نویسندهی قدرت سگ، کیست؟
توماس ساویج، نویسندهی کتاب قدرت سگ، در گمنامی از دنیا رفت. امید میرود فیلم جدید جین کمپیون اوضاع را عوض کند. قدرت سگ وقتی در سال ۱۹۶۷ نخستین بار منتشر شد حداکثر ۱۰۰۰ نسخه به فروش رفت. جین کمپیون کارگردان مشهور سینمای هنری زمانی به این رمان علاقهمند شد که مادرخواندهاش در سال ۲۰۱۷ یک نسخه از آن را به او قرض داد. این مقاله را آلن ولتسین Alan Weltzien نوشته که کتابی با نام غرب وحشی: زندگی و آثار توماس ساویج دارد. مقاله در 15 فوریه 2022 درواشنگتن پست به چاپ رسیده است.
(مترجم)
(مترجم)
توماس ساویج، نویسندهی کتاب قدرت سگ، در گمنامی از دنیا رفت. امید میرود فیلم جدید جین کمپیون اوضاع را عوض کند. قدرت سگ وقتی در سال ۱۹۶۷ نخستین بار منتشر شد حداکثر ۱۰۰۰ نسخه به فروش رفت. جین کمپیون کارگردان مشهور سینمای هنری زمانی به این رمان علاقهمند شد که مادرخواندهاش در سال ۲۰۱۷ یک نسخه از آن را به او قرض داد. این مقاله را آلن ولتسین Alan Weltzien نوشته که کتابی با نام غرب وحشی: زندگی و آثار توماس ساویج دارد. مقاله در 15 فوریه 2022 درواشنگتن پست به چاپ رسیده است.
اقتباس درخشان کتاب قدرت سگ نوشتهی توماس ساویج توسط جین کمپیون که سه جایزه گلدن گلوب و اسکار بهترین کارگردانی را برد، سرانجام توجهها را به سوی رماننویس برجستهای جلب کرد که در زمان حیات خود و حتی پس از مرگش، به اندازهی کافی قدر ندید.
ساویج که در سال ۲۰۰۳ در ۸۸ سالگی درگذشت، اساساً نادیده ماند، حتی در ایالت زادگاه خودش مونتانا. در مجموعهای از آثار ادبی مونتانا با عنوان پرتبختر آخرین مکان عالی (۱۹۸۹) از توماس ساویج و زنش الیزابت ساویج که او هم رماننویس بود، حتی نامی برده نشده است. با توجه به کیفیت آثار این دو، این بیتوجهی هیچ توجیهی ندارد.
من که سه دهه در دیلون، شهر زادگاه توماس ساویج، زندگی کردهام، خیلی دیر با کارهای او آشنا شدم. یک نسل پیش بود که یکی از دوستان اهل ادبیات به من توصیه کرد کتابهای ساویج را بخوانم، تا آن وقت اسمش را هم نشنیده بودم.
طی سالهای گذشته چندین مقاله دربارهی ساویج منتشر کردهام. کتابهایش را در کالج تدریس کردهام. تورهایی ترتیب دادهام برای بازدید از جاهایی که اسمشان را گذاشتهام «سرزمین توماس ساویج»، و هرجا مناسبتی دست داده دربارهاش صحبت کردهام. سال گذشته، کتابم دربارهی زندگی او منتشر شد؛ کندوکاوی در زندگی و آثار این مرد و نویسندهی پیچیده.
از نظر من ساویج یکی از چند رماننویس درجه یک مونتانا در سدهی بیستم است. او در عرض ۴۴ سال، ۱۳ رمان منتشر کرد که همه با تحسین منتقدان بومی و ملی روبهرو شدند. منتقدانی چون دوریس گرومباک و جاناتان یاردلیِ «واشنگتن پست» مکرر آثار او را بزرگ داشتهاند و ساویج را یکی از نویسندگان درجه یک کشور دانستهاند.
آخرین رمان ساویج با عنوان The Corner of Rife and Pacific در سال ۱۹۸۹ به مرحلهی نهایی جایزهی «انجمن قلم-فالکنر» رسید و این تنها تجلیلی بود که از او به عمل آمد، البته به جز نقدهای ستایشآمیزی که گفتم. در طول زندگی او تنها یک مقالهی جدی دربارهاش نوشته شد. در انتهای مصاحبهای با مجلهی «پایلیشرز ویکلی» Publishers Weekly در سال ۱۹۸۸، ساویج اندک بودن مخاطبانش را میپذیرد و میگوید:
«من برای آدمهایی که تحصیلات بالا داشته باشند مینویسم. گمانم نوشتههایم فقط برای کسانی میتوانند جذاب باشند که حساسیت بالایی داشته باشند. این حساسیت بالا یا مادرزادی است یا از طریق تحصیلات به دست میآید. و اگر چنین حساسیتی نداشته باشید … هرگز من را درک نمیکنید.»

کتابهایش هیچ وقت خوب نمیفروختند. تنها در سالهای اخیر برخی از رمانهایش مثل همین قدرت سگ تجدید چاپ شدهاند. امیلی سالکین تاکودس که این دو رمان ساویج اخیراً تحت نظر او تجدید چاپ شدند تخمین میزند که قدرت سگ وقتی در سال ۱۹۶۷ نخستین بار منتشر شد حداکثر ۱۰۰۰ نسخه به فروش رفت.
اشاره به گمنامی ساویج به جزئی از نوشتههای منتقدها تبدیل شده. در روزگار او تبلیغات برای کتاب به یک کوکتل پارتی در منهتن محدود میشد. با فیلم جین کمپیون (که من نقش کوچکی به عنوان مشاور در آن داشتم) شاید ساویج سرانجام به بزرگداشتی که شایستگیاش را دارد برسد.
کمپیون زمانی به این رمان علاقهمند شد که مادرخواندهاش در سال ۲۰۱۷ یک نسخه از آن را به او قرض داد. البته این اولین بار نبود که هالیوود به این رمان علاقه نشان میداد. کتاب قدرت سگ چند بار در دستور کار قرار گرفته بود و حتی صحبت از پل نیومن و ژرار دو پاردیو برای بازی در نقش فیل بربانک پروتاگونیست پیچیدهی رمان شده بود. اما این بار پیگیری کمپیون نتیجه داد. فیلم او چشمانداز انسانی سخت و زمخت کتاب درخشان ساویج را به نحو درخشانی به چنگ آورده است.

تصور غرب آمریکا در آثار ساویج فرق دارد با تصویری که بیشتر آثار فرهنگی عامهپسند از این منطقه به دست میدهند. او واقعیت متفاوتی را از درون میشناخت، و با وجود اینکه در ۲۲ سالگی مونتانا را ترک کرده بود، اما تخیلش آنجا مانده بود. او دینی داشت به مونتانای جنوبغربی که تنها نویسندگان درک میکنند.
ساویج حافظهای عکاسانه داشت و دیلون را بازآفرید، شهری را که خانوادهاش سی سال در آن زندگی کرده بودند و بیشتر رمانهای خود را دربارهی آن نوشت. رویدادهای هشت کتاب از کتابهای او در گوشهی جنوبغربی مونتانا در سرزمین زادگاهش میگذرند. پنج کتاب دیگر هم ارتباطهایی با مونتانا دارند.
آنی پرو، از هواداران قدیمی ساویج است. ساویج در موخرهای بر چاپ جدید قدرت سگ نوشت: «چیزی دردناک، تنها و وحشتناک دربارهی غرب آمریکا در کتابهای او برای همیشه به یادگار مانده است.» برادرزادهی ساویج سندی در قطعه شعر کوتاهی دربارهی ساویج عصارهی دنیای او را به تصویر کشید: «ساویج از کوهها و درهها مینویسد / از سرما و قساوت قلب / از سکوت سنگی.»
ساویج همجنسخواه بود، اگر چه با زنی ازدواج کرده بود، سه بچه داشت و خانوادهاش را بیش از هر چیز دیگری در این دنیا دوست میداشت. اما به قول عبارت جاویدان آدریان ریچ او «از ریشه گسیخته بود»، و تنشهای جنسی و جنسیتی در تمامی زندگی و آثارش نفوذ کرده بود. داستانهایش هیچ یک پایان خوشی ندارند. او مایل بود از طریق متهم کردن خود، محکوم کردن خود، بر نفسِ همجنسخواهش نقاب بزند.
او مدعی بود که هرگز خودزندگینامه ننوشته است، اما واقعیت این است که داستانهایش عمیقاً خودزندگینامهاند. مدام دربارهی زادگاه و سرزمینش، و همین طور اعضای خانوادهاش مینوشت.
کاراکتر فیل بِربَنک بر اساس شخصیت عموی ناتنی توماس ساویج خلق شد. همان «بیل» برنرِ عجیبغریب که از قانقاریا مُرد. همان طور که فیل در رمان به خاطر ابتلا به سیاهزخم میمیرد. بیل که در کارهای مکانیکی اعجوبهای بود به ندرت استحمام میکرد، هرگز دستکش دستش نمیکرد، به شهر نمیرفت و خوب بانجو میزد. رُز گوردون و جُرج بربنک شبیه بت مادر ساویج و پدرخواندهاش چارلی برنر هستند.
پیتر گوردون هم نخستین کاراکتر خودبازنمایانهی آشکار خود توماس ساویج است، که فرزندخواندهای در مزرعه برنر (بربنک) بود. در چند رمان بعدی، ساویج در قالب کاراکترهای داستانی بزرگ میشود، تا در Sheep Queen شاهدیم که راوی که قهرمان داستان هم هست، نویسندهی است میانسال به نام تام برتون.
کمپیون در سال ۲۰۱۸ در جریان تدارکات ساخت فیلمش با من آشنا شد. او تعدادی عکس از خانهی دوران کودکی ساویج گرفته بود. وقتی میخواست مزرعه را ترک کند، به پشت سرش نگاه کرد و تصویر سگ را روی صخرهها دید و این را تائیدی از سوی ساویج تلقی کرد که فیلم را بسازد. او و بندیکت کامبربچ بازیگر نقش فیل در فیلم، در حرفهایشان مرتب از قدرت سگ چون اثری کلاسیک از ادبیات آمریکا سخن گفتهاند. من امیدوارم که با این فیلم ساویج به جایگاهی که شایستگیاش را دارد دست پیدا میکند.
الن ولتسیِن نویسندهی این مقاله استاد دانشگاه مونتانا وسترن و نویسندههای ده کتاب است، از جمله کتاب غرب وحشی: زندگی و آثار توماس ساویج.
مقاله اندکی کوتاه شده است. نشانی اصل مقاله به زبان انگلیسی:
https://www.washingtonpost.com/books/2022/02/15/power-of-the-dog-thomas-savage/
2 دیدگاه در “نویسندهی قدرت سگ، کیست؟”
به تازگی فیلم قدرت سگ رو تماشا کردم . پیچیدگی روانی تمام شخصیتها پیتر، رز، جورج و بخصوص فیل با بازی تاثیرگذار کامبربچ، چندین روز پس از تماشای فیلم همچنان ذهنم رو درگیر کرده بود ، و این باعث شد در مورد نویسنده کتاب این اثر اقتباسی خیلی کنجکاو باشم ، ممنون از مطلب خوبتون ، چون خیلی بعید بود که در نگاهی گذارا و سرسری که بیشتر شامل مصاحبه ها و حاشیه های اکران فیلم بود، بشخصه بتونم با آلن ولتسین آشنا بشم. موفق باشید.
در واقع این مقاله از ولتسین باعث شد تا درک بهتری از این اثر اقتباسی داشته باشم و در واقع لذت تماشای اون رو دو چندان کرد، سپاس