چرا کتاب میخوانیم؟
هزاران سال پیش انسانهای غارنشین دور آتش جمع میشدند و برای هم داستان میگفتند و میشنیدند و درباره شکار که حتماً دغدغه آن روزشان بوده حرف میزدند. کتاب خواندن آیا امتداد همان تجربه، یعنی شنیدن داستان و انتقال دانش، نیست؟ تا حالا به این مساله فکر کردهاید که اصلاً چرا کتاب میخوانیم؟
هزاران سال پیش انسانهای غارنشین دور آتش جمع میشدند و برای هم داستان میگفتند و میشنیدند و درباره شکار که حتماً دغدغه آن روزشان بوده حرف میزدند. کتاب خواندن آیا امتداد همان تجربه، یعنی شنیدن داستان و انتقال دانش، نیست؟ تا حالا به این مساله فکر کردهاید که اصلاً چرا کتاب میخوانیم؟
ویرجینیا وولف در زمانی که به عنوان یک منتقد ادبی با تایمز همکاری میکرد درباره خواندن رمانهای شارلوت برونته نوشته بود: «یک ویژگی غریب هست که آثار هنری واقعی همگی واجد آن هستند. در هربار خواندن تازه، آدم متوجه تغییری در آنها میشود، تو گویی شیرهی حیات در رگوپی برگهایشان دویده است.»
آثار ادبی واقعی که شکلی از هنر هستند با بازخوانی معنا پیدا میکنند و کهنه نمیشوند. ما کتابهای گرانقدر را بازمیخوانیم چون بههرروی، زمانمند بودن تجربه در تمامیت آن و گذرا بودن تلاقیِ حالات و اوضاعِ تشکیلدهنده «خود» در این یا آن لحظه مفروض را نیک میشناسیم.
![]() | چرا میخوانیم؟از جمله معیارهایی که پَتی اسمیت برای هر شاهکار ادبی ذکر میکند یکی آن است که شاهکار مزبور باید فرد را چنان مسحور سازد که او «خودش را بیدرنگ ملزم به بازخواندن آن» احساس کند. ویرجینیا وولف هم بسیار به این موضوع بازخوانیها اندیشیده بود. جایی مینویسد: «اینکه آدم تأثیرپذیریهای خود از هملت را در خواندنهای سال به سالِ خود مکتوب کند، عملاً مصداق ثبتوضبط خودزندگینامه خود آدم است، چون هرچه جلوتر میرویم و درباره زندگی بیشتر میدانیم، چنان است که گویی در مواجههی دوباره با شکسپیر او را داریم که هربار ازنو درباره دانستههایمان اظهارنظر میکند.» |
اما خواندن در مغز ما چه تاثیری میگذارد؟ در مقالهای که در وبسایت Open Education Database منتشر شده، تاثیرات مطالعه بر ساختارهای ذهنی انسان مورد بررسی قرار میگیرد. سال گذشته این مقاله را ترجمه کرده بودیم که میتوانید این ترجمه را از اینجا بخوانید:
![]() | مطالعه چه تاثیری بر ذهن شما میگذارد؟احتمالاً این جمله را از همهی کتابخوانهایی که میشناسید، شنیدهاید: «یک رمان خوب میتواند ذهن و روح شما را در تصاویر و احساساتی بکر و بینظیر غوطهور سازد.» اما گمان نکنید که این فقط یک شعار شاعرانه است. شواهد محکمی برای اثبات تاثیرات مطالعه بر ذهن آدمی وجود دارند. در این مقاله (که در وبسایت Open Education Database منتشر شده است)، تاثیرات مطالعه بر ساختارهای ذهنی انسان مورد بررسی قرار میگیرد. |
والریا لوییزلی نویسنده جوان مکزیکی در مقالهای که در دوران کرونا در روزنامه گاردین منتشر کرد معتقد است بدون خواندن ما اینجایی نبودیم که الان هستیم. و برای نویسندگانی چون او، بدون نوشتن. در دوران قرنطینه کرونا این نیاز شاید بیش از همیشه به چشم آمد.
او مینویسد: «سال گذشته که سال انزوا و تردید و ترس بسیار بود، من و دخترم و خواهرزادهام برای احساس با هم بودن بیشتر و حس همنشینی فراتر از آشپزی و غذا خوردن و نظافت خانه، برای یکدیگر با صدای بلند داستان میخواندیم. ما به شیوه کسی که در اطراف شومینه دنبال همنشین میگردد، برای هم داستان میخوانیم: تنها و با هم. گاهی اوقات هم یک بازی میکنیم: جلوی قفسه کتابها مینشینیم و یکی از ما با چشمان بسته کتابی را انتخاب میکند و بعد با صدای بلند از روی آن میخوانیم، گاهی فقط چند خط و گاهی کل فصلها را.»
| بدون کتابها، ما اینجایی که هستیم نبودیموالریا لوئیزلی، نویسنده مکزیکی، چندی پیش برای کتاب «بایگانی کودکان گمشده» برنده جایزه ادبی دوبلین شد. او از اینکه چگونه خواندن و نوشتن به او در دوران پاندمی کمک کرده است میگوید. لوییزلی داستانش را از روباتی شروع میکند که به گفته متخصصین قادر به نوشتن داستان است. او اما معتقد است داستان نوشتن از آن فعالیتهایی است که فقط از انسانها میتواند سر بزند و اهالی سیلیکون ولی قادر به گرفتن آن از انحصار انسانها نخواهند بود. هرکس از چیزی میترسد، او از دنیای بدون داستان و کتاب میترسد. |
کافکا چه نظری دارد؟ این جملهای است که او در 1904 در نامهای به اسکار پولاک دوست دوران کودکی خود نوشت:
«من فکر میکنم ، ما باید فقط کتابهایی را بخوانیم که به ما ضربه میزنند و ما را زخمی میکنند. اگر کتابی که میخوانیم؛ ما را با ضربهای به سرمان، بیدار نکند، پس خواندنش چه فایدهای دارد؟ شاید بنویسی، برای اینکه ما را خوشحال کنند. خدایا! ما دقیقاً بدون کتابها هم خوشحال بودیم و اگر مجبور بودیم، خودمان میتوانستیم چنین کتابهایی را بنویسیم.
اما ما به کتابهایی نیاز داریم که مانند یک فاجعه بر ما تاثیر بگذارد، عمیقاً ما را غمگین کنند؛ مثل از دست دادن کسی که بیشتر از خودمان دوستش داریم؛ مثل طرد شدن در جنگلی به دور از همه؛ مثل یک خودکشی.
یک کتاب باید مانند تیشهای برای شکستن دریای یخ زدهی درون ما باشد. این باور من است.»
![]() | معنای خواندن از دید کافکا چه بود؟کافکا در ژانویه 1904 به دوست دوران کودکیاش نوشت: «ما باید فقط کتابهایی را بخوانیم که به ما ضربه میزنند و ما را زخمی میکنند. اگر کتابی که میخوانیم؛ ما را با ضربهای به سرمان، بیدار نکند، پس خواندنش چه فایدهای دارد؟ شاید بنویسی، برای اینکه ما را خوشحال کنند. خدایا! ما دقیقاً بدون کتابها هم خوشحال بودیم و اگر مجبور بودیم، خودمان میتوانستیم چنین کتابهایی را بنویسیم. اما ما به کتابهایی نیاز داریم که مانند یک فاجعه بر ما تاثیر بگذارد، عمیقاً ما را غمگین کنند؛ مثل از دست دادن کسی که بیشتر از خودمان دوستش داریم؛ مثل طرد شدن در جنگلی به دور از همه؛ مثل یک خودکشی.» این چکیده نگاه او به خواندن بود. |
هیچ فکرش را کردهاید چطور بعضیها در چیزهایی که میخوانند این همه نکته میبینند؟ رابرت دییانی پیشنهاد میکند دوباره بخوانید، آهستهتر بخوانید، با صدای بلند متن را برای خودتان تکرار کنید و درباره آن سوال مطرح کنید. در گشتوگذار دوم و چندُم، چیزهای بیشتری میبینید، پرسشهای بیشتری پیش مطرح میکنید، بیشتر فکر میکنید، بیشتر میفهمید، و در جریان این کار به لذت خواندن عمق بیشتری میبخشید. در مجموع او میگوید اینقدر عجله نداشته باشید. چیزهای کمتری را اما آهستهتر و عمیقتر بخوانید.
![]() | آهستهتر بخوانیم! عمیقتر! بلندتر!هیچ فکرش را کردهاید چطور بعضیها در چیزهایی که میخوانند این همه نکته میبینند؟ رابرت دییانی پیشنهاد میکند دوباره بخوانید، آهستهتر بخوانید، با صدای بلند متن را برای خودتان تکرار کنید و درباره آن سوال مطرح کنید. در گشتوگذار دوم و چندُم، چیزهای بیشتری میبینید، پرسشهای بیشتری پیش مطرح میکنید، بیشتر فکر میکنید، بیشتر میفهمید، و در جریان این کار به لذت خواندن عمق بیشتری میبخشید. در مجموع او میگوید اینقدر عجله نداشته باشید. چیزهای کمتری را اما آهستهتر و عمیقتر بخوانید. |
اما مگر چقدر از کتابهایی که میخوانیم یادمان میماند؟ حتی پاملا پل دبیر بخش کتاب نیویورک تایمز که قاعدتاً از آنهایی است که خیلی زیاد کتاب میخواند میگوید: «موقعی که کتاب را تمام کردم، اگر نه همه چیز، اما بیشتر چیزهایی را که لازم بود دربارهی فرانکلین بدانم میدانستم، و یک گاهشمار کلی از انقلاب آمریکا را هم یاد گرفته بودم. الان، دو رزو بیشتر نگذشته، اما بعید میدانم بتوانم گاهنامهی انقلاب آمریکا را به شما ارائه کنم.»
جولی بِک / Julie Beck از سردبیران ارشد مجلهی آتلانتیک در مقالهای به این مساله پرداخته است. اینترنت به مثابه یک حافظه بیرونی چقدر در فراموش کردنهای ما نقش داشته است؟ آیا اصلاً لازم است همه چیز را به یاد داشته باشیم؟ و اینکه چطور میتوان بیشتر از قبل خواندهها را در ذهن جاگیر کرد.
![]() | چرا بیشتر کتابهایی که میخوانیم را فراموش میکنیم؟بیشتر فیلمها و سریالهای تلویزیونی را که میبینیم و بیشتر کتابهایی را که میخوانیم مدتی بعد فراموش میکنیم. پس چرا میخوانیمشان؟ جولی بِک / Julie Beck از سردبیران ارشد مجلهی آتلانتیک در مقالهای به این مساله پرداخته است. اینترنت به مثابه یک حافظه بیرونی چقدر در فراموش کردنهای ما نقش داشته است؟ آیا اصلاً لازم است همه چیز را به یاد داشته باشیم؟ و اینکه چطور میتوان بیشتر از قبل خواندهها را در ذهن جاگیر کرد. بهرحال میدانیم که ورود اطلاعات لزوماً به تولید دانش منجر نمیشود. حداقل تا زمانی که اطلاعات در ذهن جاگیر نشده باشد. |
کتاب خواندن مهم است یا چه کتابی خواندن؟ تصویر سرباز طالب با کتابی در دست و تفنگی که به بدنش تکیه داده واکنشهای فراوانی را بین کاربران فضای مجازی در پی داشت و حسابی پرماجرا شد. این داستان ولی سوالی قدیمی را دوباره زنده میکند: کتاب خواندن شما را تبدیل به آدمی بهتر میکند؟ یادداشتی و نظری داریم در این مورد:
![]() | چه کتابی خواندن، مهمتر از کتابخوانیکتاب خواندن مهم است یا چه کتابی خواندن؟ تصویر سرباز طالب با کتابی در دست و تفنگی که به بدنش تکیه داده واکنشهای فراوانی را بین کاربران فضای مجازی در پی داشت و حسابی پرماجرا شد. این داستان ولی سوالی قدیمی را دوباره زنده میکند: کتاب خواندن شما را تبدیل به آدمی بهتر میکند؟ کتاب را دست طالب بدهی، تفنگ را زمین میگذارد؟ آنها که باعث خونریزیهای فراوان شدند اگر کتاب میخواندند دست به خشونت نمیزدند؟ |
در پایان و به عنوان حسن ختام مقالهای داریم درباره چهارده راهکار برای بیرون آمدن از رخوت کتابخوانی. این مقاله را در زیر میتوانید بخوانید:
![]() | چهارده توصیه برای بیرون آمدن از دورهی رخوتِ کتابخوانیدورانِ رخوتِ خواندن، برای هرکسی اتفاق میافتد. حتی سختکوشترین کتابخوانها میتوانند با آن لحظه وحشتناکی روبرو شوند که کلمات موجود در صفحه به سختی آنها را جذب میکند، یا هنگام خواندن یک کتاب حس میکنند انگار یک وزنهی سنگین را بلند کردهاند. این امر در زمانهای نامعینی که تمرکز کردن دشوار است بیشتر صدق میکند. کلی گالوچی (Kelly Gallucci) برای بیرون آمدن از این وضعیت توصیههایی کرده که ما آن را ترجمه کردهایم. این یادداشت در آوریل 2020 در We Are Bookish منتشر شده است. |
چرا کتاب میخوانیم؟