سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

بازی بی نهایت برنده‌ای ندارد

بازی بی نهایت برنده‌ای ندارد


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

آدمیان پروژه‌های بزرگ را در چارچوب موفقیت/شکست و برنده/بازنده می‌بینند. نتیجه چنین نگرشی اولویت دادن سود کوتاه‌مدت به آسایش کارکنان است که می‌تواند باعث سودی بلندمدت بشود. سایمون سینک نویسنده کتاب بازی بی‌نهایت تلاش می‌کند در کتابش این وضعیت را از رهگذر تمایز بین بازی محدود و نامحدود (بی‌نهایت) تحلیل کرده و نشان دهد که گزینه قابل‌اجرای دیگری وجود دارد. به‌طورکلی و مختصر پیشنهاد سینک آن است که نگرش به زندگی، کار و رقابت را وسعت بخشیده و آن را نه به‌عنوان یک بازی محدود، بلکه به‌مثابه یک بازی نامحدود در نظر بگیریم. برای رهبران بزرگ موضوع فصل بعدی یا انتخابات بعدی نیست، بلکه نسل بعدی است.

بازی بی‌نهایت

نویسنده: سایمون سینک

مترجم: تیم ترجمه نشر نوین

ناشر: نشر نوین

نوبت چاپ: ۶

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۲۱۳

شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۸۴۰۳۱۶

آدمیان پروژه‌های بزرگ را در چارچوب موفقیت/شکست و برنده/بازنده می‌بینند. نتیجه چنین نگرشی اولویت دادن سود کوتاه‌مدت به آسایش کارکنان است که می‌تواند باعث سودی بلندمدت بشود. سایمون سینک نویسنده کتاب بازی بی‌نهایت تلاش می‌کند در کتابش این وضعیت را از رهگذر تمایز بین بازی محدود و نامحدود (بی‌نهایت) تحلیل کرده و نشان دهد که گزینه قابل‌اجرای دیگری وجود دارد. به‌طورکلی و مختصر پیشنهاد سینک آن است که نگرش به زندگی، کار و رقابت را وسعت بخشیده و آن را نه به‌عنوان یک بازی محدود، بلکه به‌مثابه یک بازی نامحدود در نظر بگیریم. برای رهبران بزرگ موضوع فصل بعدی یا انتخابات بعدی نیست، بلکه نسل بعدی است.

بازی بی‌نهایت

نویسنده: سایمون سینک

مترجم: تیم ترجمه نشر نوین

ناشر: نشر نوین

نوبت چاپ: ۶

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۲۱۳

شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۸۴۰۳۱۶

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

بشر در طول تاریخش بارها مزایای تفکر بی‌نهایت (نامحدود) را دیده و درک کرده است. ظهور جوامع بزرگ، پیشرفت‌های علمی و پزشکی و اکتشافات فضایی همه به این دلیل رخ دادند که تعداد زیادی از افراد حول یک دلیل مشترک و هدف آرمانی گرد هم آمده بودند، آن‌هم بدون وجود هیچ نقطه پایان مشخصی برای آن هدف.

آن‌ها این کارها را به خاطر وعده پاداش آخر سال انجام نمی‌دادند، بلکه به این خاطر انجامشان می‌دادند که احساس می‌کردند در حال مشارکت در کاری بزرگ‌تر از وجود خودشان هستند؛ چیزی ارزشمند که حتی بیشتر از دوران زندگی‌شان دوام خواهد داشت.

اما با همه این مزایا، عمل کردن بر اساس یک دید بی‌نهایت و بلندمدت به‌هیچ‌وجه آسان نیست. به نظر می‌رسد گونه بشر به‌صورت طبیعی به دنبال راه‌حل‌های فوری برای مشکلات ناخوشایند و در اولویت قرار دادن پیشرفت‌های سریع در راستای جاه‌طلبی‌های خود است. آدمیان تمایل دارند دنیا را در چارچوب موفقیت‌ها / شکست‌ها و برنده‌ها / بازنده‌ها ببینند.

اگرچه ممکن است این پیش‌فرض برد/باخت در کوتاه‌مدت مفید باشد، اما مانند استراتژی کارکرد شرکت‌ها و سازمان‌ها می‌تواند در بلندمدت نتایج خطرناکی به همراه داشته باشد.

نتایج این پیش‌فرض برد/باخت بسیار آشنا به نظر می‌رسد: اخراج‌های دسته‌جمعی سالانه برای تحقق طرح‌ها و اهداف خودسرانه، محیط‌های کاری پراسترس، ارجحیت دادن به سهامداران به‌جای توجه به نیازهای کارکنان و مشتریان، تلاش‌های غیراخلاقی و غیرصادقانه، پاداش دادن به کارکنان شرور با عملکرد بالا بدون در نظر گرفتن این‌ که با رفتارشان چه آسیبی به بقیه اعضاء تیم می‌زنند و پاداش دادن به رهبرانی که بسیار بیشتر از کارکنانشان به خودشان اهمیت می‌دهند و… .

 

همه این‌ها باعث کاهش وفاداری و مشارکت کارکنان و همچنین افزایش ناامنی و اضطراب می‌شود و بسیاری از ما این روزها احساسش می‌کنیم. به نظر می‌رسد این رویکرد معیوب به کسب‌وکار پس از انقلاب صنعتی شتاب بیشتری گرفته و در عصر دیجیتال فعلی حتی پرشتاب‌تر هم شده است. به‌طورقطع درک ما از تجارت و سرمایه‌داری تحت تأثیر این رویکرد کوتاه‌مدت و تفکر محدود قرار دارد.

 اگرچه بسیاری از ما درباره این وضعیت تأسف می‌خوریم، اما به نظر می‌رسد که خواست بازار برای تداوم وضعیت موجود قوی‌تر از نیروی محرکه فعلی برای تغییر است. وقتی اعتراض می‌کنیم و می‌گوییم باید کارکنان در اولویت بالاتری نسبت به سود قرار بگیرند، با مقاومت‌هایی مواجه می‌شویم. بسیاری از کسانی که سیستم فعلی را کنترل می‌کنند یا بسیاری از رهبران فعلی می‌گویند که ما ساده‌لوح هستیم و درکی از واقعیت نحوه کارکرد کسب‌وکار نداریم.

درنتیجه بسیاری از ما عقب‌نشینی می‌کنیم، به‌سختی خودمان را به سر کار می‌کشانیم و درحالی‌که برای داشتن هماهنگی در زندگی‌مان تقلا می‌کنیم هیچ احساس امنیتی نداریم. جستجو برای تعادل بین کار و زندگی به مهارتی تبدیل‌شده که بسیار دشوار به دست می‌آید. در این وضعیت سؤال اساسی اینجاست که آیا گزینه قابل اجرای دیگری نداریم؟

سایمون سینک نویسنده کتاب بازی بی‌نهایت تلاش می‌کند در کتابش این وضعیت را از رهگذر تمایز بین بازی محدود و نامحدود (بی‌نهایت) تحلیل کرده و با تأکید بر نگرش نامحدود و ترویج آن نشان دهد که گزینه قابل‌اجرای دیگری وجود دارد.

به‌طورکلی و مختصر پیشنهاد سینک آن است که نگرش به زندگی، کار و رقابت را وسعت بخشیده و آن را نه به‌عنوان یک بازی محدود، بلکه به‌مثابه یک بازی نامحدود در نظر بگیریم. او می‌نویسد: کاملاً محتمل به نظر می‌رسد که این واقعیت بدبینانه که همواره درباره‌اش صحبت می‌شود شاید لازم نباشد که این‌گونه ادامه یابد؛ شاید سیستم فعلی کسب‌وکارمان «درست» یا حتی «بهترین» نباشد. این سیستم صرفاً چیزی است که از آن استفاده می‌شود، آن‌هم توسط اقلیت و نه اکثریت. اگر این حرف درست باشد پس به‌طور یقین این فرصت را داریم که واقعیت متفاوتی بسازیم…

تغییری که من توصیه می‌کنم، اگرچه آسان نیست، اما شدنی است. با رهبران خوب و بزرگ این چشم‌انداز محقق می‌شود؛ رهبران بزرگ همان‌هایی هستند که تفکری فراتر از «کوتاه‌مدت» در مقابل «بلندمدت» دارند. همان‌هایی که می‌دانند موضوع فصل بعدی یا انتخابات بعدی نیست، بلکه نسل بعدی است.

 

سایمون سینک
سایمون سینک نویسنده کتاب بازی بی‌نهایت

 

 

سینک در ادامه اظهار می‌کند که این کتاب را برای تغییر دیدگاه افرادی که از وضعیت موجود دفاع می‌کنند نوشته است، بلکه آن را برای گرد هم آوردن افرادی نوشته که آماده‌اند وضعیت موجود را به چالش بکشند و آن را با واقعیتی دیگر جایگزین کنند که بسیار بیشتر نیازهای عمیق آدمی را هدف قرار می‌دهد؛ نیازهایی مثل احساس امنیت و مشارکت در چیزی فراتر از خودمان. این واقعیت جایگزین از نظر او جایگزین کردن رویکرد بازی بی‌نهایت به‌جای نگرش بازی محدود و کوتاه‌مدت نسبت به زندگی و کسب‌وکار است.

طبق نظر این نویسنده برای دگرگون کردن جهان، یکی از قدم‌هایی که باید برداریم این است که یاد بگیریم رهبری کردن در بازی بی‌نهایت (نامحدود) یعنی چه.

آن‌گونه که سینک در کتابش توضیح می‌دهد اگر حداقل دو شرکت‌کننده وجود داشته باشند، یک بازی شکل خواهد گرفت و دو نوع بازی وجود دارد: بازی محدود و بازی نامحدود (بی‌نهایت). در بازی‌های محدود شرکت‌کننده‌های مشخص و معلومی داریم. این بازی‌ها قوانین ثابتی دارند و یک هدف از پیش تعیین‌شده است که در صورت دستیابی به آن بازی تمام می‌شود. مثلاً فوتبال یک بازی محدود است.

همه بازیکنان آن به‌راحتی قابل شناسایی‌اند، مجموعه‌ای از قوانین وجود دارد و برای اجرای آن‌ها از داور بهره می‌گیرند. تمامی بازیکنان توافق کرده‌اند که از این قوانین پیروی کنند و در صورت قانون‌شکنی جریمه خواهند شد. همگی موافق‌اند که هر تیمی که در طول بازی گل بیشتری بزند برنده بازی خواهد بود. بازی به پایان می‌رسد و همه به خانه‌هایشان می‌روند. در بازی‌های محدود همواره یک آغاز، میانه و پایان وجود دارد.

 

اما در بازی‌های نامحدود بازیکنان معلوم و نامعلومی شرکت دارند که هیچ قانون دقیق یا از پیش تعیین‌شده‌ای وجود ندارد. اگرچه یک سری رسومات و قوانین کلی درباره عملکرد بازیکنان وجود دارد، اما در این مرزهای گسترده و نامحدود همه بازیکنان می‌توانند به‌دلخواه خودشان عمل کنند و هر زمان که خواستند این رسومات را رعایت نکنند.

هر بازیکن می‌تواند روش و سبک بازی مختص خودش را انتخاب کند و می‌تواند هر زمان و بنا به هر دلیل نحوه بازی خود را تغییر دهد. بازی‌های نامحدود افق‌های زمانی نامحدودی دارند و ازآنجایی‌که هیچ خط پایانی وجود ندارد، عملاً نمی‌توان انتهایی را برای بازی‌های نامحدود متصور شد و در آن‌ها چیزی به‌عنوان پیروزی نداریم. در یک بازی نامحدود هدف اصلی این است که در بازی بمانید و به حضور خود تداوم ببخشید.

نویسنده قصد دارد القا کند که آدمیان باید از رهگذر این تمایز بین بازی‌های محدود و نامحدود و تمرکز بر بازی‌های نامحدود یا بی‌نهایت، به تفکری فراتر از بردوباخت و مساوی برسند. او اشاره می‌کند که با بهره‌گیری از این تمایز درباره بازی‌های محدود و نامحدود و نگریستن به دنیای پیرامون خود، بازی‌های نامحدود بیشتری را می‌بینیم که هیچ خط پایانی ندارند و نمی‌توان برنده‌ای را برایشان متصور شد؛ به‌عنوان‌مثال نمی‌توان برنده‌ای را برای ازدواج یا دوستی تعیین کرد. اگرچه دوران تحصیل محدود است و تمام می‌شود، اما مفهومی تحت عنوان پیروزی در تحصیل نداریم.

اگرچه امکان دارد ملت‌ها نبردهایی بر سر سرزمین یا کسب برتری داشته باشند، اما مفهومی تحت عنوان پیروزی در گستره عام سیاست جهانی معنا ندارد. صرف‌نظر از میزان موفقیت‌های ما در دوران حیات، تاکنون پیش نیامده که پس از مرگ یک فرد، از او به‌عنوان برنده زندگی یاد کنند.

 

تمامی این موارد نه یک تصادف یا رویداد، بلکه یک سفر به معنی طی مسیر هستند. ما در حال طی کردن یک مسیر جمعی در کنار یکدیگریم و در این راه چیزی به‌عنوان رقابت و پیروزی یکی بر دیگری معنایی ندارد. اگر نگاهمان به بازی زندگی و کسب‌وکار این‌چنین باشد، بسیاری از محدودیت‌ها و فشارهایی که به خاطر نگرش محدودمان به زندگی و کسب‌وکار تحمل کردیم، از بین خواهد رفت.

باوجوداین، اگر امروزه به سخنان بسیاری از رهبران جوامع و سازمان‌ها گوش کنیم انگار نمی‌دانند که در چه نوع بازی‌هایی شرکت کرده‌اند؛ آن‌ها دائماً از پیروزی می‌گویند، مدام به برتری بر رقیب فکر می‌کنند، به دنیا اعلام می‌کنند که بهترین هستند، می‌گویند که در چشم‌انداز خود می‌خواهند به شماره یک دنیا تبدیل شوند.

درحالی‌که در بازی‌های بدون خط پایان، چنین مفاهیمی معنا ندارند و ممکن نیستند. طبق نظر نویسنده کتاب بازی بی‌نهایت در مقابل این دیدگاه، گروه‌هایی که از طرز فکر نامحدود بهره می‌گیرند از اعتماد، همکاری و نوآوری بیشتر و تمامی عواید متعاقب ناشی از آن‌ها بهره‌مند می‌شوند.

سایمون سینک معتقد است ویژگی‌های بازی کسب‌وکار دقیقاً با تعاریف بازی نامحدود همخوانی دارد. او در ادامه کتابش تلاش می‌کند راه و رسم پیشبرد کسب‌وکار به‌مثابه یک بازی نامحدود را تشریح کند و از این طریق به رهبران کسب‌وکارها و سازمان‌ها در خصوص زندگی در معنای عامش وسعت دید ببخشد.

بازی بی نهایت برنده‌ای ندارد

  این مقاله را ۱ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *