار روس، مارس ۱۸۶۸ در نیژنی نووگورود متولد شد. در کودکی و نوجوانی، با زندگی و مشغولشدن به کارهای مختلف در کنار مردم فقیر و طبقه پایین جامعه، خیلی زود ارتباطی عمیق و جداییناپذیر با این قشر پیدا کرد. از آشپزی که مدتی برایش کار میکرد، خواندن آموخت و از آن پس شدیداً علاقهمند به کتابخوانی و ادبیات شد.
در ۲۱ سالگی و در اوج ناامیدی تصمیم گرفت به سفری طولانی در روسیه برود و در این بین هر از چندگاهی مشغول به کاری شود. در تفلیس، شروع به نوشتن داستانهای کوتاه در روزنامههای محلی کرد.
اولین داستان کوتاهش ماکارچودرا را در سال ۱۸۹۲ به چاپ رساند و پس از آن مجموعهای از داستانهایش، از جمله چلکاش را در روزنامه سنپترزبورگ منتشر کرد. او با داستانهای سه رفیق، زندگی ماتوی کوژمیاکین، در اعماق اجتماع و یکی از شناختهشدهترین آثارش، مادر که بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۰ منتشر کرد، به حدی مورد استقبال قرار گرفت که با نویسندگان بزرگ همعصرش، آنتوان چخوف و لئو تولستوی مقایسه شد.
او در سهگانهای شامل دوران کودکی، در جستجوی نان و دانشکدههای من به شرح زندگی خود پرداخت. تبلور دیدگاههای سیاسی گورکی در آثارش با زمزمههای آغاز انقلاب روسیه، پررنگتر شد و در کنار نویسندگی، با عضویت در احزابی نظیر حزب سوسیال دمکرات روسیه و تأسیس نشریهای با نام «ازنانیه» به فعالیت سیاسی خود ادامه داد. پس از انقلاب ۱۹۱۷ و چندین مرتبه دوری از کشور، به وطنش بازگشت.
در ۱۹۳۲ به ریاست اتحادیه نویسندگان شوروی رسید و در پایهگذاری تئوری رئالیسم سوسیالیستی نقش ایفا کرد. آرتامانوفها، کلیم سامگین، نخستین عشق و زندانبان را در آخرین سالهای زندگیاش نوشت. او در ژوئن ۱۹۳۶ در ۶۸ سالگی درگذشت.
خرده بورژواها، دشمنان و شهر شیطان زرد از دیگر آثار ارزنده این نویسنده هستند. جایگاه طبقه محروم در آثار گورکی و جانبداری او از بینوایان و تهیدستان، همچنین تلاش خردمندانه وی برای درک مفهوم زندگی در نوشتههایش، همواره خوانندگانی را از طبقات مختلف اجتماعی و دیدگاههای گوناگون به خود جذب کردهاست.
بخشی از کتاب استادان زندگی
(از داستان شهریاری که پرچم حکومت برافراشتهاست)
-ظلم و بدی دیگر وجود ندارد! فقط حماقت است و بس. سابقاً ظلم نیروی قابل توجهی بود. ولی حالا… وقتی آدم میکشند، با نادانی و پستی میکشند، اول دستهای قربانی را میبندند و بعد او را میکشند. دیگر اثری از بدکاران و ستمکاران نیست، فقط جلادان باقی ماندهاند و یک جلاد همیشه یک برده است. بازو تبری است که از ترس، از عکسالعمل ترس به کار میافتد… چون که حالا از هر که میترسند، او را میکشند.
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی