سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

حوالی خیابان گاندی، ساعت پنج عصر

حوالی خیابان گاندی، ساعت پنج عصر


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

“خیابان گاندی، ساعت پنج عصر” قصه نیست، جستار است. جستارش هم از نوع جستارهای معمول که خوانده‌ایم یا مجلات جستارنویسی به آن می‌پردازند نیست. یک کار پژوهشی و دسته بندی شده است. شبیه یک ارکستر موسیقی هماهنگ که با تعریف زمینه پژوهشی و ریزه کاری های تحلیلی به موقع می‌نوازد و هر سازش میداند کجا و چطور خودش را به زمینه کار وصل کند.

خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر

نویسنده: مهراوه فردوسی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۴

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۹۲

شابک: ۹۷۸۶۲۲۰۱۱۰۵۷۶

“خیابان گاندی، ساعت پنج عصر” قصه نیست، جستار است. جستارش هم از نوع جستارهای معمول که خوانده‌ایم یا مجلات جستارنویسی به آن می‌پردازند نیست. یک کار پژوهشی و دسته بندی شده است. شبیه یک ارکستر موسیقی هماهنگ که با تعریف زمینه پژوهشی و ریزه کاری های تحلیلی به موقع می‌نوازد و هر سازش میداند کجا و چطور خودش را به زمینه کار وصل کند.

خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر

نویسنده: مهراوه فردوسی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۴

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۹۲

شابک: ۹۷۸۶۲۲۰۱۱۰۵۷۶

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

 

اولین چیزی که از زیر عنوان کتاب دستم رسید جنایت معروف زمستان سال 1375 بود. من از آن سال‌ها چیز زیادی یادم نیست اما خاطراتی کمرنگ در ذهن شاگرد دبستانی که بزرگترهایش با هراس و یواشکی توی خانه ازش حرف می‌زدند یا روزنامه‌هایی که زیر فرش و پشتی‌های ترکمنی قایم می‌کردند، درخاطرم مانده است.”خیابان گاندی، ساعت پنج عصر” قصه نیست، جستار است. جستارش هم از نوع جستارهای معمول که خوانده‌ایم یا مجلات جستارنویسی به آن می‌پردازند نیست. یک کار پژوهشی و دسته‌بندی شده است.

شبیه یک ارکستر موسیقی هماهنگ که با تعریف زمینه پژوهشی و ریزه‌کاری‌های تحلیلی به موقع می‌نوازد و هر سازش می‌داند کجا و چطور خودش را به زمینه کار وصل کند. نویسنده در ابتدا تکلیف مخاطب را با کتاب روشن می‌کند. در همان مقدمه صراحتا می‌گوید نه به دنبال بیان چگونگی ماجرا است نه می‌خواهد نشان دهد سرنوشت عاملین جنایت چه شده است. هدف از نگارش، بازخوانی پرونده‌ای قدیمی است از چهار دیدگاه به منظور کشف چرایی واحیانا پرهیز از تکرار آن.

 

فرهنگ عمومی کشور ما عمدتا فرهنگ شفاهی است. ما خیلی عادت نداریم روزانه‌نویسی کنیم یا آرشیوی از مستندات خود جمع کنیم. حافظه تاریخی‌مان کوتاه‌مدت است. اما به واقع هر وقت کمی از حوادث و ماجرا دور شده‌ایم و مجدد به آن برگشته‌ایم و در مورد علل اصلی آن و راهکارهای پیشگیری بدون تعصب سخن گفته‌ایم نتایج خوبی داشته است. هرچند نمونه‌هایش در سیر اجتماعی یا سیاسی کم بوده است. این دیدگاه بازنگری برای فرهنگ شفاهی و کوتاه‌مدت ما که عمر هر بحران و التهابش از واقعه‌ای تا واقعه دیگر است ضروری می‌نماید.

 

دوم آنکه ایجاد قوانین امنیتی و محدودیت دسترسی بی‌واسطه به اخبار جرم و جنایت عملا دسترسی به اخبار جرایم موحش را در دو دهه اخیر محدود کرده است و خبرنگاران حوادث و ستون‌نویسان صرفا به شکل انتخابی حق دسترسی به اخبار حوادث را داشته‌اند. همین موضوع باعث شده بازخوانی پرونده‌ای مربوط به بیست و پنج سال پیش توسط یک روزنامه‌نگار، عملا دسترسی بهتری به مطبوعات، خبرها و تحلیل‌های دور و نزدیک از واقعیت داشته باشد تا جنایتی که به فرض دو سال گذشته رخ داده است.

 

از این منظر کار نویسنده پژوهشی و ارزشمند است. جمع‌آوری مستندات و مطبوعات مربوط به زمان وقوع حادثه و گزارش‌ جلسات دادگاه، مصاحبه‌ها و گردآوری نقل قول‌های افراد نزدیک به حاثه، از والدین شاهرخ و سمیه تا دوستان هم‌مدرسه، روانشناس زندان و زندانیان هم‌دوره، کار ساده‌ای نبوده است.ضمن اینکه چهار جستار یاد شده به بررسی اجتماعی، اقتصادی و روانشناسانه موضوع پرداخته است که دیدگاه تحلیلی ماجرا را که حالا مدت زیادی هم از آن گذشته بهتر عیان می‌سازد.

 

خواندن نظرات خوانندگان ماجرا و افکار عمومی بُهت‌زده‌ام کرده بود تا جایی که باورم نمی‌شد جامعه این‌قدر سنگدلانه بتواند راجع دو نوجوان که مرتکب فاجعه‌ای شده‌اند، قضاوت کند و حکم صادر کند. اما لطف بازخوانی پرونده، رسیدن به دید خوبی نسبت به احوال اجتماعی آن روزگار و مناسبات فردی و اجتماعی نسبت به خشم و وحشت در جامعه بود. عصبیت سال‌های اولیه پس از جنگ، حس عقب‌ماندگی ملی، اختلاف طبقاتی و تغییر در بافت خانواده و فرزندان، عین راش‌هایی از فیلمی مستند است که می‌تواند تخمین خوبی از وضعیت زیست و روابط اجتماعی از سال‌های ابتدایی دهه هفتاد بدهد، برشی از آن سال‌ها را تصویر می‌کند.

 

موضوع جایی هارمونیک‌تر شد که نویسنده به طرز مشهودی در پی همنهشتی وقایع مختلف اجتماعی و سیاسی در کنار حادثه خیابان گاندی برآمد و سعی کرد ارتباطی هرچند ضعیف بین دو یا چند اتفاق آن دوره با ماجرای قتل برقرار کند. مثلا رقابت‌های انتخاباتی یا آن‌چه در حوالی خرداد 1376 رخ داد را نمی‌توان بی‌تاثیر به موضوع حادثه خیابان گاندی دانست.

اتفاقات کوی دانشگاه در تابستان 1378 یا حتی صعود تاریخی ایران به جام جهانی 1998 فرانسه، را نمی‌توان خیلی مرتبط به موضوع دانست اما خط اثرش تا جایی می‌تواند پیش رود که تصویری از غم و شادی عمومی، بر دو نوجوان که پشت میله‌های زندان هستند را می‌توان لحظه‌ای تجسم کرد و از آن رد شد؛ دقیقا عین افتادن نور چراغ خودرو بر ظلمات چشم‌های روباهی هراسیده در حاشیه جاده‌ای فرعی.

 

آنچه که رانه اصلی روایت است، ماجرای قتل و پژوهش پیرامون آن است. دقیقا هر کجای کتاب که به نقل قول‌ها پرداخته، جذابیت و تعلیق فراوان است. تحلیل در غالب جستارها هم شروع خوبی دارد. اما به مرور اطناب و مکررگویی در بعضی روایت‌ها پیدا می‌شود. انگار که نویسنده دیدگاه تاکیدی‌اش را با مکررگویی از علت‌ها بنا نهاده است. بارها در طول خواندن کتاب با خودم گفتم خب این را که بیست صفحه قبل هم گفته بود، دوباره گفتنش چه لطفی دارد؟ ایده‌ی لاغر را با تکرار نمی‌توان فربه کرد.

زیبایی ایده‌های کوچک در همان موقر و موجز بودنشان است. جستارها حجم فراتر از یک نوشتار تحقیقی- توصیفی پیش رفته و شبیه گزارش‌های پر طمطراق مطبوعاتی شده است. در حالی که آن‌چه می‌توانست ریتم بهتری در کتاب ایجاد کند، بیان عین روایت از منظر مطبوعات و مصاحبه‌ها و جستار تحلیلی کوتاه (در حد یک یا دو صفحه) بعد از آن بود.

 

در مجموع ایده جمع‌آوری پرونده‌ای جنایی به انضمام جستارهایی مرتبط با آن اتفاقی جدید است. پیش‌تر نمونه داستان‌های جنایی بر مبنای واقعیت به شکل ترجمه یا تالیف زیاد خوانده‌ایم. آثار داشیل همت، فلانری اوکانر یا ترومن کاپوتی نمونه‌های کم‌نقص و پرطرفدار داستان جنایی بر مبنای واقعیت است اما جمع‌آوری اثری پژوهشی پیرامون یک جنایت به پیوست جستارهایی اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی یا حتی سیاسی اتفاق جدیدی است.

خواندن این گونه آثار شاید از نمونه‌های داستانی سخت‌تر به نظر برسد، اما دریافت تحلیل‌های جامعه‌شناختی که حول آن پدید می‌آید اولا بسیار بدیع است، ثانیا می‌تواند فرد به فرد و گروه به گروه متفاوت باشد. روشن‌تر بگویم برای من که تحلیل دودوتا-چهارتا می‌کنم اختلاف طبقاتی و دسترسی به امکانات زیاد عامل اصلی بروز حادثه خیابان گاندی آمد. اما دوست دیگرم که کتاب را خوانده بود، سایه کنترلگری والدین و سرکوب به بهانه حفظ آبرو را علت اصلی حادثه خیابان گاندی برداشت کرد.

شاید اگر در زمان این فاجعه سن و سال و قدرت تحلیل حالا را داشتیم هر دو یک دیدگاه خشونت‌بار را دنبال می‌کردیم. ولی خواندن چنین کتابی با فاصله زمانی مناسب به قول اهالی سینما دید لانگ شات‌تری (وسیع نگر) به ما داده و فرصت دیدن از چند زاویه به یک اتفاق را پدید آورده است.

 

 

یادداشتی بر خیابان گاندی، ساعت پنج عصر

  این مقاله را ۴ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *