سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

آیدا در آینه

نویسنده: احمد شاملو

ناشر: نگاه

نوبت چاپ: ۹

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۸۶

شابک: ۹۷۸۹۶۴۶۷۳۶۹۷۹


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
آیدا در آینه

تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

آیدا در آینه

 

 

احمد شاملو بنیان‌گذار شعر سپید و یکی از بزرگترین شاعران معاصر ایران است که کتاب‌هایش چندین دهه جزء شعرهای پرخواننده و ماندگار ایران بوده است.

شاملو در آغاز یکی از شاعرانی بود که به سبک نیمایی شعر می‌گفت. در سبک نیمایی شعر وزن و قافیه داشت، اما قافیه‌بندی به شکل منظم و بر اساس مصرع‌ها و بیت‌ها نبود. هم چنین او دنیای مفهومی شعر فارسی را تغییر داده بود و نگاه تازه‌ای داشت. شاملو در آغاز به شیوه‌ی نیما شعر می‌گفت، اما رفته رفته با آشنایی بیشتر با ادبیات کهن و به ویژه نثر فارسی و تحت تاثیر نثر فارسی از جمله تاریخ بیهقی و برخی کتاب‌های دیگر، در شعر دست به نوآوری زد و با حذف وزن عروضی و جایگزین کردن نوعی موسیقی بنیان‌گذار شعر سپید شد و با استقبال خوانندگان شعر روبه‌رو شد.

دفترهای شعر او اغلب پرخواننده هستند و هنوز هم خوانده می‌شوند، اما یکی از کتاب‌هایش که بسیار مورد توجه خوانندگان قرار گرفت، کتاب آیدا در آینه است.


این کتاب نه تنها از نظر ادبی و شعری اهمیت دارد که اهمیت اجتماعی نیز دارد. آیدا نام همسر دوم اوست. او پس از ازدواج با آیدا دو مجموعه شعر نوشته است که در آن نام آیدا در عنوان کتاب آمده است. خود این موضوع نوعی تابوشکنی و نوآوری است.
از نظر موضوعی هم آیدا چنان در شعر او اهمیت یافته است که شعرهایی برای او و به نام او در این دو کتاب آمده است.

آیدا در آینه نخستین کتاب او پس از آغاز زندگی‌اش با آیدا و مزین به نام اوست.
خود شعر آیدا در آینه طبق یک روایت در بهمن 1342 سروده شده است و در 1343 – همان سالی که با آیدا ازدواج کرد- دو مجموعه ‌شعر آیدا در آینه (منتخب ۱۳ شعر از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳) و لحظه‌ها و همیشه (منتخب ۱۶ شعر از ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۰) در یک مجلد منتشر شد.

این مجموعه شامل شعرهایی عاشقانه است، اما مثل اغلب شعرهای شاملو همزمان نگاهی اجتماعی و حتی سیاسی به زندگی دارد .او در این شعرها شعر عاشقانه را همزمان که نوعی گفت‌وگوی خصوصی بین خود و معشوق می‌داند، فراتر از آن به سرگذشت و سرنوشت انسان نیز می‌پردازد، اما معشوق را چون پناهگاهی در این جهان می‌بیند یا لنگری در این توفان‌ها.

 

احمد شاملو
احمد شاملو

 

 

درباره شاعر 

احمد شاملو که با نام‌های «الف.صبح» و « الف.بامداد» نیز شناخته می‌شود در طول زندگی‌اش از 21 آذر 1304 تا 2مرداد1379 ، فعالیت‌های فرهنگی، هنری و پژوهشی بسیار و مستدامی را انجام داد و نامش در خاطر هر ایرانی ماندگار شده است. پدر او «حیدر شاملو» افسر ارتش بود و مادرش «کوکب» نام داشت. او دومین فرزند خانواده بود که در تهران به دنیا آمد اما شغل پدر ایجاب می‌کرد که در شهرهای مختلف ساکن شوند.

از این رو تا نوجوانی خود در شهرهای مختلف زندگی کرد و مدرسه رفت، از شهرهای بزرگ همچون رشت، اصفهان، مشهد، گرگان، ارومیه، زاهدان، بیرجند تا خاش، طبس، بم، سمیرم، آباده، نَرماشیر، سرباز، خوسف، فورک و درمیان، دَقِ پِترگان و دشتِ ناامید را در مدت کوتاهی دید و همین تنوع فرهنگی بر زندگی او تاثیر به سزایی داشت.

 

برای پسری که سال اول تحصیل خود را در مدرسه‌ی عشایری خاش آغاز کرده بود، ضبط کلمات و اصطلاحات عامیانه هنگامی که وارد دبیرستان شد یکی از علاقمندی‌هایش بود. به شوق آموختن زبان آلمانی، تحصیل در دبیرستان فیروز بهرام را رها می‌کند و به کلاس اول هنرستان صنعتی ایران و آلمان می‌رود، زبان فرانسوی را در خانه یاد می‌گیرد و به جرم فعالیت علیه متفقین در 17 سالگی دستگیر می‌شود. 21 ماه در زندان می‌ماند و وقتی دوساعت همراه پدرش جلوی جوخه اعدام چریک‌های فرقه‌ی دموکرات‌ ارومیه می‌ماند، دیگر قید تحصیل را می‌زند و به کتابفروشی رو می‌آورد.

 

اول فروردین 1325 با خواندن شعر «ناقوس» نیما یوشیج تصورش از شعر تغییر می‌کند و سال بعد هم برای اولین بار ازدواج می‌کند و هم اولین مجموعه شعرش آهنگ‌های فراموش ‌شده با کوشش « ابراهیم دیلمقانیان» منتشر می‌شود. اولین ازدواج او که دهسال طول کشید با اشرف‌الملوک اسلامیه بود و او مادر هر چهار فرزند شاملو یعنی سیاوش، سامان، سیروس و ساقی است.

 

هرچند مجموعه شعر اول او تنها مجموعه شعر سنتی اوست، اما انتشار مجموعه ‌‌شعر قطعنامه با امضای «ا.صبح»، به هزینه و همت چوبین (فریدون رهنما) شامل منتخب ۴ شعر از ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ پیشنهادی برای شعر شاملویی است و از این پس او در این قالب شعرهایش را می‌سراید.

 

پس از کودتای 28 مرداد علیه مصدق جو ناامیدی بسیاری از اهالی فرهنگ را در بر گرفت و بسیاری از آن‌ها زندانی شدند و شاملو نیز یکی از آن‌ها بود که در همان سال دستگیر و بیش ازیک سال در زندان قصر زندانی بود هرچند در همان زندان به سرودن شعر و نوشتن داستان مشغول شد. پس از آزادی به روال گذشته او فعالیت‌های ادبی فرهنگی خود را ادامه داد.

او هم سردبیر نشریه خواندنی‌ها بود و هم فعالیت‌های فرهنگی دیگر انجام می‌داد تا سال 1378 که هم مجموعه کتاب کوچه را دنبال می‌کرد و هم مجموعه اشعار هوای تازه، باغ آینه، لحظه‌ها و همیشه، آیدا در آینه، آیدا، درخت و خنجر و خاطره، ققنوس در باران، مرثیه‌های خاک، شکفتن در مه، ابراهیم در آتش، دشنه در دیس، ترانه‌های کوچک غربت، مدایح بی‌صله و در آستانه را منتشر کرد. 

 

شاملو تا آخرین لحظات مشغول نوشتن و تحقیق و پژوهش بود، سفرهای متعدد فرهنگی به گوشه و کنار جهان داشت و البته تجربه‌هایی برای کودکان نیز داشت و بازنویسی خروس زری پیرهن پری برای انتشارات خانه‌ی ادبیات را در تیر ماه 1378 انجام داد. جوایز متعددی دریافت کرد نظیر جایزه‌ی «واژه‌ی آزاد» از سوی «بنیاد شاعران همه‌ی ملت‌ها» در هلند. او در سینما نیز حضور داشت و چند فیلمنامه نوشت.

شعر کژ مژ و بی‌انتها از آخرین اشعار اوست و آخرین اشعارش در کتاب «حدیث بی‌قراری ماهان» جمع آوری و منتشر شده است. در سال 1379 ترجمه‌ی سه نمایشنامه‌ فدریکو گارسیا لورکا با عنوانهای عروسی خون ، یرما و خانه‌ی برناردا آلبا از متن فرانسوی به پایان رسید و یکسال و نیم پس از مرگش در زمستان ۱۳۸۰ در یک جلد با عنوان سه نمایشنامه منتشر شد. او در همان سال ترجمه دو کتاب «دن آرام» و«گیل­گمش» را نیز به پایان برد و درغروب یکشنبه دوم مردادماه در خانه‌ی خود در دهکده‌ای ویلایی در کرج زندگی‌اش پایان یافت.

در انتهای زندگی به بیماری دیابت دچار شده بود و حتی یک پایش تا زانو قطع شده بود. پیکر او روز ششم در تشییعی باشکوه به سوی امامزاده طاهر کرج روانه شد.

بنیاد شعر شاملو زیر نظر «آیداشاملو» فعالیت‌های او را دنبال می‌کند و از سال 1394 جایزه شعری به نام او آغاز بنیان گذاشته شده است.

بخشی از کتاب 

• بخشی از شعر «آیدا در آینه »
هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!

و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمی‌ست
هنگامی که به جنگِ تقدیر می‌شتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم می‌کند.

کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود
و انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمی‌کرد ــ
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم.

**بخشی از شعر «آغاز»
بی‌گاهان
به غربت
به زمانی که خود درنرسیده بود ــ

چنین زاده شدم در بیشه‌ی جانوران و سنگ،
و قلب‌ام
در خلأ
تپیدن آغاز کرد.
گهواره‌ی تکرار را ترک گفتم
در سرزمینی بی‌پرنده و بی‌بهار.
نخستین سفرم بازآمدن بود از چشم‌اندازهای امیدفرسای ماسه و خار،
بی‌آنکه با نخستین قدم‌های ناآزموده‌ی نوپاییِ خویش به راهی دور رفته باشم.
نخستین سفرم
بازآمدن بود.

دوردست
امیدی نمی‌آموخت.
لرزان
بر پاهای نو راه
رو در افقِ سوزان ایستادم.
دریافتم که بشارتی نیست
چرا که سرابی در میانه بود.
دوردست امیدی نمی‌آموخت.
دانستم که بشارتی نیست:
این بی‌کرانه
زندانی چندان عظیم بود
که روح
از شرمِ ناتوانی
در اشک
پنهان می‌شد.

نویسنده معرفی: گیسو فغفوری