سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

عمّه‌ای که غول بود

عمّه‌ای که غول بود


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

درسا دختر کوچولوی لجبازی است که باید چند روزی را در خانه همراه با عمه‌ی جادویی‌اش که از چراغ جادو بیرون آمده زندگی کند. مشکل اینجاست که عمه غولاب از او لجبازتر و یک‌‌دنده‌تر است. کدام یکی از پس آن یکی برمی‌آید و برای این کار چه مهارت‌هایی لازم دارد؟ این‌ها سؤالاتی است که داستان به خوبی بهشان جواب می‌دهد.

درسا و عمه غولاب

نویسنده: معصومه یزدانی / تصویرگر: غزاله بیگدلو

ناشر: نردبان (انتشارات فنی ایران)

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۸۸

درسا دختر کوچولوی لجبازی است که باید چند روزی را در خانه همراه با عمه‌ی جادویی‌اش که از چراغ جادو بیرون آمده زندگی کند. مشکل اینجاست که عمه غولاب از او لجبازتر و یک‌‌دنده‌تر است. کدام یکی از پس آن یکی برمی‌آید و برای این کار چه مهارت‌هایی لازم دارد؟ این‌ها سؤالاتی است که داستان به خوبی بهشان جواب می‌دهد.

درسا و عمه غولاب

نویسنده: معصومه یزدانی / تصویرگر: غزاله بیگدلو

ناشر: نردبان (انتشارات فنی ایران)

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۸۸

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

«به من چه؟» این تکیه کلام درساست. درسا کیست؟ دختر بچه‌ی کوچکی که دلش می‌خواهد همه‌چیز طبق میل او و همه‌ی آدم‌ها گوش به فرمانش باشند اما دنیا همیشه هم بر وفق مرادش نیست. چرا؟ چون از شانس بد درسا، درست همان زمانی که او به تولد دوستش بیتا دعوت می‌شود، برادرش در یک مسابقه‌ی نقاشی رتبه می‌آورد و پدر، مادر و آقای برادر مجبور می‌شوند سه نفره به ژاپن یا به قول درسا جاپن بروند و او را پیش مادربزرگش بگذارند. این برای درسا بدترین اتفاق ممکن است.

چون مادربزرگ از آن مادربزرگ‌هایی که دست به سینه بنشینند و قربان صدقه‌ی نوه‌شان بروند، نیست. مدام می‌گوید: «هیس، نکن! بشین و…» همین باعث می‌شود درسا قهر کند و به انباری برود. به انباری رفتن همان و اتفاقی که نباید بیفتد، همان! درسا عکسی از یک خانم تپل خوشحال با جوراب خال‌خالی و لباس آبی پیدا می‌کند که مادرش با دست خط بچگی‌هایش پشت عکس نوشته «عمه غولاب» درسا پایش را توی یک کفش می‌کند که او را پیش عمه غولاب بگذارند و خانواده بالأخره قبول می‌کنند.

لابد دوست دارید بدانید عمه غولاب کیست. عمه‌ای که از داخل یک چراغ جادو بیرون می‌آید و از شانس بد درسا، از خودش لجبازتر و یک‌دنده‌تر است!

عمه غولاب با اینکه پیر است، درست مثل خود درسا رفتار می‌کند، مدام می‌گوید «به من چه؟»، هر کاری دلش بخواهد می‌کند، همه‌ی خوراکی‌ها را می‌خورد، حتی بیشتر از درسا سر و صدا راه می‌اندازد و همسایه‌ها را کفری می‌کند، تا جایی که درسا هم از دستش کلافه می‌شود و از اینکه با او به تولد دوستش برود، پشیمان می‌شود و تصمیم می‌گیرد عمه را به جای اولش اولش برگرداند. اما چطوری؟

 

درسا و عمه غولاب در زیرمجموعه‌ی نردبان قرمز انتشارات نردبان، یعنی کتاب‌هایی با موضوع مهارت‌های زندگی منتشر شده است.

 

موضوع این کتاب به طور همزمان به چند مورد از مهارت‌های زندگی از جمله مدیریت احساسات، مدیریت رابطه و حل مسئله می‌پردازد اما طوری این موارد را در لایه‌های زیرین داستان به کار می‌گیرد که ضمن اثرگذاری بر ناخودآگاه کودک، کوچک‌ترین اشاره‌ی مستقیم و شفاف‌گویی به آن‌ها نمی‌شود و خواننده را دفع نمی‌کند. این یکی از ویژگی‌های مثبت کتاب است که باعث می‌شود مخاطب در کنار خواندن یک اثر آموزنده، لذت بسیار زیادی هم ببرد.

اما مهم‌ترین نکته‌ای که باید به آن اشاره شود، لحن و زبان اثر است. این کتاب در واقع یک رمان برای کودکان گروه سنی ج است و این را نه تنها در حرف که در عمل هم ثابت می‌کند. معصومه یزدانی به خوبی توانسته نوع گفتار، رفتار و حتی احساس یک دختربچه‌ را در اثرش منعکس کند، طوری که انگار واقعاً قلم را به دست دختربچه‌ی کوچکی داده و از او خواسته است ماجرای سفر خانواده‌اش به ژاپن و تنها ماندن با عمه غولاب را بنویسد. درسا یک دختربچه‌ی لجباز است و اصلاً سعی نمی‌کند چهره‌ی مثبت و سازگاری از خودش نشان دهد. دقیقاً خود خودش است.

دختری که همسایه‌ها از دستش کلافه شده‌اند و حتی موشی که زیر پله‌ی آپارتمانشان زندگی می‌کند از دستش آسایش ندارد. شخصیت‌پردازی این دختربچه‌ی زلزله یا به قول یکی از همسایه‌هایشان سونامی، کاری است که یزدانی به خوبی از پس آن برآمده.

از دیگر ویژگی‌های مثبت محتوای کتاب، استفاده از صداهاست که به ندرت در کتاب‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد. صدای بسته شدن در، بالا و پایین رفتن از پله، پریدن روی تخت، پرت کردن قاشق و هرچیز دیگری که فکرش را بکنید در این کتاب نوشته شده؛ شترق، تپ تپ، تلق تلوق، چیک چیک و… که همه‌ی این‌ها باعث می‌شود کودک پس از خواندن یا شنیدن داستان توجه بیشتری به صداهای اطرافش داشته باشد و حتی صداهایی را که در واقعیت می‌شنود با صداهای این داستان مقایسه کند.

 

نکته‌ی دیگری که نباید از آن غافل شویم، پایان داستان است. در این داستان شخصیت اصلی یا همان درسا به مرور دچار تحول می‌شود. مواجه شدن با یک شخصیت همسان، یعنی عمه غولاب، او را به طور ناخودآگاه متوجه اشتباهات رفتاری‌اش می‌کند و درسا یاد می‌گیرد که رفتار دیگران با او در واقع انعکاس رفتار خود او با دیگران است.

این نکته‌ای است که شاید به سادگی نتوان برای کودکان بیان کرد اما معصومه یزدانی با استفاده از داستان چراغ جادو و عمه‌ای که داخلش زندگی می‌کند، به خوبی توانسته این مفهوم را بیان کند. به این صورت که اگر درسا چراغ را نوازش کند و با مهربانی با عمه حرف بزند، یک عمه‌ی پیر مهربان از چراغ بیرون می‌آید و اگر این موارد را رعایت نکند، همان عمه‌ی لجباز یک‌دنده.

تصویرگری‌های غزاله بیگدلو هم نقطه قوت دیگری برای کتاب درسا و عمه غولاب‌ هستند. تصویرگری‌هایی با جزئیات زیاد و جذابیت‌های بصری که هر کودکی را شیفته‌ی خودشان می‌کنند.

به طور کلی می‌توان گفت درسا و عمه غولاب یک پیشنهاد خوب برای خانواده‌هایی است که با کودکان لجباز درگیرند و نمی‌دانند چطور این مساله را حل کنند. شاید فراهم کردن یک چراغ جادو و یک عمه گلاب (یا به قول درسا عمه غولاب) کار راحتی نباشد، اما خواندن این داستان برای چنین کودکانی احتمالاً به همان اندازه تأثیرگذار خواهد بود.

 

  این مقاله را ۵۸ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “عمّه‌ای که غول بود

  1. 8 می گوید:

    سلام خدا قوت
    مقاله بسیار خوبی نوشتید،متشکرم
    خلاصه و کافی ،ضمن آنکه تمام داستان لو نرفته،اما خواننده متوجه موضوع داستان شده و ترغیب به تهیه کتاب میشه .پیروز باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *