سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اسب با زین و پالان متولد نمی‌شود

اسب با زین و پالان متولد نمی‌شود

 

در خانه‌ی پدری هدایت، هم گربه بود، هم سگ و هم مرغ و خروس. هدایت که از کودکی در این فضا بزرگ شده بود در داستان‌ها و اندیشه‌هایش بارها درمورد حقوق حیوانات و گیاه‌خواری نوشته است. به جز کتاب مشهور «فواید گیاهخواری» در داستان «سگ ولگرد»، «سه قطره خون» و کتاب «انسان و حیوان» که با مقدمه‌ی جهانگیر هدایت منتشر شده به این مسئله پرداخته است. «پرنده برای قفس زائیده نشده و اسب با زین و پالان متولد نمی‌شود.»

در خانه‌ی پدری هدایت، هم گربه بود، هم سگ و هم مرغ و خروس. هدایت که از کودکی در این فضا بزرگ شده بود در داستان‌ها و اندیشه‌هایش بارها درمورد حقوق حیوانات و گیاه‌خواری نوشته است. به جز کتاب مشهور «فواید گیاهخواری» در داستان «سگ ولگرد»، «سه قطره خون» و کتاب «انسان و حیوان» که با مقدمه‌ی جهانگیر هدایت منتشر شده به این مسئله پرداخته است. «پرنده برای قفس زائیده نشده و اسب با زین و پالان متولد نمی‌شود.»

 

 

 

گیاه‌خوار، گوشتخوار و همه چیز خوار ظاهراً انسان خودش را در دسته‌ی سوم معرفی می‌نماید.

صادق هدایت

 

صادق هدایت با موضوع گیاه‌خواری و حقوق حیوانات در قرن بیستم دوکتاب نوشته است؛ انسان و حیوان که هدایت آن را در عنفوان جوانی در سال ۱۳۰۴ نوشته و فواید گیاه‌خواری که دو سال بعد در تاریخ ۱۳۰۶ منتشر شده است. زمانی که کمتر کسی به مسائل محیط زیست و حقوق حیوانات اهمیت می‌داد و یا درباره‌ی آن‌ها می‌نوشت و مطالعه می‌کرد، اکثریت عظیمی نیز نسبت به آن بی اعتنا بودند و این‌جورمشغولیات را از سر تفنن و هوس‌های اعیانی می‌دانستند.

 فئودور داستایوسکی در یادداشت‌هایش به خوبی این مسئله را توصیف کرده:

«اکثریت مردم آماده نبودند در حمایت از حیوانات آن مزایا و منافع اخلاقی و مادی را تشخیص دهند که از رفتار معقول و انسانی با دام‌های اهلی نتیجه می‌شود. جمعیت محترم مورد حمله واقع شده است؛ من بارها شنیده‌ام که از آن با تمسخر یاد می‌کنند.»

صادق هدایت نیز با هدفی انسانی در حمایت از حیوانات، اعترافات حیوانات را از زبان آنها به گوش انسان‌ها می‌رساند تا به نتایج مفید و روشنی برسد.

جهانگیر هدایت، ریشه‌ی تحقیقات و بررسی‌های صادق هدایت را در زمینه‌ی گیاه‌خواری و حقوق حیوانات از سال‌های قبل یعنی حدود ۱۳۰۲ شمسی عنوان کرده، او در مقدمه‌ی کتاب انسان و حیوان می‌نویسد:

شواهد و قرائن نشان می‌دهند که به گفته‌ی پدرم عیسی هدایت، برادر بزرگتر صادق هدایت این نویسنده به منابع موجود در ایران اکتفا نکرده، دوستانش در فرانسه کتب و مجلاتی را در این زمینه برای او می‌فرستادند که یک نمونه‌ی بارز آن یک سری شماره‌های جلد شده‌ی مجله «حمایت حیوانات» به زبان فرانسه است. همچنین جهانگیر هدایت کتاب انسان و حیوان را اعلامیه‌ی حقوق موجودات کره‌ی زمین عنوان کرده که گرفتار انسان شده‌اند و صادق هدایت در این زمینه از هیچ کوششی فروگذار نکرده است.

 

انسان و حیوان اسب با زین و پالان

صادق هدایت می‌گوید:

«پرنده برای قفس زائیده نشده و اسب با زین و پالان متولد نمی‌شود»

***

ریشه‌های اندیشیدن صادق هدایت به حقوق حیوانات و گیاه‌خواری را می‌توان در یادمان‌های دوران کودکی او جستجو کرد. جهانگیر هدایت با نگاهی به زندگی او این ریشه‌ها را یادآوری کرده است.

«در خانه‌ی پدری هدایت، هم گربه بود، هم سگ و هم مرغ و خروس. خانم زیور الملوک به فراخور وسعت باغ و حیات تعدادی نگهداری می‌کرد. حتی برای بعضی از آنها اسم می‌گذاشت. سگی که اسم آن سیاه بود نیز در خانه نگهداری می‌شد. به گونه‌ای که این سگ پس از مرگ صاحبش، پدر صادق هدایت «هدایت قلی خان ملقب به اعتضادالملک» به حالت نیمه بیداری فرو رفت و چند روز بعد فوت کرد.»

پاره‌ای از این خاطرات، ضمیر ناآگاه صادق هدایت را اشغال می‌کنند و نیروی مؤثر این نمایه‌ها به نوشته‌های او از جمله تحقیقات، مقاله‌ها و مجموعه داستان های او راه پیدا می‌کند. هدایت که به مسئله‌ی سگان ولگرد توجه داشته، با زبان داستان به وقایع و اتفاقات آنها در پیرامون انسان می‌پردازد.

 

سگ ولگرد اسب با زین و پالان

 

به طور مثال در داستان سگ ولگرد قهرمان داستان سگی به نام «پات» است که از صاحب خود جدا می‌ماند، در حالی که با چشم‌هایش محبت و نوازش را گدایی می‌کند و احتیاج دارد، مهربانی و حس وفاداری‌اش را به کسی نشان دهد اما  با آزار و اذیت انسان‌ها روبرو می‌شود.

هدایت حقوق و منزلت حیوان را هم‌رتبه با انسان می‌داند، او در کتاب انسان و حیوان می‌نویسد:

«ما نمی‌توانیم انکار نمائیم که حیوانات امتیازات بیشتری بر ما دارند چون که حیوان هیچ احتیاجی به انسان ندارد و در طبیعت از لحظه‌ی تولد تا زمان مرگ خود می‌تواند زندگی‌اش را اداره کند و این انسان است که در بسیاری موارد به حیوان نیازمند است.

بشر بسیاری از مواهب را از طبیعت دزدیده است؛ ما محتاج به آموختن همه چیز می‌باشیم ولی آنها آنچه را که باید می‌دانند. این هوشی که بدان می‌نازیم و هر ساعت تفاخر می‌کنیم، در هر دقیقه ما را گول می زند. حیوانات هوش دارند و فرق نفع و ضرر خود را می‌دانند و چون این هوش منحصر به احتیاجات طبیعی آنهاست، کمتر از راه طبیعت منحرف می‌شوند.»

هدایت به خوبی این تساوی را در توصیف سگ ولگرد به این شکل طرح کرده است:

«یک چیز بی پایان در چشم‌هایش موج می‌زد، آن نه روشنایی و نه رنگ بود، یک چیز دیگر باور نکردنی مثل همان چیزی که در چشم‌های آهوی زخمی دیده می‌شود بود، نه تنها یک تشابه بین چشم‌های او و انسان وجود داشت بلکه یک تساوی دیده می‌شد.»

در همین داستان، شاهد عجز انسان‌ها در عدم درک حیوانات هم هستیم، انسانی که نه تنها هیچ حمایتی از حیوانات نمی‌کنند، بلکه رفتاری نادرست و غیرانسانی را در قبال آنها دارد.

در داستان سه قطره خون هم این مسئله به شکلی دیگر مطرح می‌شود؛ کسی که ناله‌های گربه‌ی خود «نازی» را که از روی احتیاج طبیعت است نمی‌فهمد و آن را مثل کابوسی دل‌آزار در نظر می‌آورد.

بدون شک صادق هدایت که برای حقوق حیوانات احترام قائل بود و نسبت به آنها شفقت نشان می‌داد، هرگز نمی‌توانست خوراک خود را از گوشت آن‌ها تهیه کند، به گفته‌ی جهانگیر هدایت، او از اوائل نوجوانی به گیاه‌خواری پرداخت و هرگز گوشت نخورد و می‌گفت: «من این جسدهای در حال فاسد شدن را نمی‌خورم.»

تاریخ گیاه‌خواری با تاریخ پیدایش آمیزاد در روی زمین شروع می‌شود، هدایت، تنها خوراک انسان را مانند میمون‌های بزرگ، میوه‌ی درخت‌ها می‌داند و معتقد است به واسطه‌ی بعضی پیش‌آمدهای ناگهانی مثل زمین لرزه، تغییرات آب وهوایی و… است که انسان از سر گرسنکی و ناچاری ناگزیر جانورانی را که برای دفاع می‌کشته، می‌خورد.

 

گیاه‌خوار اسب با زین و پالان

 

او در فواید گیاه‌خواری با تکیه بر عقاید اطبا و تجربیات علمی نوشته:

«گوشت نه تنها برای بدن انسان لازم نمی‌باشد؛ بلکه از هر حیث زیان‌های سنگینی بر دوش جامعه‌ی بشر گذاشته است و برای بدن به جز یک مهیج کشنده چیز دیگر نیست.»

در مجموع صادق هدایت معتقد است انسان باید خوراک خود را مستقیم از طبیعت بگیرد؛ همان‌طوری که به او پیشکش می‌شود؛ به شکل میوه‌های گوارایی که جلوی پرتو خورشید که سرچشمه‌ی زندگانی است پخته شده و لازم نیست آن‌قدر به خودش زحمت بدهد تا لاشه‌ی حیوانات کشته شده را به زور رنگرزی و آرایش درست کرده و خوراک‌های طبیعی را فاسد کند تا یک غذای غیرطبیعی و مسموم کننده آماده کند که به ذائقه‌ی خراب شده‌ی او مزه بکند. از جمله دانشمندان و متفکرینی که  درمورد میوه‌خواری انسان با او هم عقیده هستند، می‌شود از داروین، هگل و هوگلی نام برد.

از ساختمان فیزیکی انسان که بگذریم وضعیت سلامت انسان هم به خوراکی که او استفاده می‌کند بستگی دارد، بنابراین امراض زیادی با استعمال گوشت وضعیت سلامتی او را تهدید می‌کند، صادق هدایت نقرس، روماتیسم، ناخوشی اعصاب، سل، تب، کرم‌های روده، سوء هاضمه، زخم روده، آپاندیست و انواع سرطان‌ها را از این سبک غذایی منتج می‌داند. به اهمیت مواد مغذی موجود در غلات و میوه‌های تازه اشاره می‌کند و تا حتی ارزش غذایی گیاهان را به گوشت برتری می‌دهد.

یکی از موضوعاتی که هدایت در نتیجه‌ی گیاه‌خواری به آن می‌پردازد، اخلاق خوب و عادات آرام و مهربان انسان‌هایی است که تنها با میوه و نان و سبزی زندگی می‌کردند، علاوه بر آن، آن‌ها عمر درازی هم دارند.

در مقابل گیاه‌خواران که آن‌ها را نماینده‌ی تمدن معرفی می‌کند، رفتار گوشتخواران را تباه کننده‌ی نسل انسان دانسته و در کتاب انسان وحیوان به رفتار انسان‌های پرمدعا که خود را متمدن می‌دانند، اعتراض کرده و نوشته است:

«دیگر انسان از عنوان جاه طلبانه ی خود باید دست بکشد، او پادشاه موجودات نیست، بلکه یک جانی، یک ظالم، یک راهزن و یک جلاد حیوان است و بس! در صورتی افضل و برتر از از حیوان خواهد بود که تمایلات پست و حرص خود را تحت قاعده‌ی معینی بیاورد، درجه‌ی تمدن یک ملتی از رفتار آن ملت نسبت به حیوانات معلوم می‌شود.»

هدایت در بوف کور هم از این موضوع دور نمی‌ماند او از زبان راوی، قصابی را توصیف می‌کند که مضحک و بیچاره جلوه می‌کند، کسی که می‌تواند مانند گوسفندها، زنش را بکشد و از این راه پول عایدش شود.

او معتقد بود کسی که حیوان را می‌کشد، قسی القلب است و می‌تواند انسانی را هم بکشد و در یک کلام علت عمده‌ی اغتشاشات، هجوم‌ها، جنگ‌ها، مهاجرت‌ها، کینه توزی طبقات و شورش ممالک را بر سر مسئله ی خوراک می‌داند. از نظر هدایت که اگر همه‌ی مردم وادار می‌شدند، حیواناتی را که می‌خورند به دست خودشان بکشند، اغلب از گوشتخواری دست می‌کشیدند.

در تفکر هدایت از نقطه نظر اقتصادی هم مصرف گوشت را نفی می‌شود: «خوراک‌های مضر گرانتر تمام می‌شود؛ پس ترک نمودن آن‌ها نه تنها برای سلامتی مفید خواهد بود؛ بلکه برای صرف جویی نیز سودمند است.»

***

صادق هدایت با اندیشه و آرمان خود آرزومند زندگی روشنی بود، با «حمایت از حیوانات» آرمانشهر خود را به ما شناسد، جایی که جامعه‌ی اشتراکی نو و خاصی به‌وجود آید که آزار و جنایات علیه حیوانات نفی شده و به کلی از میان برود.

«پس به هر کدام از شماها که به حرف من گوش می‌دهید می گویم: پیش از آن که درخت‌های چنار ما خزان کند، نژاد گوشتخوار را بنیان کن خواهد نمود؛ مگر این که شکارچیان به کشت و زرع تن در دهند. اگر همه‌ی مردم گیاه‌خوار می‌شدند، زمین ما می‌توانست از سه الی پنج برابر ساکنین کنونی خود را خوراک بدهد.»

***

منابع

کتاب «انسان وحیوان» نوشته‌ی صادق هدایت در سال ۱۳۰۴ با گردآوردی و مقدمه‌ی جهانگیر هدایت در بهار ۱۳۷۹ در نشر چشمه

کتاب «فواید گیاه‌خواری» نوشته‌ی صادق هدایت در سال ۱۳۰۶ و کامل شده‌ی آن در سال ۱۳۸۳

کتاب «سگ ولگرد» نوشته‌ی صادق هدایت در سال ۱۳۴۲ چاپ هفتم انتشارات امیرکبیر

کتاب «سه قطره خون» نوشته‌ی صادق هدایت در سال ۱۳۱۱ انتشارات جاویدان

کتاب «بوف کور» نوشته‌ی صادق هدایت در سال ۱۳۱۵ انتشارات جاویدان

  این مقاله را ۶۶ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *