سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

کتاب جدیدی درباره نقش گندم در تاریخ

کتاب جدیدی درباره نقش گندم در تاریخ

 

حمله این روزهای روسیه به اوکراین باعث نگرانی دنیا از بحران غذا شده است. اوکراین -و روسیه- بزرگترین تولیدکنندگان غله در دنیا هستند و مختل شدن روند صادرات گندم از اوکراین قیمت گندم و نان را به‌خصوص در خاورمیانه و آفریقا به شدت بالا خواهد برد. اسکات رینولدز نلسون در کتاب «اقیانوس‌ها غلات: چگونه گندم آمریکایی جهان را از نو ساخت» ریشه‌های امپراتوری‌های گذشته را به راه‌هایی برمی‌گرداند که تامین‌کننده غلات بودند. طولی نکشید که دنیا دو مرکز عمده تامین غلات پیدا کرد: اوکراین در شرق و آمریکا در غرب. کتاب «اقیانوس‌ها غلات…» هنوز به فارسی ترجمه نشده و نویسنده این مقاله دکتر کریستوفر کیسانی از نویسندگان آیریش تایمز، تاریخ‌نگار و مجری و نویسنده‌ی پادکست Ireland’s Edge است.

(مترجم)

حمله این روزهای روسیه به اوکراین باعث نگرانی دنیا از بحران غذا شده است. اوکراین -و روسیه- بزرگترین تولیدکنندگان غله در دنیا هستند و مختل شدن روند صادرات گندم از اوکراین قیمت گندم و نان را به‌خصوص در خاورمیانه و آفریقا به شدت بالا خواهد برد. اسکات رینولدز نلسون در کتاب «اقیانوس‌ها غلات: چگونه گندم آمریکایی جهان را از نو ساخت» ریشه‌های امپراتوری‌های گذشته را به راه‌هایی برمی‌گرداند که تامین‌کننده غلات بودند. طولی نکشید که دنیا دو مرکز عمده تامین غلات پیدا کرد: اوکراین در شرق و آمریکا در غرب. کتاب «اقیانوس‌ها غلات…» هنوز به فارسی ترجمه نشده و نویسنده این مقاله دکتر کریستوفر کیسانی از نویسندگان آیریش تایمز، تاریخ‌نگار و مجری و نویسنده‌ی پادکست Ireland’s Edge است.

 

 

پی‌آمدهای اقتصادی تجاوز روسیه به اوکراین، به کشورهایی بسیار دور از مرزهای دو کشور رسیده است، و به بازارهای جهانی غلات. دو کشور متخاصم هر دو از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان گندم دنیا هستند، گندمی که آن‌ها عرضه می‌کنند بخصوص برای تامین نان مصرفی کشورهای آفریقایی و خاورمیانه اهمیت حیاتی دارد. و اکنون با توقف کاشت، برداشت و صادرات گندم این کشورها برای مدتی نامعلوم، «برنامه‌ی غذایی سازمان ملل متحد» درباره‌ی کمبود گندم و خطر مرگ از گرسنگی در کشورهای جنگ‌زده‌ای چون یمن، سوریه، اتیوپی و جاهای دیگر هشدار داده است. 

اسکات رینولدز نلسون نویسنده‌ی کتاب اقیانوس‌های غلات.. تاریخ جامع و به‌‌موقع گندم و غلات، توضیح می‌دهد که اوکراین «شاید صاحب غنی‌ترین خاک جهان باشد»، خاکی که همیشه برای عمل آوردن مواد خوراکی ضروری بشر در دسترس بوده است. فراموش نکنیم که عمر نان طولانی‌تر از نوشتار است، نان قدیمی‌تر از پیدایش شهرنشینی و قدیمی‌تر از اهلی کردن برخی جانوران توسط انسان است.

«راه‌های سیاه» از مزارع گندم وسیع اوکراین به دریای سیاه کشیده شده‌اند، راه‌های غلات باستانی که به زعم نلسون ریشه‌های امپراتوری‌ها بوده‌اند. او چنین استدلال می‌کند که وقتی نقشه‌های قدرت‌های جهانی و برخوردهای آن‌ها را بررسی می‌کنیم، درست نیست که توجه خود را روی «لکه‌های رنگی» متمرکز کنیم، بلکه باید بیشتر حواسمان به مسیرهای سیاهی باشد که غذا، بیماری‌ها و تجارت بر آن‌ها در حرکت بوده‌اند.

این راه‌ها زمان درازی است که قلب امپریالیسم روس بوده‌اند، ایدئولوژی‌ای که برایش اوکراین «همیشه بزرگ‌ترین جایزه بوده است». پیروزی پطر کبیر در پولتاوا در اوکراین مرکزی در سال ۱۷۰۹ به سلطه‌ی سوئد بر اروپای شمال‌شرقی پایان داد و راه روسیه را برای سلطه بر منطقه هموار کرد. کاترین کبیر بعد از تصرف کریمه و سواحل دریای سیاه از قلمرو عثمانی‌ در سال ۱۷۷۴، نظام سرف‌داری را تا اوکراین گسترش داد و از این امر برای صادرات مقادیر عظیمی غلات به روسیه برای تامین مالی امپراتوری رو به گسترش خود بهره گرفت، امپراتوری‌ای که زمانی کوتاه بعد از آن، به بزرگ‌ترین امپراتوری کره‌ی خاکی تبدیل ‌شد.

 

گندم

 

 

اُدسا: نقطه‌ی اتصال حیاتی

چیزی نگذشت که ادسا به کانون تجارت گندم بدل شد، شهری بندری که با ارسال میلیون‌ها تن غلات ارزان به «شهرهای سیری‌ناپذیر» اروپای غربی به قول پوشکین «اروپا را به هم آمیخت». مالیات بر غله‌ی ارزان ــ حتی بعد از ناکامی برداشت سیب‌زمینی در سال ۱۸۴۸ و بعد از آن‌که انقلاب‌های لیبرال به گسترش تجارت آزاد انجامیدند ــ همچنان خون زندگی‌بخش امپراتوری‌های کشاورزی بود.

معهذا دهه‌های بعدی شاهد دگرگونی عظیمی بود در این زمینه که چه کسی اروپا را تغذیه می‌کند. جنگ ــ در کریمه و در جنوب آمریکا ــ امپراتوری‌های روسیه و آمریکا را واداشت تا نظام سرف‌داری و نظام برده‌داری را تقریباً همزمان ملغی اعلام کنند. گسترش امپراتوری روسیه بعد از شکست آن در کریمه متوقف شد، در عوض با قوت گرفتن غرب آمریکا، با خطوط آهن و کشتیرانی که کانزاس را همان اندازه به اروپای غربی «نزدیک» کردند که خرسون بود، شرایط جدیدی به وجود آمد.

نوآوری‌هایی در آرد کردن و حمل‌ونقل، قیمت‌های غلات آمریکایی را به شدت کاهش داد و به آن این امکان داد که شکل قاره اروپا را دگرگون کند. شهرهای صنعتی در حال رشد اروپا با غلات ارزانی تغذیه می‌شدند که کشتی‌های اقیانوس‌پیما در قاره قدیم خالی می‌کردند و میلیون‌ها دهقان اروپایی سوار بر همین کشتی‌ها از اقیانوس اطلس می‌گذشتند و به آمریکا می‌رفتند. توازن قدرت سیاسی و اقتصادی عالم به سمت غرب دگرگون شده بود.

 

نگاه نلسون به اندیشه‌ها و عملکرد آلکساندر هلپاند (مشهور به پارووس) شباهت دارد، انقلابی بلشویکی که می‌اندیشید راه‌های غلات «امپراتوری‌ها را می‌سازند و به نابودی می‌کشانند».

این مرد که لباس‌های رنگانگ می‌پوشید و به شش زبان حرف می‌زد، و در هر کاری از تجارت غلات تا قاچاق اسلحه دست داشت، نقشی در سقوط امپراتوری‌های روسیه و عثمانی بعد از جنگ جهانی اول بازی کرد، جنگی که نلسون از آن به عنوان «جنگ جهانی بر سر نان» نام می‌برد. به استدلال او قدرت‌های امپراتوری برای کنترل ترکیب «غذا-تجارت-مالیات» با هم می‌جنگیدند، با نگاه استراتژیک آگاه بر ضعف خود در برابر خطر گرسنگی، اگر بسفر و اقیانوس اطلس به روی‌شان بسته می‌شد.

 

توزیع نان

حتی بعد از انقلاب کمونیستی در روسیه که پارووس طالبش بود (و از طریق مذاکرات مخفی با آلمان به تحققش کمک کرد)، غلات نقش اساسی خود را برای امپریالیسم روسیه حفظ کرد. اتحاد شوروی نو خود را با قدرتش بر توزیع نان تعریف می‌کرد، و تنها با جذب اوکراین  ــ و سپس انقیاد آن از طریق قحطی مصنوعی مشهور به «هولدومور» در دوران استالین (۱۹۳۲-۱۹۳۳) ــ «تجربه» شوروی ممکن می‌بود. این استدلال نلسون که «ضعف نسبی» روسیه امروز به «جدایی آن از اوکراین» گره خورده است ظاهراً درست از کار در آمده است.

نلسون روایت کلان خود را با گریزهای جذابی به موضوع‌هایی متنوع از مواد منفجره گرفته تا هراس‌های مالی، ترکیب می‌کند. البته شاید برای تصحیح اشتباه کسانی که اهمیت غلات را به قدر کافی درنمی‌یابند، او هم زیاده‌روی می‌کند و همه چیز را با استفاده از تجارت غلات توضیح می‌دهد. او آشکارا می‌پذیرد که احساس می‌کرده نوشتن این کتاب «امری ناممکن» باشد، اما بلندپروازی کتاب بسیار برانگیزنده است و ما را وادار می‌کند نه تنها منابع قدرت امپراتوری‌ها و طبیعت تجارت را از نو ارزیابی کنیم، بلکه طرز تفکرمان درباره تاریخ را نیز مورد تجدیدنظر قرار دهیم.

 

امروز البته مهم‌ترین راه‌های سیاه روسیه لوله‌های نفت و گاز آن هستند، اما همان طور که نیروهای نظامی آن می‌کوشند با به گرسنگی کشاندن شهرهای اوکراین آن‌ها را به تسلیم وا دارند، نلسون نشان می‌دهد که چرا هنوز نباید قدرت غذا را فراموش کنیم.

آخرین باری که صادرات غلات از طریق دریای سیاه به نحو جدی افت کرد ــ بعد از آتش‌سوزی‌های سال ۲۰۱۰ ــ قیمت‌ نان در سراسر آفریقا و خاورمیانه افزایش پیدا کرد و این امر به انقلاب‌های موسوم به «بهار عربی» دامن زد. نلسون می‌نویسد «جنگ‌ها و انقلاب‌ها اکنون، همان طور که در گذشته، ارتباط خیلی زیادی با غلات داشته‌اند و دارند. »

 

کریستوفر کیسانی

 

 

دکتر کریستوفر کیسانی نویسنده‌ی مقاله از نویسندگان آیریش تایمز، تاریخ‌نگار و نویسنده‌ی و مجری پادکست Ireland’s Edge است.

 

 

نشانی اینترنتی مقاله

 

 

 

 

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *