سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

بازگشت

نویسنده: گلی ترقی

ناشر: نیلوفر

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۱۶۰


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
بازگشت

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

بازگشت، همان داستان مهاجرت است و تردید همواره بین بازگشتن یا ماندن که انسان مهاجر در مقاطع مختلف زندگی خود با آن روبه‌رو می‌شود. این‌که آیا آنچه در فرنگ و در مهاجرت وجود دارد برای ادامه زندگی یا اصلا زندگی کافی است یا بهتر آن است که به زادگاهش باز گردد.

در کتاب بازگشت این بار یک مادر است که پس از ترک فرزندانش با خانه خالی روبه‌رو شده است، یعنی این خانه خالی پس از چند سال هنوز برایش باور کردنی نیست و انگار حجم این خالی در نبود فرزندان او را اذیت می‌کند. داستان‌‌های ترقی پر از جزییات از زندگی روزمره است که شخصیتها را باورکردنی می‌کند.

هنوز چند صفحه از خواندن کتاب نمی‌گذرد که خواننده «ماه سیما » را می‌شناسد، او می‌تواند همسایه‌اش باشد. زنی که بخشی از وجودش در گوشه‌های مختلف دنیا جاری است، پسرانش به آمریکا رفته‌اند و برادرش در آلمان است و خواهرش در کانادا. همسرش سال‌ها قبل به تهران بازگشته و مشخصا ارتباطی بین آنها نیست اما «ماه سیما» هنوز این رابطه را قطع نکرده تا وقتی که در خانه را می‌زند و با آن مواجه ‌می‌شود.

 

ماه سیما باید به ایران برگردد، به جایی که جز زبان برایش همه چیز ناشناخته است. آدم‌ها تغییر کرده‌اند، آدمها گاه غیرقابل اعتمادند و گاه او را در مهربانی غرق می‌کنند. حتی در تهران هم کسی زیاد منتظرش نیست، به هرحال او دختر ارباب است و از عروس شهرها پاریس برگشته تا خانه زندگی یک عده را از آن‌ها بگیرد اما شاید بیشتر به دنبال زندگی خودش است، شوهرش یا خانه خاطراتش.

کتاب یک رویارویی با خود است، با میانسالی، با فلسفه زندگی، با تنهایی و با آرزوهای گاه از دست رفته! با مقدمه نویسنده آغاز می‌شود و سوالی که ماه سیما هزاربار از او و خودش می‌پرسد.

 

 

گلی ترقی
گلی ترقی

 


درباره نویسنده

گلی ترقی را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان زن ایرانی می‌شناسیم. او 17 مهر سال 1318 در تهران متولد شد. برای خواندن فلسفه به آمریکا رفت و بعد به ایران بازگشت، در دانشکده هنرهای زیبا به تدریس پرداخت و بعداز انقلاب ایران به فرانسه مهاجرت کرد.

در سال 1348 اولین مجموعه داستانش را با عنوان من هم چه‌گوارا هستم در انتشارات مروارید منتشر کرد. در سال 54 هم خواب زمستانی را نوشت اما پس از مهاجرت بین نوشتن و انتشار کتاب‌هایش در ایران فاصله افتاد. در سال 1373 کتاب خاطره‌های پراکنده را نوشت؛ جایی دیگر، دو دنیا، فرصت دوباره و اتفاق از دیگر آثارش است. دو داستانش در سال‌های مختلف برنده بخش داستان برگزیده جایزه گلشیری شده است.

ترقی در نوشتن فیلمنامه‌های بی تا و درخت گلابی همراه داریوش مهرجویی بوده است.

 


بخشی از کتاب بازگشت


پایینی‌ها نگران آینده‌شان بودند. هر روز منتظر احضاریه دادگاه بودند و به لبخند دوستانه ماه‌سیما اعتماد نداشتند. زندگی آرامی داشتند، گرچه ته دلشان می‌دانستند این آرامش موقتی ست. «ما شهید دادیم» ادعایی نیم بند بود (کدام شهید؟) نمی‌شد آن را ثابت کرد. کبرا بیشتر از دیگران هراسان بود و دنبال چاره می‌گشت.
«نباید دست رو دست بذاریم و تماشا کنیم. یه وقت دیدی ما رو انداختن تو کوچه.»

حسین آقا آرام بود. می‌دانست بلندکردن آن‌ها، بعد از بیست سال، آسان نیست. توی زمین این خانه ریشه دوانده بودند. مالک درخت‌ها محسوب می‌شدند(درخت‌های نیمه خشک).

گفت: «شلوغش نکین. خدا بزرگه. شاید یه راه حلی پیدا کنیم.»
گوهر تنها کسی بود که از رفتن به جایی دیگر ناراحت نبود. هیچ وقت این خانه را خانه‌ی واقعی خودش نمی‌دانست. شاید مجبور می‌شد برود کابل پیش شوهرش. از آن شایدهای نزدیک به محال. مگر آن که شوهرش طلاقش بدهد و بخواهد بچه‌ها را از او بگیرد. کبرا بداخلاق بود و غر می‌زد: «معلوم نیست واسه چی گذاشتن رفتن. چرا بعد از این همه سال برگشتن؟ ما چه گناهی کردیم؟ گاهی وقتا به سرم می‌زنه برگردیم آبادی خودمون. فکر می‌کردیم انقلاب شده و ما صاحب‌خونه می‌شیم. اما چی نصیبمون شد؟ هیچی.»


* حس می‌کنم وسط سینه‌ام یه حفره است! باید یه چیزی بخورم.
فکر می‌کنم می‌تونم این حفره رو با نون خامه‌ای یا با انواع ساندویچ‌ها پر کنم. نه‌خیر نمی‌شه. یه ساعت بعد گرسنه‌ام.شمارو که دیدم به خودم گفتم این خانم هم مثل منه. وسط سینه‌اش یه حفرست. حفره تنهایی. ببین اون خانم پیر یه پیتزا سفارش داده قد کله‌اش! برای اینکه تنهاست. می‌خواد حفره وسط سینه‌اش رو پر کنه.

تازگی‌ها ایران بودین؟ تشریف ببرین ببینین اونجا چه خبره. چه حفره‌هایی و چه بخور بخوری!

 

ادبیات ایران

نویسنده معرفی: گیسو فغفوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *