چگونه فال میتواند حال را خوب کند؟
اسم فال که بالای یک مطلب بیاید آن مطلب یا طرفداران سینه چاک دارد یا مخالفان جدی. اما وقتی چنین تیتری برای یک سایت معرفی و نقد کتاب انتخاب شود، لابد باید ربطی هم به کتاب داشته باشد. چه ربطی بهتر از این که فال، کتاب سرنوشت شما را میخواند؟ چیزی که ماجرای این جهانبینیها را با فالهایی که ازشان منبعث شده، متمایز میکند، مساله تفسیر است. ابزار جهان بینی در اختیار یک فرد (فالبین) قرار میگیرد و او بر اساس تخیل و الهام خودش آن را تفسیر میکند. همین جاست که جا دارد بگوییم فالبینی پهلو به پهلوی هنر هم میزند، به خاطر تخیل و الهام قوی برآمده از آن.
اسم فال که بالای یک مطلب بیاید آن مطلب یا طرفداران سینه چاک دارد یا مخالفان جدی. اما وقتی چنین تیتری برای یک سایت معرفی و نقد کتاب انتخاب شود، لابد باید ربطی هم به کتاب داشته باشد. چه ربطی بهتر از این که فال، کتاب سرنوشت شما را میخواند؟ چیزی که ماجرای این جهانبینیها را با فالهایی که ازشان منبعث شده، متمایز میکند، مساله تفسیر است. ابزار جهان بینی در اختیار یک فرد (فالبین) قرار میگیرد و او بر اساس تخیل و الهام خودش آن را تفسیر میکند. همین جاست که جا دارد بگوییم فالبینی پهلو به پهلوی هنر هم میزند، به خاطر تخیل و الهام قوی برآمده از آن.
اسم فال که بالای یک مطلب بیاید آن مطلب یا طرفداران سینه چاک دارد یا مخالفان جدی. اما وقتی چنین تیتری برای یک سایت معرفی و نقد کتاب انتخاب شود، لابد باید ربطی هم به کتاب داشته باشد. چه ربطی بهتر از این که فال، کتاب سرنوشت شما را میخواند؟
بله، میدانم که چنین حرفی خیلی پهلو به خرافه و شوخی میزند اما این ماجرا آنقدرها هم بیپایه نیست، حداقل در دنیای کتاب نشانههای جدی دارد.
اشتباه نکنید، منظورم کتابهای راز فال قهوه و آموزش فال تاروت نیست. کمی عقبتر برویم. سراغ کتابهایی که به سراغ نشانهشناسی و جهاننگری رفتهاند و یکطورهایی مادر یا پایه انواع و اقسام فالگیریهایی شدهاند که امروزه سراغ داریم. بهتر است اینطور بگویم: فال و فالبینی ریشه در جهانبینیهایی دارد که هر کدام به شکل جدی قابل پژوهش و بررسی هستند. جهانبینیهایی که قصد کشف اسرار و ایجاد هماهنگی بین انسان و کائنات را دارند.
فرض کنیم شما خندهتان میگیرد وقتی میبینید رفیقتان چشمهایش را میبندد و نیت میکند و یکی دیگر از داخل یک کانال تلگرامی فال تاروتش را میگیرد. حق با شماست، ماجرا مضحک به نظر میآید اما شاید بد نباشد بدانید که فال تاروت (با آن کارتهای جالبش) برگرفته شده از حکمت مصریان قدیم است. درحقیقت نقل میشود که ثورا (تارو) قدیمیترین کتاب عرفانی از عهد باستان است که در معابد مصریان بوده و با سوختن کتابخانههایشان قرنها پنهان مانده تا بعدها توسط اروپائیان کشف شود. مصریان ثورا را برای پیشبینی آینده به کار میبردند با این نگاه که اغلب وقایع مهم روی زمین به وسیله جریان مغناطیسی آفریده میشود که در ارتباط با وضعیت قرارگیری ستارههاست. فال تاروت برگرفته از همین اندیشه است و برای همین هرکدام از برگهای ثورا نشان از مفهومی در آفرینش دارند.
شاید با گروه دیگری هم برخورد کرده باشید که اهل فال ئیچینگ هستند. بخصوص تا قبل از اینکه کشور چین اینقدر در ذهن و اندیشه ما منفور شود، این فال طرفداران روشنفکر خودش را داشت. میگویند علاقه یونگ به این فال آنقدر بود که هرروز صبح قبل از آغاز کار روزانهاش تفألی به آن میزد، الله اعلم! اینکه چه چیزی روانشناسی مثل یونگ را به فال ئیچینگ کشیده بود جهان بینی پشت ماجرا بود. ئیچینگ رازآمیزترین و قدیمیترین کتاب اسرار چین باستان بوده است. در این جهانبینی تجربه زندگی ما تحت تأثیر تداخل و برخورد نیروهای درون ما با نیروهای طبیعت اطرافمان است: آسمان، باد، آب، کوه، زمین، رعد، آتش و دریا. به عبارت دیگر ئی چینگ هم تلاش میکند تا به انسان بیاموزد که با کشف درون و بیرون و چالشهای فیمابین، چطور بهترین تعامل را انجام دهد.
غیر از اینها احتمالاً با نمونههای مشابه فالبینی دیگری هم روبهرو شدهاید که قصد دارند با کشف مواردی که به نظر رمز و رازی درون خود دارند، تصویری از آینده یا سرنوشت به شما بدهند. از کفبینی بگیرید تا خواندن اعداد. اگر هنوز به نظرتان میآید که مردم بیخود و بیجهت از عدد 13 فرار میکنند یا چطور بعضی عدد شانس دارند، شاید بهتر باشد سراغ کتابهایی بروید که در مورد رموز اعداد صحبت میکنند. این کتابها اتفاقاً با علم ریاضیات هم میانه خوبی دارند و برای نشان دادن ویژگیهای جادویی اعداد از توانایی محاسباتی آنها هم کمک میگیرند مثلاً اینکه 9 تنها عددی است که اگر آن را در هر عدد دیگری ضرب کنید، جمع جوابش برابر با خودش یعنی 9 میشود.آن وقت شاید اینکه سفر ادیسه 9 ماه طول کشید و فرزند انسان 9 ماه تکاملش تا تولد طول میکشد، معنادار به نظر بیاید زیرا این عدد به عنوان آخرین عدد تک رقمی عدد کمال یا حد نهایی به حساب میآید.
هیچکدام از اینها هم که قلقلکتان ندهد حتماً به عنوان یک ایرانی یکبار در عمرتان تفألی به دیوان غزلیات حافظ زدهاید. چه چیزی باعث میشود که هرکس با هر سلیقه (و هر درخواستی!) پاسخی از حافظ دریافت میکند تا جایی که به او لقب لسانالغیب دادهاند؟ شاید یک علت آن جهانبینی مستتر در غزلیات این شاعر باشد، جهانبینی که چنان گسترده و چندوجهی است که میتواند به شکلهای مختلف تفسیر شود.
حالا که بحث تفسیر شد باید یک نکته مهم را بگویم: چیزی که ماجرای این جهانبینیها را با فالهایی که ازشان منبعث شده، متمایز میکند (یا در واقع باعث میشود که فال برای هر آدمی در هر دورهای رنگ و بوی ویژه داشته باشد) همین مساله تفسیر است. ابزار جهان بینی در اختیار یک فرد (فالبین) قرار میگیرد و او بر اساس تخیل و الهام خودش آن را تفسیر میکند. همین جاست که جا دارد بگوییم فالبینی پهلو به پهلوی هنر هم میزند، هر چه نباشد محصول هنری که ما را خیلی تحت تاثیر قرار میدهد بیش از هر چیزی از تخیل و الهام قوی برآمده، درست مثل فالی که ما را شگفتزده میکند!
ممکن است بپرسید که واقعاً خواندن یا شناختن این کتابها و به تبعش فال و فالگیری چه ضرورتی دارد؟ وسوسه کشف آینده همیشه همراه آدمیزاد است. حتی رشته آیندهپژوهی (Futures studies) که در این سالها جزو رشتههای دانشگاهی قرار گرفته به گمان من وامدار همین ماجراست. آیندهپژوهان در این رشته که محصول یکصدسال اخیر است تمام تلاششان را به کار میبرند که با بررسی روند تغییرات و وضعیت فعلی بتوانند ما را برای چیزی که در آینده پیش خواهد آمد آماده کنند. یا هشدار بدهند که اگر با همین روال پیش برویم چه آیندهای پیش رویمان خواهد بود. اما در همین رشته کاملاً علمی هم تفسیر نقش مهمی را ایفا میکند برای همین است که حتی بین آیندهپژوهان هم اختلاف جدی در زمینههای مختلف وجود دارد، شاید به همین علت که کل حیات (از انسان گرفته تا سایر موجودات) یک سیستم کاملاً قابل پیشبینی نیستند و اگر شما مطمئن هستید که فاکتورهای استخراج شده از زندگی امروزی کارآمدتر و قابل اتکاتر از رصد وضعیت ستارهها یا کشف عناصر حیات است، هیچ اشکالی ندارد. به قول یونگ: تا جایی که ما میدانیم تنها هدف وجود انسان برافروختن نور معنا در تاریکی وجود محض است.
حالا اگر شما هم جزو آن دسته از آدمهایی هستید که این روزها دائم نگران آیندهاید و میپرسید چه خواهد شد، اگر معادلات آینده پژوهی نتوانسته پاسخ روشن، قطعی و دقیقی به شما بدهد، شاید بد نباشد که حالتان را با یک فال خوب کنید. یادتان باشد که منبع اولیه فالها کتابهایی برای جویندگان حقیقت بوده است و بعد از آن… تخیل و رویایتان را به کار بگیرید.
فالتان فال باشد و بختتان یار.
کتابهایی برای مطالعه علاقمندان:
* ثورا، نوشته ژرار آنکوس، ترجمه سودابه فضائلی، نشر ثالث (پشت ویترین کتابفروشیها دنبالش نگردید، چندین سال است ممنوعالچاپ شده!)
* ییچینگ طریقت، گردآوری و تألیف دکتر بهمن ستوحی و بهداد ستوحی، انتشارات سیته
* رازهای اخترگویی ئیچینگ، نوشته ایو تیفری، ترجمه شهرنوش پارسیپور، نشر روایت
* راز اعداد، نوشته آنهماری شیمل، ترجمه فاطمه توفیقی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب