سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و تسوندوکو (tsundoku ) خودم را دوست بدارم

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و تسوندوکو (tsundoku ) خودم را دوست بدارم

 

تسوندوکو کلمه‌ای ژاپنی برای کتاب‌هایی است که خریده‌اید، اما آنها را نخوانده‌اید. این کلمه، ترکیبی از دو کلمه tsunde-oku (انباشته کردن چیزها) و dukosho (خواندن کتاب) است. این کلمه امروز در ژاپنی معنای بدی ندارد. بسیاری از کتاب‌خوان‌ها آنقدر کتاب می‌خرند که تقریباً از پیش مشخص است هرگز موفق به خواندن‌شان نخواهند شد. اما نسیم نیکلاس طالب اعتقاد دارد احاطه کردن خودمان با کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم زندگی‌مان را غنی می‌کند، چون به ما آن‌چه را نمی‌دانیم یادآوری می‌کنند. کوین دیکینسون نویسنده این مقاله اصطلاح ضدکتابخانه نیکلاس طالب را نمی‌پسندد و از استعاره تسوندوکو ژاپنی دوست دارد استفاده کند.

(مترجم)

تسوندوکو کلمه‌ای ژاپنی برای کتاب‌هایی است که خریده‌اید، اما آنها را نخوانده‌اید. این کلمه، ترکیبی از دو کلمه tsunde-oku (انباشته کردن چیزها) و dukosho (خواندن کتاب) است. این کلمه امروز در ژاپنی معنای بدی ندارد. بسیاری از کتاب‌خوان‌ها آنقدر کتاب می‌خرند که تقریباً از پیش مشخص است هرگز موفق به خواندن‌شان نخواهند شد. اما نسیم نیکلاس طالب اعتقاد دارد احاطه کردن خودمان با کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم زندگی‌مان را غنی می‌کند، چون به ما آن‌چه را نمی‌دانیم یادآوری می‌کنند. کوین دیکینسون نویسنده این مقاله اصطلاح ضدکتابخانه نیکلاس طالب را نمی‌پسندد و از استعاره تسوندوکو ژاپنی دوست دارد استفاده کند.

 

 

چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و تسوندوکو (tsundoku ) خودم را دوست بدارم
نویسنده: کوین دیکینسون

 

 

* بسیاری از کتاب‌خوان‌ها، کتاب‌هایی را بدون اینکه لزوماً قصد خواندن داشته باشند می‌خرند تا فقط آن‌ها را در قفسه‌های کتابخانه انباشته کنند.

* نسیم نیکلاس طالب، تحلیل‌گر و آماردان لبنانی-آمریکایی، معتقد است احاطه کردن خودمان با کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم زندگی‌مان را غنی می‌کند، چون به ما آن‌چه را نمی‌دانیم یادآوری می‌کنند.

* ژاپنی‌ها این عمل را تسوندوکو می‌نامند و معتقدند مزایای ماندگاری دارد.

من کتاب‌ها را دوست دارم. اگر برای چک کردن قیمت یک کتاب به کتابفروشی بروم، با سه کتابی که قبل از آن، از وجود آن‌ها بی‌خبر بودم از کتابفروشی بیرون می‌آیم. در فروش کتابخانه‌های دوستانم، یک کیسه پر از کتاب‌های دست‌دوم می‌خرم و برای همسرم توضیح می‌دهم که این کار برای هدف خوبی است. حتی بوی کتاب من را به سمت خود می‌کشد، آن عطر ضعیف وانیلی که وقتی ورق می‌زنی به سمت تو می‌آید.

مشکل این‌ است که عادت خرید کتابم، از توانایی من برای خواندن آن‌ها پیشی می‌گیرد و منجر به ترس از دست دادن فرصت و احساس گناه گاه‌به‌گاه در مورد کتاب‌های خوانده‌ نشده‌ای می‌شود که در قفسه‌هایم انباشته شده. این حس برای‌تان آشنا نیست؟

ممکن است این احساس گناه کاملاً نابجا باشد. به‌ عقیده نسیم نیکلاس طالب، این کتاب‌های خوانده‌ نشده، نشان دهنده آن چیزی هستند که او «ضد کتابخانه» می‌نامد و معتقد است که ضد کتابخانه‌های ما نشانه ضعف فکری نیست، بلکه کاملاً هم برعکس است.

 

زندگی کردن با ضدکتابخانه

 

طالب مفهوم ضدکتابخانه را در کتاب پرفروش خود قوی سیاه: اثر امور بسیار نامحتمل مطرح کرده است. او با بحثی درباره نویسنده و پژوهشگر پرکار، اومبرتو اکو شروع می‌کند، که در کتابخانه شخصی او ۳۰۰۰۰ کتاب خیره کننده وجود داشت.

وقتی اکو میزبان بازدیدکنندگان بود، بسیاری از اندازه کتابخانه او تعجب می‌کردند و فرض می‌کردند که نشان‌دهنده دانش میزبان است، که بدون شک گسترده بود. اما چند بازدید کننده زیرک به حقیقت پی بردند: کتابخانه اکو به این دلیل که کتاب‌های زیادی خوانده بود بزرگ نبود، بلکه بزرگ بود چون آرزو داشت کتاب‌های خیلی بیشتری بخواند.

اکو با انجام یک محاسبه، دریافت که اگر از ده تا هشتادسالگی، هر روز، روزی یک کتاب بخواند، فقط می‌تواند حدود ۲۵۲۰۰ کتاب بخواند. او اظهار تاسف کرد که این یک «ذره» در مقابل یک میلیون کتاب موجود در هر کتابخانه‌ی خوبی است.

با استفاده از نمونه اکو، طالب نتیجه می‌گیرد:

ارزش کتاب‌های خوانده شده، خیلی کمتر از کتاب‌های خوانده‌نشده است. کتابخانه [شما] باید هر چقدر که توان مالی‌تان اجازه می‌دهد، به همان اندازه هم شامل چیزهایی باشد که شما نمی‌دانید. شما با افزایش سن، دانش و کتاب بیشتری خواهید اندوخت و تعداد روزافزون کتاب‌های خوانده نشده در قفسه‌ها، تهدیدآمیز نگاهتان می‌کنند. در واقع هرچه بیشتر بدانید، ردیف کتابهای خوانده‌نشده بزرگتر است. بگذارید این مجموعه کتاب‌های خوانده نشده را ضدکتابخانه بنامیم.

 

ماریا پوپووا که در مطلبش در Brain Pickings بحث طالب را به زیبایی خلاصه می‌کند، می‌گوید که ما تمایل داریم ارزش آنچه را می‌دانیم بیش از حد ارزیابی کنیم و ارزش آنچه را نمی‌دانیم دست کم می‌گیریم. ضدکتابخانه طالب این تمایل را تغییر می‌دهد.

ارزش ضدکتابخانه این است که با یک یادآوری آزاردهنده و دائمی از آن‌چه نمی‌دانیم، خودارزیابی‌مان را به چالش می‌کشد. عناوین کتاب‌های خانه خودم، به من یادآوری می‌کند که من چیزی در مورد رمزنگاری، فرهنگ عامیانه ایتالیایی، استفاده غیرقانونی از مواد مخدر در رایش سوم و حشره‌خواری چیزی نمی‌دانم. (اسپویل نکنید، دوست دارم سورپرایز شوم).

 

طالب می‌نویسد: «ما دوست داریم با دانشمان مثل دارایی شخصی برخورد کنیم تا محفوظ و مصون باشیم. زرق و برقی که به ما اجازه می‌دهد در سلسله مراتب، بالا برویم. بنابراین این تمایل به خدشه‌دار کردن حساسیت کتابخانه اکو با متمرکز شدن بر دانسته‌ها، یک سوگیری انسانی است که همه ذهن ما را در برمی‌گیرد.»

نفس این افکار کشف‌نشده، ما را به ادامه خواندن و ادامه یادگیری سوق می‌دهند و باعث می‌شوند هیچ وقت فکر نکنیم به اندازه کافی می‌دانیم. جسیکا استیلمن این شناخت را تواضع فکری می‌نامد.

کسانی که فاقد این تواضع فکری هستند، همان‌ها که اشتیاق زیادی برای تهیه کتاب‌های جدید یا بازدید از کتابخانه محلی خود ندارند، ممکن است از داشتن مجموعه شخصی خود حس غرور کنند، اما چنین کتابخانه‌ای مثل یک کاپ پیروزی است و تبدیل به چیزی تزئینی می‌شود و نه یک منبع زنده و رو به رشد که بتوانیم تا ۸۰ سالگی و اگر خوش‌شانس باشیم حتی سال‌های بیشتر، از آن یاد بگیریم.

 

تسوندوکو

 

من ایده طالب را دوست دارم، ولی باید اقرار کنم که اصطلاح «ضد کتابخانه» را کمی فاقد آن می‌دانم. انگار بخشی از یک رمان دن براون است: «عجله کنید! ما باید جلوی روشنگران را قبل از اینکه از ضدکتابخانه برای پاک کردن تمام کتاب‌های موجود استفاده کنند، بگیریم.»!

کوین میمز که در نیویورک تایمز می‌نویسد، نیز به اصطلاح طالب اهمیتی نمی‌دهد. خوشبختانه اعتراض او کمی کاربردی‌تر است: «من واقعا اصطلاح «ضد کتابخانه» طالب را دوست ندارم. کتابخانه مجموعه‌ای از کتاب‌ها است که خیلی از آن‌ها برای مدت طولانی خوانده‌ نشده‌اند. متوجه نمی‌شوم چگونه از یک ضدکتابخانه متمایز می‌شود.»

اصطلاحی که او ترجیح می‌دهد، کلمه ژاپنی تسوندوکو است. تسوندوکو کلمه‌ای ژاپنی برای کتاب‌هایی است که خریده‌اید، اما آنها را نخوانده‌اید. این کلمه، ترکیبی از دو کلمه tsunde-oku (انباشته کردن چیزها) و dukosho (خواندن کتاب) است.

منشا این کلمه به اواخر قرن نوزدهم برمی‌گردد، که از این کلمه به عنوان کنایه‌ای برای معلمانی که صاحب کتاب بودند اما آنها را نمی‌خواندند به کار برده ‌می‌شد. گرچه این مخالف نظر طالب است، اما امروزه این کلمه در فرهنگ ژاپن معنی بدی ندارد. همچنین با جنون گردآوری کتاب (bibliomania) که وسواس جمع‌کردن کتاب فقط برای کلکسیون و نه خواندن آنهاست، متفاوت است.

 

ارزش تسوندوکو

 

من مطمئنم تعدادی شیفته‌ی کتاب رجزخوان وجود دارند که صاحب مجموعه‌ای قابل‌مقایسه با یک کتابخانه کوچک ملی هستند که به ندرت جلدی از آن ترکی برداشته است. با این حال مطالعات نشان داده‌اند که معمولا صاحب کتاب بودن و خواندن آن در کنار یکدیگر بیشترین اثر را دارد.

طبق یک پژوهش، کودکانی که در خانه‌هایی با بین ۸۰ تا ۳۵۰ کتاب بزرگ می‌شوند، سواد بیشتر، ریاضی بهتر و مهارتهای فناوری ارتباطات بالاتری را در بزرگسالی نشان می‌دهند. به گفته محققان، قرار گرفتن در معرض کتاب با تبدیل مطالعه به بخشی از برنامه‌ها و روتین زندگی، این تواناییهای شناختی را افزایش می‌دهد.

 

بسیاری از مطالعات دیگر نشان داده‌اند که عادت‌های مطالعه، فواید زیادی دارد. آن‌ها اشاره می‌کنند که مطالعه می‌تواند استرس را کاهش دهد، نیازهای ارتباط اجتماعی را تأمین کند، مهارت‌های اجتماعی و همدلی را تقویت کند و مهارت‌های شناختی خاصی را افزایش دهد. و این فقط مطالعه داستان است. مطالعه ناداستان با موفقیت و دستاوردهای زیاد ارتباط دارد و به ما کمک می‌کند خود و جهان را بهتر بشناسیم.

جسیکا استیلمن در مقاله خود به این نتیجه می‌رسد که چه بسا ضدکتابخانه در جهت عکس اثر دانینگ_کروگر (یک سوگیری شناختی که باعث می‌شود افراد نادان، دانش و توانایی‌های خودشان را بیش از آن‌چه واقعاً هست بپندارند)، عمل می‌کند. از آن جایی که افراد از یادآوری جهل‌شان لذت نمی‌برند، کتاب‌های خوانده‌نشده آن‌ها را نه به سمت تخصص، بلکه حداقل به سمت یک فهم رو به رشد از کارآمدی سوق می‌دهد.

استیلمن می‌نویسد: «همه کتاب‌هایی که نخوانده‌اید، در واقع نشانه جهل شماست. اما اگر اندازه جهل‌تان را می‌دانید، از اکثریت افراد دیگر جلوتر هستید».

فرقی نمی‌کند شما اصطلاح ضدکتابخانه یا تسوندوکو و یا اصطلاح دیگری را ترجیح دهید، در هر صورت ارزش یک کتاب خوانده نشده، به قدرتش در واداشتن شما به خواندن آن است.

این مقاله را به زبان انگلیسی از این‌جا می‌توانید بخوانید.

 

نسیم-نیکلاس-طالب

#مطالعه

  این مقاله را ۶۶ نفر پسندیده اند

3 دیدگاه در “چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و تسوندوکو (tsundoku ) خودم را دوست بدارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *