سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

بولتون، علیه ترامپ

بولتون، علیه ترامپ


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

«اتاقی که در آن اتفاق افتاد» خاطرات جان بولتون است از دوران کوتاه مسئولیت او در دولت دونالد ترامپ. دورانی که یک سال بعد از شروع دولت ترامپ در آوریل ۲۰۱۸ آغاز شد و قبل از پایان موعد کار دولت با استعفای بولتون در سپتامبر ۲۰۱۹ به پایان رسید. چرا جان بولتون از دولت جدا شد؟ کتاب را برای پاسخ دادن به همین سوال نوشته و در سراسر آن ترامپ را با لحنی گزنده، حتی می‌توان گفت گزنده‌ترینِ لحن‌ها، مورد انتقاد قرار داده است.

اتاقی که در آن اتفاق افتاد

نویسنده: جان بولتون

مترجم: سرپرست مترجمان: محمد معماریان

ناشر: امیرکبیر

نوبت چاپ: ۵

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۶۰۸

«اتاقی که در آن اتفاق افتاد» خاطرات جان بولتون است از دوران کوتاه مسئولیت او در دولت دونالد ترامپ. دورانی که یک سال بعد از شروع دولت ترامپ در آوریل ۲۰۱۸ آغاز شد و قبل از پایان موعد کار دولت با استعفای بولتون در سپتامبر ۲۰۱۹ به پایان رسید. چرا جان بولتون از دولت جدا شد؟ کتاب را برای پاسخ دادن به همین سوال نوشته و در سراسر آن ترامپ را با لحنی گزنده، حتی می‌توان گفت گزنده‌ترینِ لحن‌ها، مورد انتقاد قرار داده است.

اتاقی که در آن اتفاق افتاد

نویسنده: جان بولتون

مترجم: سرپرست مترجمان: محمد معماریان

ناشر: امیرکبیر

نوبت چاپ: ۵

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۶۰۸

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

چرا جان بولتون از دولت ترامپ جدا شد؟ بولتون کتاب را برای پاسخ دادن به همین سوال نوشته و در سراسر آن ترامپ را با لحنی گزنده، حتی می‌توان گفت گزنده‌ترینِ لحن‌ها، مورد انتقاد قرار داده است. انتقادات بولتون از ترامپ، اما با انتقادات دموکرات‌ها از او متفاوت است. خاستگاهِ کاملاً متفاوتی دارد. اگر طیفی از آرای سیاسی نخبگان دو حزب را در نظر بگیریم که از جناح چپ دموکرات‌ها و چهره‌ای چون برنی سندرز شروع می‌شود، بولتون دقیقاً در انتهای طیف قرار می‌گیرد. در دورترین نقطه از دموکرات‌ها.

جان بولتون، فارغ‌التحصیل حقوق از دانشگاه ییل در سال ۱۹۷۴ که در دولت‌های بوش پدر و پسر و ریگان هم سمت‌هایی در حوزه امنیت ملی و سیاست خارجی داشته، متعلق به طیفی از جمهوری‌خواه‌هاست که به رفتار تهاجمی در سیاست خارجی اعتقاد دارند: فشار، به جای مذاکره؛ حمله، به جای دفاع و اعتقاد به حضور حداکثری در منازعات بین‌المللی.


همین آخری از عمده‌ موارد اختلاف او با ترامپ است. ترامپ با وعده خروج از مناطق درگیر جنگ رای آورد و شعارش «اول، آمریکا» بود که شعاری است در تضاد با خواست حضور حداکثری در منازعات. اما مشکلات به همین‌جا ختم نمی‌شود.

 

انتخاب ترامپ غیرمنتظره بود. نه فقط برای ما در هزاران کیلومتر دورتر و برای کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون، بلکه حتی برای کمپین خود او. «اردوگاه ترامپ در تدارکات پیش از انتخابات خود صرفه‌جو بود، که نشانه‌ای از شکست محتوم‌شان شمرده می‌شد. در مقایسه با کارزار هیلاری که گویا لشگری بزرگ به سوی قدرت رژه می‌رفت، اردوگاه ترامپ انگار چند فدایی بودند که وقت اضافه داشتند.

پیروزی غیرمنتظره او اردوگاهش را غافلگیر کرد.» (ص۱۹) به این ترتیب، برای اولین بار، رییس جمهوری به کاخ سفید راه پیدا کرد که مطلقاً تجربه‌ای از سیاست و از بوروکراسی دولتی «آن هیولای بزرگ فدرال یعنی دولت» نداشت. یک غریبه / Outsider به معنی دقیق کلمه. به علاوه، ترامپ کسی است که علاقه‌ای به حرکت داخل مرزهای سیاستمداری کلاسیک ندارد.

 

 

سرگیجه از دیدن «کاخ سفید»ی متفاوت

 

اولین برخوردهای بولتون با دوران جدید زمانی است که برای دادنِ مشورت و گرفتن پستی در این دولت به کاخ سفید می‌رود (در نهایت کیک تقسیم می‌شود و سهمی به بولتون نمی‌رسد) بولتون در مقام نویسنده بارها از به‌هم خوردن نظم همیشگیِ آن‌جا می‌گوید. جایی فضای کاخ سفید را با خوابگاه دانشجویی مقایسه می‌کند که آدم‌ها دائم به اتاق همدیگر سر می‌زنند و درباره هرچیزی حرف می‌زنند.

در جای‌جای کتاب، ناهماهنگی‌ها مشهود است و جای دیگری برنامه روزانه دقیق دولت جرج بوش پدر را که هر روز از ساعت هشت صبح شامل یک جلسه پانزده دقیقه‌ای و دوجلسه سی‌دقیقه‌ای با موضوع و مدعوین مشخص بوده است با برنامه روزانه کاخ سفید ترامپ مقایسه می‌کند که «مدت قابل توجهی را در اقامتگاهش پشت تلفن می‌گذراند و با مقامات حکومت صحبت می‌کرد.. و روز رسمی ترامپ تقریباً با ناهار آغاز می‌شد»


بسیاری از صفحات این کتابِ نسبتاً مفصل، عملاً شرح مقاومت است. مقاومتِ بوروکراسی دولتی در مقابل اجرای وعده‌های ترامپ به رای‌دهندگان (بولتون جایی ابراز نظر می‌کند که نود درصد از بدنه دیپلماسی آمریکا به کلینتون رای داده‌اند) و نیز مقاومت تیم تهاجمیِ دونفره‌ی بولتون و مایک پمپئو وزیر امورخارجه در مقابل تصمیمات رییس جمهور.

طبق همین کتاب، ترامپ بارها در جلسات خواهان آن است که نیروهای آمریکا از سوریه، از افغانستان، از آلمان و از آفریقا و از کلی از پیمان‌های بین‌المللی خارج شوند و استیو منوچین وزیر خزانه‌داری (که ترامپ یکبار او را دموکرات می‌نامد) از یک طرف و بولتون و پمپئو و ژنرال‌های ارتش از سمت دیگر می‌کوشند با زمان خریدن یا توضیحات مفصل درمورد سختی‌ها و پیچیدگی‌های اجرای این تصمیم جلوی اجرای آن را بگیرند. مثل دست و پایی که فرمانی جز فرمان مغز را اجرا می‌کنند. البته چون فرمان را دقیقاً یک فرمان از مغز آمده نمی‌دانند!

 

شم و غریزه رییس جمهور در مقابل استراتژی جمهوری‌خواهان

 

بخش عمده‌ای از اختلافات در آن اتاق ناشی از آن است که رییس جمهور، با تکیه بر شم و غریزه خودش عمل می‌کند، نه روی ردپاهایی از یک استراتژی کلان.


ترامپ معتقد است در نهایت او معاملات را از طریق برقرار کردن رابطه‌ای شخصی با رهبران دیگر از پیش می‌برد. همان‌طور که در بیزینس املاک یا صنعت سرگرمی پیش می‌برده. برای کسی مثل بولتون که از امنیت ملی چنین تصویری دارد: «هدف ما در این درگیری‌ها، جلوگیری از وقوع یک یازده سپتامبر دیگر در آمریکاست. یازده سپتامبر جدیدی که تروریست‌هایش اسلحه‌های بیولوژیک، شیمیایی یا هسته‌ای دارند.» (ص۲۶۹)،

این رابطه شخصی اصطکاک شدیدی با استراتژی کلان امنیت ملی پیدا می‌کند. چون برای داشتنِ یک رابطه شخصی، لازم است شما به دوست‌تان (که می‌تواند متحدی مثل شینزو آبه از ژاپن باشد یا رهبر سرسختی مانند پوتین) لطف کنید. «به نظر می‌رسید ترامپ فکر می‌کند انتقاد از سیاست‌ها و اقدامات دولت‌های خارجی کار او را برای ایجاد رابطه‌ی شخصی خوب با رهبرانشان سخت می‌کند. این مورد بازتابی از معضل جدی‌تر او بود که نمی‌توانست روابط شخصی را از روابط رسمی تفکیک کند. من به یاد ندارم که روسیه یا چین از ترس ناراحت کردن رهبران حساس ما از انتقاد به ایالات متحده خودداری کرده باشند.» (ص ۲۳۱)


این ترس بیراه نیست. همین روابط شخصی است که در یک صحبت تلفنی طولانی برای خشنود کردن اردوغان، منجر به توافقی اولیه برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه می‌شود (که عملاً به معنای رها کردن متحدین کُردِ آمریکا تعبیر شد) و در یکی از فصل‌های طوفانی کتاب، ترامپ در کره جنوبی بدون اطلاع مشاورین و وزارت امور خارجه، در توییتی به رهبر کره شمالی پیشنهاد می‌کند حالا که در کره هستم دیداری با هم داشته باشیم. توییتی که از اولین پیش‌لرزه‌های استعفای آتی بولتون است.

 

جان بلتون

 

 

فصل هفتم کتاب درباره سوریه است و بولتون عنوان آن را گذاشته «ترامپ دنبال دروازه‌ی [خروج] سوریه و افغانستان می‌گردد اما نمی‌تواند آن را پیدا کند» طنز و آیرونی موجود در همین عنوان به خوبی نمایانگر محتویات فصل است. ترامپ معتقد است در سوریه اسد آدم بدی است و حالا که ما داعش را از بین برده‌ایم «بگذار بقیه‌اش را روسیه و ایران انجام بدهند» و در هرجلسه‌ای درباره افغانستان می‌پرسد «کی از این خراب‌شده می‌رویم؟»


حالا که بحث طنز و آیرونی شد شاید بد هم نباشد به زبان طنزآمیزی اشاره کرد که بولتون در انتقاد از ترامپ، یا منتقدان لیبرال خودش، به کار برده. طنز قاعدتاً آخرین چیزی است که از جان بولتون مفسر راست‌گرای شبکه فاکس نیوز با آن سبیل‌های سفید پرپشتش انتظار داریم، اما از قضا اولین اشاره طنزآمیز کتاب درمورد همین سبیل‌هاست! «زیاد گفته‌اند که ترامپ از سبیل من خوشش نمی‌آید. در این باب او به من گفت که سبیلم در معادلاتش جایی ندارد و اشاره کرد پدرش هم سبیل داشته است.. واقعا فکر نمی‌کنم ظاهرم تاثیری در حساب و کتاب ترامپ داشت.

اگر داشت، خدا به داد این کشور برسد. این را هم بگویم که در بحث قضاوت براساس ظاهر افراد، پای ترامپ که در میان باشد، زنانِ جذاب مقوله‌ای متفاوت از باقیِ آدمیان‌اند.» (ص۲۲)


طبق معمول در کتاب تعدادی از سوتی‌های مربوط به کم‌سوادی ترامپ به چشم می‌خورد که قبلاً این‌جا و آن‌جا از همین کتاب نقل شده است. مثلا این‌که او از بولتون پرسیده فنلاند جزو روسیه است یا نه؟


یک‌جا ترامپ در تحسینِ شینزو آبه (ترامپ سرسختی آبه و پوتین را تحسین می‌کند و در مقابل گوایدو رهبر اپوزیسیون ونزوئلا را ضعیف می‌داند و از مکرون عملاً بدش می‎آید. جایی درمورد مکرون می‌گوید

«به هر چیزی دست می‌زند گند می‌خورد» و نمی‌دانم بعد از انتشار کتاب مکرون از دیدن این نقل قول چه حسی داشته!) به هیات آمریکایی می‌گوید پدرِ آبه کامیکازه (خلبان‌های انتحاری ارتش ژاپن در جنگ دوم جهانی) بوده و سرسختی را از پدرش به ارث برده و بولتون در کتاب اضافه می‌کند البته اگر کامیکازه موفقی بود الان شینزویی وجود نداشت (شینزو آبه متولد ۱۹۵۴ است یعنی حداقل هشت سال بعد از پایان جنگ باز هم پدر داشته!)

 

پرونده‌ی ایران

 

کتاب در هر فصل یکی از پرونده‌های بحرانی سیاست خارجی آمریکا را دنبال می‌کند و علاوه بر تفکیک موضوعی، در زمان هم جلو می‌رود. ایران اگر پرشمارترین نام خارجی کتاب نباشد، همراه با کره شمالی یکی از پرشمارترین‌هاست (نام ایران ۷۴۲ بار در کتاب، بیشتر از هر کشوری، تکرار شده اما با خواندن کتاب می‌بینید پرونده کره‌شمالی با تفصیل بیشتری مطرح شده است.) طبعا برای ما خوانندگان ایرانی کتاب این بخش (فصل سیزده به طور کامل و بخش‌هایی از فصل سه) اهمیت بسیار بیشتری دارد.


جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، نام فصل مربوط به ایران را در کتابش اینطور گذاشته: «ترامپ ابتدا راهش را گم می‌کند و بعد هم شهامتش را» آن‌چه درمورد ایران در ماه‌های آخر مسئولیت بولتون گذشت، از عوامل اصلی استعفای او بوده است.

 

درمورد ایران هماهنگی بیشتری بین نفرات اصلی کاخ سفید موجود است. برخلاف کره شمالی، یک گروه دنبال توافق با نفر اول حکومت و یک گروه دنبال فشار نیستند. سیاست، فشار حداکثری است و با خروج از توافق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) آغاز می‌شود و با تروریستی خواندن سپاه پاسداران ادامه پیدا می‌کند و با وجود تردیدهای وزارت خزانه‌داری، به تحریم فروش نفت می‌رسد. در این‌جا ترامپ هم با تیم دونفره پمپئو و بولتون همراه است و حتی می‌گوید: «دوست دارم پا روی دم‌شان بگذارم».


مهم‌ترین اتفاقاتی که در این کتاب به طور مفصل شرح داده می‌شوند یکی دیدار شینزو آبه از ایران به عنوان حامل پیام‌های ترامپ است و دیداری قریب‌الوقوع بین ظریف و ترامپ در بیاریتز فرانسه که ابتکار عمل مکرون و فرانسوی‌ها با همراهی جرد کوشنر داماد ترامپ بود و تیم سه‌نفره‌ی بولتون و نتانیاهو و پمپئو در فاصله چندساعتی که از آن خبردار می‌شوند تمام سعی‌شان را برای لغو آن به خرج می‌دهند. درنهایت دیداری صورت نمی‌گیرد. دیداری که بولتون معتقد است اگر صورت می‌گرفت ترامپ به وزیر امورخارجه ایران امتیاز می‌داد. و بولتون که در رسانه‌ها «بازِ جنگ‌طلب» توصیف می‌شود مخالف دادن هر امتیازی است.


آن‌چه این همراهی را بهم می‌زند عدم همراهی ترامپ در نشان دادن واکنش نظامی در خلیج فارس علیه ایران است. ترامپ حمله‌ای موشکی را تنها یک ساعت قبل از حمله لغو می‌کند و باعث شب نخوابیدن تیم مشاور و وزیرامورخارجه تندرویش می‌شود. تحولات اصلی در رابطه ایران و آمریکا اما بعد از این اتفاقات می‌افتند و در کتاب خبری از آن‌ها نیست.

 



 

خواندن چنین کتاب‌هایی برای مخاطبین آن از دو وجه جذابیت دارد. وجه اول بدون شک همان جذابیت افشاگری است. این‌که بدانیم در یکی دوسال گذشته واقعاً در آن اتاق که مهم‌ترین اتاق دنیاست، چه گذشته. (اتاق نویسندگان و هنرمندان است که بشریت را معنا می‌بخشد، اما به‌هرحال هر تصمیمی در بال غربی کاخ سفید روی زندگی آدم‌هایی در سراسر دنیا اثرگذار است)


وجه دوم شناختی است که از فرایند تصمیم‌سازی در آمریکا به دست می‌آوریم. روشن است که هرچه در کتاب می‌خوانیم، از صافی ذهن جان بولتون گذشته. بولتون خودش را قهرمان کتاب انتخاب کرده و ترامپ نقطه مقابل آن و منشا خرابی کارها. به علاوه کتاب در یک فرایند جنجالی از زیر نظارت بازبینی پیش از انتشار دولت فدرال (که درمورد کتاب‌هایی اعمال می‌شود که ممکن است اسرار محرمانه نظامی و سیاسی را فاش کنند) هم گذشته. با این حال هنوز نکات زیادی دارد.

چه برای خواننده عادی و کنجکاو و چه برای آن‌ها که در سیاست فعالند. می‌توانند بخوانند در دیدارهای بین رهبران دنیا چه حرف‌هایی ردوبدل می‌شود و مذاکرات چگونه پیش می‌رود. و در نهایت اینکه دنیا بزرگ است و چطور هر کشوری زاویه دید مخصوص به خودش را دارد.

 

درمورد ترجمه چنین کتاب‌هایی هم حرف و حدیث همیشه زیاد بوده. من ترجمه را با نسخه انگلیسی آن مطابقت نداده‌ام (خواندنش به خودی خود کار وقت‌گیری بود به اضافه چنین کاری برعهده منتقدین ترجمه است) اما در فارسیِ کتاب جز یکی دومورد برگردان اسامی به اشکالی برنخوردم (درستیِ برگردان نام خیابان معروفی در اوکراین در کتابی ۶۰۰ صفحه‌ای عملاً اهمیتی ندارد) از سوی دیگر چنین کتاب‌هایی آثاری ادبی نیستند و سرعت در ترجمه و خواندن آن‌ها مهم‌تر است.

این کتاب‌ها یا برای مخاطبین کنجکاو نوشته می‌شوند که می‌خواهند هرچه زودتر کتاب را به جهت اهمیت سیاسی‌اش بخوانند، با برای محققان که اصولاً از آن‌ها انتظار می‌رود روی متن اصلی کار کنند. ترجمه این کتاب یک کار گروهی بوده به سرپرستی محمد معماریان و بنا به گفته‌ی سرپرست مترجمان از کتاب چیزی کم نشده، جز یکی دو فحش بی‌ادبانه که در پانویس هم به ویرایش شدن‌شان اشاره شده و در مقابل ادعاهای غلط جان بولتون یا آن‌چه او مدعی است و منابع جمهوری اسلامی ایران خلاف آن را ذکر کرده‌اند، حذف نشده بلکه در پانویس مورداشاره قرار گرفته است.

 

بولتون، علیه ترامپ

 

 

  این مقاله را ۲۳ نفر پسندیده اند

2 دیدگاه در “بولتون، علیه ترامپ

  1. بهزاد وفاخواه می گوید:

    در تخصص من نبود بررسی این مساله. اما فکر نمی‌کنم چیزی از کتاب حذف شده باشه چون مسائلی در کتاب آمده که موقع خواندن با خودتان می‌گویید وقتی حتی این‌ها هم حذف نشده پس بعیده چیزی حذف شده باشه.

  2. mehrab می گوید:

    دیگه فکر میکنم مهمترین نکته می‌بایست وضعیت سانسور و ترجمه ی کتاب باشه. چه حیف که بررسی نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *