سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

مندنی‌پور و نوش‌آذر «بانگ» را منتشر می‌کنند

مندنی‌پور و نوش‌آذر «بانگ» را منتشر می‌کنند

 

شهریار مندنی‌پور و حسین نوش‌آذر دو نویسنده مطرح دهه‌های هفتاد و هشتاد ایران که خارج از کشور سکونت دارند، «بانگ» را منتشر می‌کنند. اما نه روی کاغذ، بلکه در صفحات مجازی وب. و به دور از محدودیت‌های کاغذ و مجوز. سایت بانگ در زمینه ادبیات داستانی فعالیت خواهد کرد و گردانندگان آن تاکید می‌کنند که «بانگ» یک رسانه شهروندی نیست، بلکه «یک رسانه ادبی در مفهوم خاص آن است که پیش از این در حلقه‌های ادبی سراغ داشتیم.» تعریفی که به هر حال نشریاتی مانند «گردون» و «آدینه» را به ذهن متبادر می‌کند.

شهریار مندنی‌پور و حسین نوش‌آذر دو نویسنده مطرح دهه‌های هفتاد و هشتاد ایران که خارج از کشور سکونت دارند، «بانگ» را منتشر می‌کنند. اما نه روی کاغذ، بلکه در صفحات مجازی وب. و به دور از محدودیت‌های کاغذ و مجوز. سایت بانگ در زمینه ادبیات داستانی فعالیت خواهد کرد و گردانندگان آن تاکید می‌کنند که «بانگ» یک رسانه شهروندی نیست، بلکه «یک رسانه ادبی در مفهوم خاص آن است که پیش از این در حلقه‌های ادبی سراغ داشتیم.» تعریفی که به هر حال نشریاتی مانند «گردون» و «آدینه» را به ذهن متبادر می‌کند.

 

 

سایت بانگ در زمینه ادبیات داستانی فعالیت خواهد کرد و گردانندگان آن تاکید می‌کنند که «بانگ» یک رسانه شهروندی نیست، بلکه «یک رسانه ادبی در مفهوم خاص آن است که پیش از این در حلقه‌های ادبی سراغ داشتیم.» تعریفی که به هر حال نشریاتی مانند «گردون» و «آدینه» را به ذهن متبادر می‌کند.

بانگ هم به معرفی کتاب‌های تازه منتشرشده، در داخل و در خارج از ایران، می‌پردازد و هم به نقد ادبی به معنی چندی فراموش‌شده‌ی آن.

سایت از سه بخش اصلی تشکیل شده است: «بازتاب»، «از دیگران» و «چه خبر». بازتاب ستونی برای نقد و بررسی آثار ادبی است. در این صفحه از سایت در همان ابتدا برمی‌خورید به گفت‌وگویی با محمد محمدعلی با عنوان «هراس از مرگ‌های ناگهانی و خفت‌بار و مدفون شدن آثار قبل از تولد». محمد محمدعلی از بهار ۸۸ در خارج از ایران زندگی می‌کند و طی این مدت کتاب‌های «شاملویی که من می‌شناختم» و آخرین رمان او «جهان زندگان» در ایران به چاپ رسیده است. او در بخشی از این مصاحبه در پاسخ به سوالی درباره لکنت ادبی پیش‌آمده در این سال‌های اخیر می‌گوید: «نمی‌توانم منکر لکنت ادبی بشوم، اما بحث بر سر این است که به رغم این همه تلاش، بن و ریشۀ این لکنت ادبی از کجا آمده؟ و چرا نسل‌های بعد قادر نشدند آن را پشت سر بگذارند؟ در حالی که حوزۀ جغرافیایی همان است و زبان هم همان. سؤال شما جدی است. در پاسخ چرایی‌ها شاید بتوان گفت زخم‌های حوادث ناگوار دهۀ اول انقلاب از پوست و گوشت گذشت و به استخوان رسید. ضربه‌ها چنان کاری بود که هنوز نتوانسته‌ایم استخوان‌های شکسته را جمع کنیم و خودمان را بیابیم و در اسکلت جدید روح تازه بدمیم.» در ادامه داستانی تازه هم از او به چاپ رسیده است. (در واقع منتشر شده، اما هنوز به عادت مجلات از فعل چاپ کردن گاهی سهواً استفاده می‌کنیم!) داستانی که حال و هوای گزارشی دارد و در عین حال یک مساله اجتماعی را به صورت نمادین مطرح می‌کند.

در بخش «چه خبر» جلوه‌هایی از ادبیات داستانی معاصر ایران به بحث گذاشته می‌شوند. در این بخش داستان «فال» از قباد آذرآیین منتشر شده. یکی از ویژگی‌های بانگ این است که پیش از خواندن متن و داستان، یک معرفی به نسبت مفصل‌تر از معمول درباره نویسنده‌ی داستان یا متن تدارک شده. در بخشی از همین مقدمه از قول قباد آذرآیین می‌خوانیم: «سال شصت، من یک دبیر پاکسازی ‌شده! بودم. با دست نوشته‌ی بیست و چند صفحه‌ای ازشهرمان، مسجدسلیمان آمدم تهران تا نوشته‌ام را به آقای درویشیان بسپارم عنوان دست نوشته ی من «راه که بیفتیم ترسمان می‌ریزد» بود. همان جا، روبه روی آقای درویشیان  نشستم. ایشان دست نوشته‌ی مرا خواندند. من زیرچشمی ایشان را نگاه می‌کردم. می‌دیدم که دارند از خواندن کتاب لذت می‌برند. دست‌نوشته را که خواندند، از آن طرف میز دستشان را دراز کردند، با لبخند روی شانه‌ی من زدند و گفتند: «آفرین».. همان روز من راه افتادم و ترسم ریخت و نویسنده شدم»

در این بخش همچنین داستانی از توبیاس وولف نویسنده آلمانی به فارسی مرضیه ستوده ترجمه شده است و داستانی از مریم برزگر و مقاله‌ای از حسین نوش‌آذر درباره تغییر زاویه دید در آخرین داستان محمد محمدعلی.

بخش «از دیگران» هم چنان که از نامش پیداست به ترجمه آثار غیرفارسی اختصاص دارد اما در این میان توجهی ویژه نسبت به ادبیات منطقه خاورمیانه و چگونگی روبرو شدن سایر ملت‌های خاورمیانه با این منطقه پر از جنگ و تنش و درگیری شده است و به طور ویژه تمرکزی روی ادبیات عرب قرار دارد. آلکسیس دیاز، دیدیه آنزیو، روبر پنژه، آنه ماری شوارتسنباخ، طاهر بن جلون، حسن بلاسم، جویس کرول اوتس و کورت ونه‌گات از اسامی هستند که در این بخش از مجله درباره‌شان متنی نوشته شده یا داستانی از آن‌ها ترجمه شده است.

«بانگ» به دور از محدودیت‌های ممیزی یا چنان که خود گردانندگان اشاره دارند به دور از «سانسور و خودسانسوری» می‌تواند صدای جدیدی در ادبیات داستانی این روزهای ایران باشد و بخشی از کاستی‌های گزیر یا ناگزیر را برطرف کند.

این سایت ادبی را از این‌جا می‌توانید بیابید و دنبال کنید.

 

 

  این مقاله را ۳۳ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *