مطمئن هستم این بهترین نامی است که انتخاب کردم
علیرضا ایرانمهر نویسنده و منتقد ادبی است. اولین مجموعه داستان او با نام «بریم خوشگذرونی» توسط انتشارات روشنگران در سال ۱۳۸۴ چاپ شد و بعد از آن کتابهای «ابر صورتی»، «فریدون پسر فرانک» و «بارون ساز» را منتشر کرد. ایرانمهر علاوه بر داستاننویسی در زمینه ترجمه و فیلمنامهنویسی هم فعالیت میکند و داور مسابقههای مختلف داستاننویسی هم بوده است.
علیرضا ایرانمهر نویسنده و منتقد ادبی است. اولین مجموعه داستان او با نام «بریم خوشگذرونی» توسط انتشارات روشنگران در سال ۱۳۸۴ چاپ شد و بعد از آن کتابهای «ابر صورتی»، «فریدون پسر فرانک» و «بارون ساز» را منتشر کرد. ایرانمهر علاوه بر داستاننویسی در زمینه ترجمه و فیلمنامهنویسی هم فعالیت میکند و داور مسابقههای مختلف داستاننویسی هم بوده است.
این نام را انتخاب کردم چون بیش از هر نام دیگری با مضمون کتاب همخوانی داشت.
در لحظه شروع داستان فقط مفهوم و ماجرایی جود داشت که باید مینوشتم اما هنوز به صفحه سی نرسیده بودم که مطمئن شدم نام کتاب چیست و غیر از همین نام یعنی اسم تمام مردهای تهران علیرضاست، نام دیگری نمیتواند داشته باشد.
مسلماً این نام گویای معنای خاصی است. در داستان یکی از محورهای اصلی تکثیر آدمهایی است که نامشان علیرضا است. البته در ادامه متوجه میشویم که اصل ماجرا چیز دیگری است. اما در لحظه هایی دقیقاً با این موقعیت روبرو میشویم که انگار هر مردی که در خیابانهای تهران قدم میزند نامش علیرضاست.
نام یک رمان از کلیدیترین عناصر ساختاری آن است که میتواند تاثیری عمیق و تعیینکننده در معنا و زیبایی آن داشته باشد. نام باید در عین جذاب بودن معرف واقعی کتاب باشد و در عین حال مضمون اصلی و ماجرا و گره و جذابیت آن را لو ندهد. اما نامهایی با جذابیت دروغین به نوعی فریب خواننده است و تاثیر برعکس میگذارد. یعنی ممکن است در ابتدا خوانندگان جذب نام شوند اما اگر نشانی از آن درون خود کتاب پیدا نکنند، سرخورده شده و کتاب را به کناری خواهند انداخت.
استفاده از نام هنرپیشگان و سوپر استارها یا نامهایی که اشارههای جنسی یا اشاره به موقعیتهای خاص اجتماعی و سیاسی دارد که ذهن مخاطب را تحریک میکند، اگر با محتوای درونی داستان همخوانی نداشته باشد تاثیر برعکس میگذارد. بنابراین انتخاب درست نام رمان کار ظریف و حساسی است که بر سرنوشت کتاب تاثیر میگذارد و من امیدوارم موفق شده باشم این کار را به درستی انجام دهم.
کسانی که کتاب را خوانده بودند و من فرصت صحبت کردن با آنها را یافتم معمولاً از نام کتاب راضی بودند و دقیقاً آن را برابر با مضمون درونی مییافتند. اما کسانی هم هستند که نخوانده درباره کتابها قضاوت میکنند و بارها این را از کسانی شنیدم که میگفتند نام کتاب شبیه نام رمانی از جناب عباس معروفی است باعنوان: نام تمام مردگان یحیاست. معمولاً وقتی به بیشتر این منتقدان میگفتم این نام شعری از سپانلوست که درباره کشتگان بمبارانهای تهران سروده است به کل از آن بی خبر بودند.
البته در رمان من و تمام داستانهای دیگرم همیشه اشاره هایی به آثار گوناگون وجود دارد چون بر این باور هستم که تمام آثار ادبی درون یکدیگر ریشه دارند و از هم تغذیه میکنند و بدون این ارتباط درونی هیچ اثر تازه خلق نخواهد شد.
مطمئن هستم این بهترین نامی است که انتخاب کردم فقط گاهی وسوسه میشدم نام کتاب را بگذارم: اسم تمام زنهای تهران علیرضاست. اما بعد به کل پشیمان شدم و همین نام را به طور قطع انتخاب کردم.
ایده این نام همانطور که اشاره کردم به طور مستقیم از اتفاق اصلی و مضمون مرکزی داستان آمده است و در عین ارتباط ساختاری با متن داستان، اتفاقها و ماجرای کلی را هم لو نمیدهد.
مهمترین نکته در انتخاب نام آن است که داستان را قبل از باز کردن کتاب شروع کند. یعنی نام کتاب بخشی از داستان باشد و با خواندن آن قصه در ذهن مخاطب شروع شود و زمانی که کتاب را باز میکند و صفحه اول را میخواند، ادامه آن قصه را دنبال کند.
همچنین تلاش میکنم نام رمان جذاب باشد اما خواننده را گول نزند.