دیستوپیای مارگارت آتوود و دیستوپیای ما
میشل گلدبرگ مینویسد: «در ادامهی سرگذشت ندیمه، حقیقت نجات پیدا میکند، فقط کاش در زندگی واقعی هم عملی میشد.» مارگارت آتوود در وصیتها که ادامهای است بر رمان موردتوجه قرارگرفتهی سرگذشت ندیمه، دیستوپیایی به سبک اورول میآفریند. دیستوپیایی که گلدبرگ نویسنده مقاله، آن را در آمریکای پساترامپ جاری میبیند. گلدبرگ که این کتاب را نه یک رویداد ادبی که یک پدیده فرهنگی توصیف کرده، البته به طور ضمنی اذعان میکند جوامعی دیگر در جهان شبیهتر از آمریکای پس از ترامپ به گیلعاد هستند اما اضافه میکند تغییرات تدریجی به وجود میآیند و «شما در وانی که آب آن به تدریج در حال داغ شدن است جوشانده میشوید و میمیرید قبل از اینکه متوجه آن شوید»
(مترجم)
(مترجم)
میشل گلدبرگ مینویسد: «در ادامهی سرگذشت ندیمه، حقیقت نجات پیدا میکند، فقط کاش در زندگی واقعی هم عملی میشد.» مارگارت آتوود در وصیتها که ادامهای است بر رمان موردتوجه قرارگرفتهی سرگذشت ندیمه، دیستوپیایی به سبک اورول میآفریند. دیستوپیایی که گلدبرگ نویسنده مقاله، آن را در آمریکای پساترامپ جاری میبیند. گلدبرگ که این کتاب را نه یک رویداد ادبی که یک پدیده فرهنگی توصیف کرده، البته به طور ضمنی اذعان میکند جوامعی دیگر در جهان شبیهتر از آمریکای پس از ترامپ به گیلعاد هستند اما اضافه میکند تغییرات تدریجی به وجود میآیند و «شما در وانی که آب آن به تدریج در حال داغ شدن است جوشانده میشوید و میمیرید قبل از اینکه متوجه آن شوید»
بعد از انتخاب دونالد ترامپ، فروش رمان توتالیتاریسم دینی سرگذشت ندیمه (رمانی که مارگارت آتوود سال ۱۹۸۵ نوشت)، به همراه دیگر آثار دیستوپیایی مثل ۱۹۸۴ جورج اورول همه را مبهوت کرد. کتاب آتوود در مورد دنیایی است که در آن تعدادی از بنیادگرایان مسیحی، دولت ایالات متحده را سرنگون کرده و جمهوری مردسالار گیلعاد را تشکیل دادهاند. به علت فاجعهای زیست محیطی بسیاری از مردم نابارور شدهاند و زنان نگونبختی که میتوانستند بچهدار شوند به عنوان ندیمه به بردگی تولید مثل برای طبقه ممتاز سپرده شدهاند و هویتشان از آنها گرفته شده است.
عجیب نیست این که در سال ۲۰۱۶ این کتاب با مردمی -به ویژه زنانی- طنین انداز شد که از به قدرت رسیدنِ یک زنستیز گستاخ، با لفاظی فاشیستی و حمایتِ بنیادگرایان مذهبی، علی رغم خواست اکثریت مردم، حیرتزده بودند.
با پیشروی دولت ترامپ و زمانی که امور غیرقابل تصور عادی شد، اثر آتوود بسیار پیشگویانه به نظر رسید. در سرگذشت ندیمه فرزند مادری که تلاش میکند به کانادا فرار کند، از آغوشش ربوده میشود. دکترهایی که سقط جنین انجام دادهاند به عنوان قاتل به دار آویخته میشوند. من نمیدانم که چطور این اتفاق در سال ۱۹۸۵ آنقدر دور از ذهن بوده است، ولی آلاباما در سال ۲۰۱۹ قانونی تصویب کرد که اغلب سقط جنینها جرم محسوب میشوند و مجازات آن تا ۹۹ سال زندان تعیین شده است.
عمه لیدیا یکی از عوامل شریر حکومت گیلعاد به زنانی که به اجبار به عنوان ندیمه به خدمت گرفته شدهاند میگوید: «این کار الان ممکن است به نظرت عادی نرسد ولی کمی زمان بگذرد عادی میشود.»
در روز جهانی زن، معترضان پلاکاردهایی با شعارهای «داستان مارگارت آتوود را دوباره بسازید» و «سرگذشت ندیمه دفترچه راهنما نیست.» در دست داشتند. اقتباس تلویزیونی رمان که سال ۲۰۱۷ از شبکه هولو پخش شد از کارهای قبل از انتخابات بود، ولی حالا جذابیت جدیدی پیدا کرده است!
آتوود سال گذشته در نشست جهانی زنان که من این شانس را پیدا کردم با او مصاحبه کنم گفت: «در فیلمنامه به جز چارچوب چیزی تغییر نکرده است، همان طوری که مردم قصد داشتند آن را ببینند.» خیلی زود لباسهای «ندیمه»، لباس معترضین فمینیست در سرتاسر کشور و در چندین جای دیگر جهان شد.
شما میتوانید استدلال کنید که همه اینها ملودرام است و زندگی کردن تحت حکومت ترامپ ممکن است تحقیرکننده باشد، ولی زنان امریکایی نسبتاً از زنان دیگر آزادترند. مثلا عربستان سعودی به مراتب به گیلعاد، نزدیکتر از ماست. باید بگویم در سرگذشت ندیمه آمریکا به یکباره فرو نریخت، قهرمان زن کتاب با یادآوری زندگی گذشتهاش از اینکه چطور زندگی عادی حتی در حالی که وحشت روزنامهها را پر کرده بود ادامه یافت حیرتزده میشود. او میگوید: «هیچ چیزی فوراً تغییر نمیکند: شما در وانی که آب آن به تدریج در حال داغ شدن است جوشانده میشوید و میمیرید قبل از اینکه متوجه آن شوید»
با ظهور پوپولیسم ارتجاعی در غرب، آتوود بین واقعیت و دنیایی که به تصویر کشیده بود فاصله کمتری دید. او در لندن گفت: «ما به جای دور شدن از گیلعاد، شروع به حرکت به سمت آن کردیم، خصوصاً در امریکا» در فوریه ۲۰۱۷ او به ناشرش گفت که در حال نوشتن ادامه سرگذشت ندیمه است.
کتاب وصیتها رمان جدید موفقی که مدتی طولانی همه منتظر آن بودند این هفته به بازار آمد. این کتاب در هر دوره دیگری یک رویداد ادبی بود، ولی در دوره ما یک پدیده فرهنگی است. آتوود کتابش را در یک برنامه زنده در تئاتر ملی لندن در حالی که در ۱۰۰۰ سینما در سراسر جهان پخش میشد رونمایی کرد. خوانندگان مثل بچههایی که منتظر نسخه جدید هری پاتر هستند تمام طول شب جلوی کتابفروشی صف کشیده بودند. نقدها اغلب مثبت بودند و کتاب در لیست نامزدهای جایزه بوکر قرار گرفت.
وصیتها برای بینش نسبت به وضعیت کنونیمان نوشته شده است. ویژگی دیستوپیاها همین است: برای اینکه بفهمیم جامعه به کدام سمت می رود. اما آنچه در مورد این کتاب تکاندهنده است این است که بیش از آنکه یک هشدار باشد، در سال ۲۰۱۹ مثل تحقق یک آرزو خوانده میشود. به جای این که نگاهی جدید به جهنم باشد، خیالپردازی رضایتبخش و عمیقِ فرار است. گیلعاد به مراتب از جوامع معاصر وحشیانهتر است، با این حال از حکومتهای استبدادی مدرن آسیبپذیرتر است چون حتی اگر زنان در گیلعاد قدرت کمی داشته باشند، حقیقت عملی میشود.
سرگذشت ندیمه تقریباً در پایان جنگ سرد منتشر شد و آتوود گفت که او از آثار ضد توتالیتاریسم اواسط قرن بیستم مثل ۱۹۸۴ و فارنهایت ۴۵۱ ری بردبری الهام گرفته است. این آثار جوامع بسته و دچار خفقانی را به تصویر میکشند که مستبدان دسترسی به اطلاعات را محدود کردهاند. در ۱۹۸۴ تاریخ پاک شده است. در فارنهایت ۴۵۱ همه کتابها ممنوع شدهاند، در حالی که در سرگذشت ندیمه خواندن کتاب برای (اغلب) زنان، غیرقانونی است. در این آثار حکومتها سرکوبگر و فراگیرند اما حقایق میتوانند حداقل از نظر تئوری آنها را به خطر بیندازند.
برای مدت زمانی طولانی این باور که حقیقت، حکومتهای توتالیتر را تهدید میکند قطعی فرض میشد. در اتحاد جماهیر شوروی حکومت، رادیوهای خارجی را ممنوع کرده بود و رفتن به سمت کتابهای ممنوعه خطر زندان را در پی داشت. واتسلاو هاول در سال ۱۹۷۸ یک دهه قبل از این که اولین رئیس جمهور چکسلواکیِ بعد از کمونیسم شود نوشت: «زندگی درون دروغ میتواند پایههای سیستم را اگر جهانی باشد بسازد. در هیچ شرایطی این سیستم نمیتواند با زندگی درون حقیقت همزیستی کند. بنابراین، هر کس که از خط خارج بشود اصل و اساس آن را منکر شده و تمامیت آن را مورد تهدید قرار داده است.»
مسئله در گیلعاد همین است و این همان چیزی است که به کلمات، قدرت نجاتبخشی میدهد. قهرمان سرگذشت ندیمه خود را «حریص اخبار» توصیف میکند و با این عبارت خندهدار لاتین توانسته تحمل کند: “Nolite te bastardes carborundorum” که ترجمه اش می شود «نگذارید حرامزاده ها شما را خرد کنند»
این جمله توسط یکی از اجداد او بر کف صندوقچهای در اتاقی که میخوابید حک شده بود (این عبارت از آن زمان توتمی شده است و روی تیشرتها و در خالکوبیها و گردنبندها استفاده میشود).
در وصیتها کلمات حتی اهمیت بیشتری دارند. یکی از غافلگیریهای کتاب این است که عمه لیدیای به ظاهر متعصب، در واقع در بخش مقاومت دولت گیلعاد است ولی شغل بهتری نسبت به آن مقام رسمی ناشناس دولت ترامپ دارد که مقاله Op-Ed در نیویورک تایمز نوشت. عمه لیدیا نه یک مومن واقعی بلکه فرصت طلبی است که برای جلوگیری از کشته شدن به حکومت پیوست و گرچه در جنایاتش همدست است ولی با فاش کردن اسرار حکومت به براندازی آن کمک کرد.
وصیتها هم مانند سرگذشت ندیمه در سمپوزیوم آکادمیک مطالعات گیلعادی یک مجموعه کد دارد. محقق این مطالعات میگوید اطلاعاتی که عمه لیدیا افشا کرد «تصفیه ای که Ba’al نام گرفت را رقم زد که از صفوف طبقه ممتاز کاست، حکومت را تضعیف کرد و یک شورش نظامی و یک قیام مردمی را تحریک کرد». و همین مسئله وصیتها را تبدیل به اثری خوشبینانه میکند. تصور کنید: جهانی که افشای جنایات یک حکومت می تواند مشکلات آن را حل کند و گره را باز کند.
این یک امید همیشگی در سالهای ترامپ بوده است. آنهایی که از او متنفرند رویای دیدن پستی و فساد ثابت شده او را به طوری که به هیچ شیوه ای قابل انکار نباشد دارند. با اینکه بارها فرومایگی و فساد ترامپ طوری ثابت شده که قابل انکار نیست ولی انگار اهمیتی ندارد.
همه ما افتخار کردن او به تجاوز جنسی را روی نوار شنیدیم. گزارش مولر نشان داد که کمپین انتخاباتی ترامپ «انتظار داشت اطلاعات دزدیده شده و فاش شده از طریق تلاشهای روسیه در انتخابات سودی داشته باشد.» تایمز در تحقیقی اسناد کلاهبرداری مالیاتی ترامپ را افشا کرد و همچنین نشان داد که او بیشتر ثروت خود را مدیون پدرش است. طبق گفته پیگیران قضایی او به یک بازیگر پورن و مدل سابق پلی بوی حق السکوت پرداخت کرده است. برای اثبات نژادپرست بودن رئیس جمهور هم نیازی به ضبط مخفیانه نیست، مدارکش در توییتر موجود است.
و فقط در آمریکا نیست که حقیقت، اهمیت سیاسی خود را از دست داده است. سانسور آشکار همچنان وجود دارد، اما با دستکاری الگوریتمهای جستجو، آزار مخالفان با ترولها و باتها و انتشار نظریههای اطلاعات غلط و توطئه تقویت میشود. حقیقت بیش از آنکه سرکوب شده باشد، غرق شده است.
پیتر دبلیو سینگر و امرسون تی بروکینگ در کتاب جنگ لایک(War Like): جنگ افزار شدن شبکههای اجتماعی درباره پروپاگاندای معاصر مینویسند: «رنگارنگ و مهیج و منعکس کننده سلیقه عصر دیجیتال است. ترکیبی از اخلاق گرایی، نقدهای خشمگین و تجلیل ارزشهای سنتی که تصاویر زنان نیمه لخت نیز جزء ثابت آنهاست.» اقتدارگرایی مدرن مثل یک کازینو زننده و ناهنجار است.
داستانهای دیستوپیایی که از دل این تغییرات بیرون آمدهاند در حال ظهورند (اگرچه رمانهای بزرگسالان جوان شروع خوبی داشتند: بازیهای گرسنگی کابوس فاشیسم را به عنوان یک واقعیت پیشبینی کرد) در سریال سال از پی سال که ساخت مشترک BBC و HBO است یک صحنه وجود دارد که از ویوین روک، یک عوام فریب موذی انگلیسی با بازی اما تامپسون، درباره پخش فیلمهای ویدئویی جعلی توسط رقبای سیاسیش که اظهارات فتنهجویانهای دارند سوال میشود. او به مصاحبهکننده میگوید: «اوه البته آنها ویدئوهایی جعلی هستند. هر کسی میتواند بفهمد آنها غیر واقعیاند.» سپس با نگرانی تصنعی اضافه میکند: «با این حال آنها واقعا چنین چیزهایی گفتهاند. مگر نه؟» خیلی نمیگذرد که او به عنوان نخست وزیر انتخاب میشود.
سال از پی سال آزاردهنده است، چون فقط نیم قدم از زمان حال ما فاصله دارد، جایی که واقعیت زیر بار شبیه سازی دیجیتالی و نهیلیسم معرفتشناختی در حال متلاشی شدن است. اما در نهایت با همان اطمینان روشنگرانهی وصیتها نتیجه گیری میکند. دولت روک پس از آنکه فعالان پارتیزانی فیلمهای زنده را از اردوگاههای کار اجباری مهاجران پخش میکنند، سقوط میکند. نیازی به گفتن نیست که در امریکا زمانی که عکسهای کثیف اردوگاههای مهاجران خودمان بیرون آمد اتفاق مشابهی نیفتاد. اگر ترانهای از دوران ما وجود داشته باشد، «همه میدانند» لئونارد کوهن خواهد بود.
آتوود در گفتگویی که سال پیش با او داشتم گفت: «نوشتن در مورد دیستوپیا و اتوپیا راهی است که از خواننده بپرسیم: کجا میخواهید زندگی کنید؟ و جایی که شما در نهایت زندگی میکنید، تا حدی به آنچه اکنون انجام میدهید بستگی دارد.»
وصیتها اصلا اثری دیستوپیایی نیست، بلکه اتوپیایی است. زمان، گذشته است، گیلعاد یک میراث است و محققان در زمانی روشنتر در حال مطالعه زنانی هستند که آن را واژگون کردند. قابل تحسین است. فرزندان ما خیلی باید خوش شانس باشند.
میشل گلدبرگ از سال ۲۰۱۷ به عنوان مقاله نویس Opinion شناخته شده است. او نویسنده چندین کتاب در مورد سیاست، دین و حقوق زنان است و بخشی از تیمی بود که در سال ۲۰۱۸ به خاطر گزارشی در مورد مسائل آزار جنسی جایزه پولیتزر را دریافت کرد.