داستان کسب و کار من
با تعریف کردن خاطراتمان انگار ما نگاهی دوباره به زندگی میاندازیم. حتماً نباید یک سیاستمدار یا هنرمند یا صنعتگر باشیم تا فکر کنیم با خاطرهها تأثیرگذار میشویم. خاطرات تجربیات انسانی هستند که بیشتر از هر دانشگاه و کارگاهی به کار ما میآیند. این خاطرات زمانی مثل آینه عمل میکنند تا ما راه شخصی خودمان را پیدا کنیم و گاهی مثل یک راهنما تا برای دستیابی به یک نتیجه مطلوب دوباره از کشف آتش شروع نکرده و همه سرمایه انسانی و مادی و معنوی را از نو خرج نکنیم. بهخصوص در حوزه کسبوکار و شغل. پرونده این هفته ما با همکاری انجمن زنان کارآفرین و شنوتو، به مسابقه خاطرهنگاری کسبوکار اختصاص دارد.
با تعریف کردن خاطراتمان انگار ما نگاهی دوباره به زندگی میاندازیم. حتماً نباید یک سیاستمدار یا هنرمند یا صنعتگر باشیم تا فکر کنیم با خاطرهها تأثیرگذار میشویم. خاطرات تجربیات انسانی هستند که بیشتر از هر دانشگاه و کارگاهی به کار ما میآیند. این خاطرات زمانی مثل آینه عمل میکنند تا ما راه شخصی خودمان را پیدا کنیم و گاهی مثل یک راهنما تا برای دستیابی به یک نتیجه مطلوب دوباره از کشف آتش شروع نکرده و همه سرمایه انسانی و مادی و معنوی را از نو خرج نکنیم. بهخصوص در حوزه کسبوکار و شغل. پرونده این هفته ما با همکاری انجمن زنان کارآفرین و شنوتو، به مسابقه خاطرهنگاری کسبوکار اختصاص دارد.
خاطرهنویسی/خاطرهگویی (خاطرهنگاری) از آن نوع مواردی است که همه آدمها در زندگی تجربه میکنند. گاهی در دوران نوجوانی، پنهان از چشم خانواده در دفتری اتفاقاتی را که به نظرمان جالب و ویژه میآیند مینویسیم؛ گاهی برای دوستی نزدیک تجربهای را تعریف میکنیم و بعضی اوقات هم برای اینکه حال و هوای جمعی را با خودمان همراه کنیم خاطرات ویژهمان را میکشیم بیرون و با همه شریک میشویم.
با خاطره انگار ما نگاه دوبارهای به زندگیمان میاندازیم، سعی میکنیم اتفاقهای خاصش را –خوب یا دردناک فرقی نمیکند- بیرون بکشیم و شاید با تکرار دوبارهاش و شریک شدن با دیگران معنایی از آن بیرون بیاوریم. آنجا که خاطرهمان را عمومی میکنیم چه بسا دنبال این هستیم که تصویری از خودمان بدهیم، مثلاً بگوییم ببینید من چه سر نترسی داشتم یا از چه مصیبتها جان به در بردم یا اصلاً چه تأثیری روی دنیای اطرافم گذاشتم.
حالا حتماً نباید یک سیاستمدار یا هنرمند یا صنعتگر باشیم تا فکر کنیم با خاطرهها تأثیرگذار میشویم؛ خاطره از آن دست مواردی است که خیلی اوقات برای دادن پند و نشان دادن راهکار استفاده میکنیم، بهخصوص اگر صاحب فرزندی باشیم همه تلاشمان را میکنیم تا با نقل خاطرات ریز و درشت به او بفهمانیم این راه که میروی به ترکستان نیست یا هست!
شنیدن یا خواندن خاطرات دیگران هم از آن دست مواردی است که کمتر کسی نسبت به آن بیعلاقه است. دوست داریم بدانیم فلان آدم که الان معروف و محبوب شده چه مسیری را آمده یا سر پیچهای زندگی چطور پیچیده یا با چه چیزهایی برخورد کرده.
با این حساب میشود گفت به نظر میآید خاطره و خاطرهبازی طوری با زندگی ما عجین شده که خودمان هم متوجهش نیستیم. گفتن و شنیدن خاطرات طعم قصههای شیرین و کوتاه دوران بچگی را دارند و مثل همانها ما را برای زندگی کردن آماده میکنند یا تصویری از زندگی میدهند.
خاطرات تجربیات انسانی هستند که بیشتر از هر دانشگاه و کارگاهی به کار ما میآیند و بسیاری از اوقات بیشتر از هر پژوهش اجتماعی یا تاریخی یا روانکاوانه، بخشهای تاریک و بستهی دوران یا رویدادی را نشان میدهند. اهمیت ثبت و به اشتراک گذاشتن خاطرات آنجا معلوم میشود که میتوانیم از این تجربیات انسانی استفاده کنیم، زمانی مثل آینه عمل میکنند تا ما راه شخصی خودمان را پیدا کنیم و گاهی مثل یک راهنما تا برای دستیابی به یک نتیجه مطلوب دوباره از کشف آتش شروع نکرده و همه سرمایه انسانی و مادی و معنوی را از نو خرج نکنیم.
عمری که پای این کار گذاشتم
حوزه کسب و کار و شغل از آن مواردی است که سرشار از خاطره است. چه کارمند روزانه یک شرکت باشیم، چه دارای کسب و کار شخصی یا کارآفرین، همیشه درباره شغلمان خاطراتی برای گفتن داریم. خاطراتی که نشان میدهد کارمان چه خوبیها یا سختیهایی دارد، چطور آن را گذراندیم یا میگذرانیم و در نهایت دستاوردمان از آن چه بوده.
ثبت این خاطرات میتواند برای همه افراد مفید باشد. معمولاً تصوری که ما از فلان شغل یا تخصص داریم با واقعیت آن متفاوت است. خیلی از اوقات با تصویری کاملا متفاوت رشته یا درسی را انتخاب میکنیم که بعدها میفهمیم اطلاعاتمان دربارهاش ناقص بوده و چه بسا اگر از شرایط و مسائل آن اطلاع داشتیم، انتخابش نمیکردیم.
گاهی میخواهیم مسیر کاری جدیدی را شروع کنیم یا در مسیر قبلی به موانع و بحرانهایی برخورد میکنیم و نمیدانیم آیا این شرایط فقط برای ما ایجاد شده یا دیگران هم چنین تجربیاتی را پشت سر گذاشتهاند. گاهی میخواهیم کسب و کاری خلق کنیم که به نظر میآید همه میگویند نمیشود اما به دنبال اینیم که یک نفر در جهان به ما نشان دهد که شدنی است. در همه این موارد خاطرات کسب و کار نه تنها میتواند در حوزه شخصی به افراد کمک کند بلکه در فضای عمومی یک جامعه هم تأثیرگذار خواهد بود.
اگر دوست دارید با نمونههایی از این دست خاطرهنگاری ها آشنا شوید، پیش از این در وینش کتابهایی را معرفی و نقد کردهایم.
پیکانی که از گردنههای کندوان بالا رفتدر ابتدای دهه چهل هیچکس فکر نمیکرد ایران بتواند ماشین یا بخشی از ماشین را بسازد. در کتاب آمده وقتی پیکان بالاخره به تولید رسید معاون وزارت اقتصاد به متلک گفته «آقای خیامی دیدم اتومبیلت از گردنههای کندوان بالا میرفت»! اما این کار نشدنی به انجام رسید، هرچند به سرانجام نیفتاد و نتوانست در عرض دوازده سال به نود درصد تولید داخلی برسد. پیکان در دهههای بعد هم رشد نکرد و تولید آن بیکیفیتتر و گرانتر شد و دست آخر سال ۱۳۸۴ پرونده این ماشین نوستالژیک بسته شد. «پیکان سرنوشت ما» شرح زندگی احمد خیامی موسس شرکت ایران ناسیونال است و شرح تولد پیکان، اولین ماشین ایرانی. |
چاهِ پر از آبهمایون صنعتیزاده واقعا کیست؟ از فرانکلین تا لالهزار تلاش سیروس علینژاد روزنامهنگار قدیمی و پرتوان است برای به تصویر کشیدن این چهره. همایون صنعتیزاده که یک کارآفرین است، همایون که جوان پرشور میتینگهای حزب توده است، همایون که با نشر فرانکلین صنعت نشر ایران را دگرگون میکند، همایون که دلبسته بچههای پرورشگاهش در کرمان است، همایون که با دربار سر و سری دارد، همایون که بدمن رساله جلال آل احمد است، همایون که اموالش مصادره شده، همایون که کارخانه گلاب زهرا را در سنین پیریاش بنیان مینهد و… واقعا همایون صنعتیزاده که بود؟ |
همچنین وینش کتابهای زیادی در حوزه کسبوکار معرفی کرده است. مجموعه کتابهای معرفیشده در این بخش برای آشنایی با حوزه کسبوکار و به دست آوردن دستاوردهای بهتر مفید است.
برایم خاطره بگو
وینش با همین نگاه و با همکاری انجمن زنان کارآفرین و شنوتو، مسابقه خاطرهنگاری کسب و کار را برگزار کرد. در این مسابقه افراد میتوانستند داستان شغل خود را برای ما بنویسند یا حتی بگویند و به صورت فایل صوتی بفرستند.
نمونههای رسیده به ما نشان داد که در این حوزه چقدر تنوع و تجربیات ارزشمند وجود دارد. از مشاغل به ظاهر نام آشنا که هیچ اطلاعاتی درباره شرایط کارشان نداریم تا فضاها و کارهای نو و جالبی که با استفاده از فرصتها و تلاش و جدیت خلق شدهاند.
از بین آثار رسیده 4 اثر به مرحله نهایی راه یافتند. نمونههای نهایی به صورت متن، فایل صوتی و یک نمونه فیلم بودند.
اسامی برگزیدگان نهایی مسابقه خاطرهنگاری و اثرشان را میتوانید در اینجا ببینید. جوایز این دوستان به زودی تقدیمشان خواهد شد.
1 (خاطره متنی)
از شغل مهندسی معدن: سنگ و شیشه / اسماعیل صاحبیاسماعیل صاحبی از خاطرات شغلی خود به عنوان مهندس معدن گفته است. خاطراتی که از زمانی که به عنوان یک کارآموز تازهوارد برای اولین بار وارد معدن زغال میشود آغاز میشوند و به جایی میرسند که تازهواردهایی دست او به امانت سپرده شدهاند. |
2 (خاطره متنی)
ماه و ماهی، پرستارها و قطعه گمشده / مینا نوریرابطهی بین بیمار یا سالمند، پرستار خانگی، و اطرافیان عزیزان بیمار در متنی که مینا نوری برای ما فرستاده است در مرکز توجه قرار دارد. نویسنده این خاطرات معتقد است حلقه گمشده در این میان نقش مسالهی آموزش است. |
1 (خاطره صوتی)
خاطرهنگاری کسبوکار – فروغ گرامی – اشتغالزایی برای زنان در منطقه رزن همدان |
2 (خاطره صوتی)
خاطرهنگاری کسب و کار – فرانک عزیزنژاد – ساخت کودهای شیمیایی |
1 (خاطره تصویری)
توانمندیهای زنان – شریفه حقشناسفیلمی درباره نقشآفرینی زنان در توسعهی پایدار در منطقه کرمانشاه |
حکایت همچنان باقیست
دوره اول طرح خاطرهنگاری کسب و کار با انجام این مسابقه به پایان رسید اما وینش برنامههای دیگری برای تشویق به خاطرهگویی و ثبت خاطرات دارد. ثبت خاطرات فعالان عرصه نشر قدم بعدی وینش در مسیر توجه به خاطرهنگاری و حوزه کتاب است.
شما هم اگر از فعالان عرصه کتاب هستید یا سهمید در چرخه انتشار کتاب دارید، میتوانید با ثبت خاطرات خود و ارسال آن به وینش، همراه ما باشید.
برای ارسال خاطره خود میتوانید از طریق سایت یا تلگرام وینش اقدام کنید.