سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

زاغه‌سازی جهانی

زاغه‌سازی جهانی

 

عمده معروفیت مایک دیویس نویسنده کتاب «سیاره زاغه‌ها» به واسطه انتقادهای رادیکال وی از تاثیر مخرب سیاست‌های اقتصادی و سیاسی آمریکایی بر شهر و محیط زیست بوده است. دیویس در این کتاب با بررسی آماری روند توسعه شهرهایی که در ادبیات متداول تحت عنوان «جهان سوم» و «در حال توسعه» معرفی می‌شوند، نسبتی که امر شهری با اقتصاد نولیبرالیستی و سیاست های انقباضی متعاقب آن برقرار می‌کند را به تصویر می‌کشد.

عمده معروفیت مایک دیویس نویسنده کتاب «سیاره زاغه‌ها» به واسطه انتقادهای رادیکال وی از تاثیر مخرب سیاست‌های اقتصادی و سیاسی آمریکایی بر شهر و محیط زیست بوده است. دیویس در این کتاب با بررسی آماری روند توسعه شهرهایی که در ادبیات متداول تحت عنوان «جهان سوم» و «در حال توسعه» معرفی می‌شوند، نسبتی که امر شهری با اقتصاد نولیبرالیستی و سیاست های انقباضی متعاقب آن برقرار می‌کند را به تصویر می‌کشد.

 

 

یکی از درخشان‌ترین، دقیق‌ترین، و هولناک‌ترین کتاب‌هایی که در حوزه شهری نوشته شده، بی‌شک کتاب سیاره زاغه‌ها اثر مایک دیویس است. مایک دیویس مورخ، نویسنده و نظریه‌پرداز شهری آمریکایی است که عمده معروفیت او به واسطه انتقادهای رادیکال وی از تاثیر مخرب سیاست‌های اقتصادی و سیاسی آمریکایی بر شهر و محیط زیست و مشخصاْ پس از انتشار کتاب های «شهر کوارتز»۱۹۹۰، «زیست‌بوم ترس» ۱۹۹۸ و «شهر‌گرایی جادویی» ۲۰۰۰ به دست آمد.

 

سیاره زاغه‌ها کتابی است که در سال ۲۰۰۶ به قلم این نویسنده منتشر شد و مورد ستایش قرار گرفت. جدیت متن کتاب و داده‌های آماری آن در کنار لحن خطابی آخرالزمانی دیویس در توصیف وضعیت پیش روی شهرها و شهرنشینان از ویژگی‌های این کتاب است که امیر خراسانی  در برگردان آن به فارسی به خوبی توانسته این ویژگی را حفظ کند. دیویس در این کتاب با بررسی آماری روند توسعه شهرهایی که در ادبیات متداول تحت عنوان «جهان سوم» و «در حال توسعه» معرفی می‌شوند، نسبتی که امر شهری با اقتصاد نولیبرالیستی و سیاست های انقباضی متعاقب آن برقرار می‌کند را به تصویر می‌کشد و نقش گفتارهای دینی و سیاسی را نیز در تقویت این همبستگی مشخص می‌کند.

 

دالی که دیویس برای توصیف این نسبت استفاده می‌کند  “over urbanization” یا شهری شدن افراطی است که گونه ای از شهرگرایی بدون رشد سایر وجوه همبسته با این پدیده است. برای تبیین این مساله دیویس چاره را تامل بر جهانی‌سازی و ساختارهای اقتصادی-اجتماعی جهانی می‌داند که به ویژه پس از بحران‌های مالی اواخر دهه ۷۰ تحت عنوان سیاست‌های تعدیل ساختاری به سرکردگی نهادهای فراملی نظیر بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول به کشورهای کمتر توسعه‌یافته یا درحال توسعه  در ازای پرداخت وام تحمیل شد.

 

نسبتی که با صدایی رسا فریاد می‌زند: مهم نیست حکومت شما مانند چین کمونیستی باشد یا مانند ایران اسلامی، مهم نیست در نیجریه سکونت دارید یا پکن، اگر پول ندارید واجد هیچ حقی نیستید، چه حق ساختن سرپناهی با زباله‌ها، چه حق اجابت مزاج!

 

 

کتاب در ۸ فصل و یک موخره (در نسخه  فارسی، موخره به عنوان یک فصل درنظر گرفته شده) به طور کلی در ارتباط با چگونگی بحرانی شدن زیست انسان‌ها در شهر، چگونگی تکثیر فزاینده زاغه‌ها، نقش دولت‌ها در شدت‌بخشی به گسترش زاغه‌نشینی، برنامه‌های خودیاری و توانمند سازی و تاثیر آن‌ها بر بحرانی‌تر شدن مساله زاغه‌نشینی، مصائب زندگی در زاغه‌ها، نقش ساختارهای کلان اقتصادی و سیاسی و آینده زاغه‌ها صحبت می‌کند.

 

متهم ردیف اول صورت‌بندی ترسیم شده توسط دیویس در این کتاب سیاست‌های شهری نولیبرال است، زیرا این سیاست ها ضروری‌ترین و بدیهی‌ترین حقوق آدمی، مانند حق داشتن سرپناه یا حق برخورداری از آب آشامیدنی را منوط به “پول داشتن” می کنند.

 

دیویس به خوبی نحوه گسترش سلطه کشورهای سردمدار نولیبرالیسم بر کشورهای جهان جنوب  را در دوسطح ترسیم‌ می‌کند. یک سطح  حوزه سیاست گذاری‌های دولتی است که تحت عناوین مختلفی نظیر وام‌های توسعه، برنامه‌های توانبخشی و برنامه‌های تعدیل  در کنار پرداخت پول، سرمایه گذاری یا مشارکت الزامات اقتصادی، سیاسی و نهادی لازم برای قرارگیری این کشورها در مسیر توسعه را از بین می‌برند و نردبان را از زیر پای دولت‌ها می‌دزدند تا امکان مقاومت در برابر سیاست‌های استعماری را نداشته باشند.

 

و در سطحی  دیگر با برساخت تاریخ این کشورها به عنوان تاریخ قومیت‌ها و ملیت‌های متفاوت، امکان اتحاد خود فرودستان را نیز از آن‌ها می‌ربایند تا درگیر اختلافات قومی و قبیله‌ای باشند و بدیهی‌ترین حقوق خود را مطالبه نکنند. در این مسیر دیویس همچنین به اختصار نقش سازوکارهای مردم‌نهاد، خیریه‌‌محور و مذهبی که سعی در انحراف جهت خشم فرودستان و زدودن رد‌پای سیاست‌های تولید نابرابری را دارند نیز آشکار می کند.

 

از نکات بسیار جالب این کتاب که با شرایط فعلی ما نیز بی‌مناسبت نیست بررسی بنگلور هند به عنوان یکی از نقاط هدف سیاست «توسعه دانش‌محور» است (که در حال حاضر به عنوان یکی از سیاست‌های اصلی اقتصاد مقاومتی در کشور ما نیز پیگیری می‌شود)؛

که با سرمایه گذاری شرکت‌های جهانی مانند اینتل، دل، مایکروسافت و ساخت چندین پردیس فناوری علی‌رغم توسعه اتفاق افتاده در بخش مشاغل مرتبط با کامپیوتر و اطلاعات و ظهور میلیونرهای جوان هندی،  با تقویت رکود در سایر بخش‌های اقتصادی به ویژه اقتصاد کشاورزی و تحلیل زیرساخت‌ها و خدمات، در درازمدت حباب پیشرفتش ترکیده و نابرابری به اندازه‌ای افزایش یافته که برای اقشار فرودست آب آشامیدنی، فاضلاب و راه تبدیل به آرزو شده، درحالی که اندک عده برخوردار از زمین‌های گلف و نوشیدنی‌های استارباکس و مراکزخرید با حال و هوای کالیفرنیایی بهره‌مند می‌شوند.

وضعیتی که دیویس خود با یک نقل قول به خوبی توضیح می‌دهد: «جهش فناوری پیشرفته در بنگلور به قطره‌ای در سطل دریای فقر می‌ماند.»

 

 

مساله اساسی که دیویس سعی در آشکار سازی آن به برهنه‌ترین حالت ممکن دارد این است که آن آینده روشن  و سرزمین موعود که سردمداران اقتصاد لیبرال و بازار آزاد با رها سازی اقتصادی و عدم دخالت دولتی وعده کرده بودند جز در ساحت خیال رخ نداده و نخواهد داد و درعمل حوزه نفوذ منطق اقتصادی را تا سرحد حقوق زیستی و طبیعی انسان با خشونتی غیرقابل وصف پیش برده و با خدماتی سازی، آنها را ذیل منطق سرمایه باز صورت‌بندی کرده تا ورود به این بهشت و برخورداری از مواهبش تنها در صورت پرداخت بهای آن و رستگاری ذیل منطق الهیات سرمایه‌ داری امکان‌پذیر باشد.

 

بحثی که همواره در آمار و ارقام ارایه شده مغفول مانده نسبت گسترش بخشی از اقتصاد و از بین رفتن سایر بخش‌های آن، نسبت رشد نوکیسگان و نو میلیاردرها و افزایش فرودستان و حاشیه نشینان، نسبت میزان خصوصی سازی وظایف دولت در قبال شهروندان و تعداد افراد برخوردار از حقوق ابتدایی خود و مقایسه‌هایی از این قبیل هستند که در بازنمایی‌های ایدئولوژیک اقتصاددانان و سیاست‌مداران محلی از اعراب ندارند. مساله دیگری که با توجه به متفکرین پسااستعماری نظیر اسپیواک نباید از نظر دوربماند چگونگی سخن گفتن دیگری فرودست است.

 

دیویس در بخشی از فصل پایانی کتاب به  نقش کلیساهای پرنفوذ در دامن زدن و مشروع دانستن ترس مردم از کودکان طلسم شده و جادوگر در کینشاسا به عنوان مسببین اصلی شرایط اسفباری اشاره می‌کند که مردم معتقدند در اثر طلسم آنها برایشان به وجود آمده. در صورت اثبات طلسم شدگی کودکان در مراسم آیینی، اهالی آنان را به خیابان رانده یا به قتل می‌رسانند. دیویس بخشی از  گفت و گوی پسرکی آفریقایی‌تبار در کینشاسا با وینسنت بیکمن، عکاس حرفه ای را نقل می‌کند که در آن پسرک خود را جادوگری معرفی کرده که ۸۰۰ مرد را خورده و باعث کشتن اعضای خانواده اش شده.

 

اهمیت این موضوع را می‌توان درمفهوم آنچه اسپیواک خشونت  ایدیولوژیکی اپیستمیک می‌نامد فهم کرد. اگر دیگری فرودست را به سخن گفتن واداریم به ما چه خواهد گفت؟ آیا از آنچه بر او رفته و علل آن سخن خواهد گفت یا از ایدئولوژی‌های درونی‌شده خود صحبت خواهد کرد؟ تا چه اندازه باید به «خود» سوژه‌های فرودست در مطالعات این‌چنینی رجوع کرد؟

 

زاغه‌سازی جهانی

بحث را با جمله ای از الصیاد[۱] و روی[۲] می‌توان به پایان برد:

«بار ارزشی متفاوتی که بر دو مفهوم رسمیت و غیررسمیت مترتب است منتهی به شکل‌گیری یک جغرافیای نابرابری از ارزش‌های فضایی شده است؛ ملغمه‌ای از فضاهای ارزشمند و بی‌ارزش که به نوبه‌ی خود زمینه‌ساز اصلی گسترش و توسعه نیز می‌باشند. فضاهای غیررسمی‌شده به عنوان اراضی بی‌ارزش، موضوع نوسازی و بهسازی شهری قرار می‌گیرند در حالی که فضاهای رسمی‌شده از خلال مشروعیت گرفتن واجد ارزش می‌شوند. از این‌روست که شهر غیررسمی به تمامی موضوع برنامه‌ریزی شهری قرار می‌گیرد. بر همین سیاق غیر رسمیت چیزی جز رویه‌های برنامه‌ریزی شهری نیست».

 

 

[۱] *نزار الصیاد، معمار، شهرساز، طراح شهری و استاد دانشگاه کالیفرنیا،برکلی، دانشکده طراحی محیطی

[۲] **آنانیا روی، پژوهشگر توسعه بین المللی و شهرگرایی جهانی، پروفسور و صاحب کرسی در حوزه نابرابری و دموکراسی در مدرسه  مسایل اجتماعی UCLA

 

شهرسازی
مایک دیویس

 

  این مقاله را ۱۳۳ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *