سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

طالبان و افغانستان از نمای نزدیک

طالبان و افغانستان از نمای نزدیک

 

طالبان و افغانستان از نمای نزدیک؛ حالا دوباره در قرن بیست‌ویکم بعد از سال‌ها کشمکش دوباره طالبان… حالا دو سال است که دوباره طالبان بر افغانستان حکمران شده است و میلیون‌ها نفر از این کشور مهاجرت کرده‌اند. به بهانه‌ی دو ساله شدن تسلط دراماتیک طالبان بر افغانستان پرونده‌ای برای شناخت بیشتر «طالبان» و «افغان‌ها» را در وینش می‌خوانیم…

طالبان و افغانستان از نمای نزدیک؛ حالا دوباره در قرن بیست‌ویکم بعد از سال‌ها کشمکش دوباره طالبان… حالا دو سال است که دوباره طالبان بر افغانستان حکمران شده است و میلیون‌ها نفر از این کشور مهاجرت کرده‌اند. به بهانه‌ی دو ساله شدن تسلط دراماتیک طالبان بر افغانستان پرونده‌ای برای شناخت بیشتر «طالبان» و «افغان‌ها» را در وینش می‌خوانیم…

 

 

دو سال پیش: افغانستان

 

به افسانه شبیه بود، اینکه طالبان دوباره بر افغانستان حاکم شود. فارغ از حضور یا عدم حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان، تسلط دوباره طالبان بر آن کشور به‌نظر دیگر محال می‌رسید، حداقل از نظر ما که بیرون از آن کشور درحال شنیدن اخبار و دیدن ظاهر وقایع بودیم.

اما آیا به قدرت رسیدن دوباره طالبان نتیجه یک توافق پنهان سیاسی بود؟ یا جدی و ریشه‌دار بودن پدیده‌ای به اسم طالبانیسم؟ اصلا طالبان چه کسانی هستند و دقیقا چه می‌خواهند؟

شاید پاسخ دادن به این سوال‌ها در این مقطع زمانی کار ساده‌ای نباشد، شاید در گذر زمان حقایق تاریخی بیشتری معلوم شوند اما مشاهدات امروز، مشاهداتی که از درون جامعه افغان صورت گرفته باشد، می‌تواند بخشی از پاسخ‌ها را روشن کند. یا حداقل تصویر روشن و واقع‌بینانه‌تری از این گروه، تفکرشان و دلایل حضورشان بدهد.

پیمان حقیقت‌طلب در این پرونده به معرفی چهار کتابی پرداخته که می‌توانند در دادن تصویری از طالبان حداقل به ما خوانندگان فارسی زبان کمک کنند.

 

 

چهار کتاب در مورد طالبان

 

افغانستان و پنج سال سلطه طالبان

افغانستان و پنج سال سلطه طالبان/ نوشته‌ی وحید مژده/ نشر نی/ چاپ سوم

 

یکی از بهترین کتاب‌ها برای شناخت طالبان کتاب «افغانستان و پنج سال سلطه‌ی طالبان» است. کتاب حاصل تجربه‌ی محض است و هیچ ادعای آکادمیکی ندارد. وحید مژده نویسنده‌ی کتاب، در دهه‌ی هفتاد و دوران تلسط اول طالبان بر افغانستان کارمند وزارت امور خارجه‌ی افغانستان بوده. کتاب فصل‌های کوتاه کوتاه دارد و شرح وقایع و خاطرات نویسنده از دل طالبان است. مسائلی که پیش می‌آمده و پاسخ‌هایی که سران طالبان در چهارچوب عقیدتی خود به این مسائل می‌دادند.

ساختار کتاب بسیار منظم است. از ظهور طالبان و محیط تربیتی آنان شروع می‌کند، زمینه‌های به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان را شرح می‌دهد و به مسائل گوناگون حاکمیت طالبان بر افغانستان می‌پردازد. مطمئنا فصل نابود کردن مجسمه‌ی بودا و کشمکش‌هایی که در داخل وزارت امور خارجه در میان بوده و خودسری طالبان یکی از به‌یادماندنی‌ترین فصل‌های کتاب است.

وحید مژده نویسنده‌ی کتاب متولد ۱۳۳۲ در بغلان افغانستان است. او پس از سقوط حکومت اول طالبان نیز در افغانستان باقی ماند. کتاب دیگر او «روابط افغانستان و ایران در قرن بیستم» است. وحید مژده نهایتا خود یکی از قربانیان تروریسم شد و در سال ۱۳۹۸ در کابل ترور شد.

 

 

بخشی از کتاب افغانستان و پنج سال سلطه‌ی طالبان

«طالبان برخاسته از مناطق روستایی کشور بودند و در میان مردم روستا نوعی بدبینی نسبت به شهر وجود داشت. بسیاری به این نظر بودند که نظام شهری، موجب رشد بی‌دینی می‌شود که کودتای کمونیستی به این مفکوره قوت بیشتری بخشید. این گروه از مردمان روستایی، به تحصیلکرده‌های مدارس غیردینی با نظری حاکی از سوءظن می‌نگریستند.

در روستاهای دورافتاده اثری از مدارس دخترانه موجود نبود. طالبان با همین ذهنیت به شهر آمدند و در میان آنان کسانی که دید روشن‌تر داشتند نیز تحت تأثیر اکثریت قرار گرفتند. اکثریتی که نمی‌خواستند جذب محیط شهر گردند و ارزش‌های نظام شهری را بپذیرند، سعی کردند تا شهر را به روستا مبدل سازند.» ص ۱۰۹

 

طالبان_سپاهیان_خدا_در_نبرد_اشتباهی

طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی- خاطراتی از سفر به افغانستان در زمان طالبان و گفت‌وگو با سران حکومت/ فهمی هویدی/ ترجمه وحید خضاب/ انتشارات شهید کاظمی

 

فهمی هویدی، از روزنامه‌نگاران مشهور کشور مصر است. او را جزء روشنفکران اصلاح‌گرای اسلامی مصر می‌دانند. در سال ۱۹۶۰ در رشته‌ی حقوق از دانشگاه قاهره فارغ‌التحصیل شده و بیش از نیم‌قرن تجربه‌ی روزنامه‌نگاری دارد. کتاب «طالبان، سپاهیان خدا در نبرد اشتباهی» حاصل دو سفر فهمی هویدی به افغانستان در دوره‌ی اول حاکمیت طالبان است. سفر اول در سال ۱۳۷۷ و سفر دوم در سال ۱۳۷۹ و کمی پیش از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر. فهمی هویدی برای شناخت اوضاع موجود در افغانستان به مناطق مختلف این کشور سر زده و با تعداد زیادی از مسئولین طالبان دیدار و گفت‌وگو داشته.

کتاب از عربی ترجمه شده است. مترجم کتاب زیاد امانت‌دار نبوده و در همان مقدمه‌ی کتاب توضیح می‌دهد که چگونه سه بخش از کتاب را به دلیل استدلال‌های فقهی-لیبرالی فهمی هویدی، بی‌فایده بودن سه بخش اول برای مخاطب شیعی‌مذهب کتاب ترجمه نکرده است:

«به همین جهت این قبیل مطالب را از ترجمه حذف کردیم تا مخاطب بیشتر با جنبه‌های خاطرات و روایی نویسنده و آن‌چه دیده مواجه باشد نه با آن‌چه اندیشیده یا از دیگر کتب تاریخی نقل کرده است».

 

با این حال کتاب «طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی» از منابع قابل اتکا برای شناخت طالبان به زبان فارسی است.

 

 

بخشی از کتاب

«علمای افغانستان، استفاده از تلویزیون را جایز نمی‌دانند (چون تا الان ثابت شده ضررش بیشتر از نفعش است). گذشته از این، در تلویزیون تصویر اشخاص هم وجود دارد و از نظر این علما، ثبت و پخش تصویر حرام است. اگر هم کسی بگوید این امکان وجود دارد که شبکه‌ای تلویزیونی ایجاد کرد که در آن مسائل اسلامی و خالی از ممنوعات پخش شود. جواب می‌دهیم کسی چه می‌داند و از کجا می‌توان تضمین کرد که مردم به جای نگاه کردن این شبکه سراغ شبکه‌های تلویزیونی دیگر که آن مفاسدی را که خودت می‌دانی ارائه می‌کنند نروند؟!

این‌ها که خواندید حرف‌های من نیست، حرف‌های مولوی رحیم‌الله زرمنی (معاون وزیر فرهنگ و رسانه‌ها در حکومت طالبان) است. این مرد ادیب است و شاعر، ولی حرفه‌ی اصلی‌اش استادی تفسیر قرآن کریم است و تخصصش هم در تفسیر بیضاوی است و هنوز هم در کنار منصب رسمی‌اش، این واحد را دو بار در هفته در دانشگاه کابل تدریس می‌کند. ص ۷۸

 

سینماگر شهر نقره (1)

سینماگر شهر نقره/ محمدآصف سلطان‌زاده/ نشر آمو

 

«سینماگر شهر نقره» به جرئت یکی از بهترین رمان‌های محمدآصف سلطان‌زاده است. رمانی در مورد مواجهه‌ی یک عاشق سینما در کابل اواسط دهه‌ی هفتاد با طالبان و طالبانی‌ها. ایده‌ی مرکزی محمدآصف سلطان‌زاده در این کتاب این است که اگر نیروهای خارجی در افغانستان دخالت نکنند، حتی طالبان دگم هم اصلاح می‌شوند و این سرزمین رو به بهبودی می‌رود، اما امان از دخالت خارجی‌ها در افغانستان… ایده‌ای که او در کتاب «زمین زهری» هم آن را با زیبایی هر چه تمام‌تر روایت می‌کند.

کتاب از نظر تکنیکی بسیار قوی است و از آن کتاب‌ها است که فرم در آن نقشی اساسی ایفا می‌کنند. اما هنر سلطان‌زاده این است که این فرم را کامل در خدمت محتوا به کار بسته. قصه در مورد مردی ست به نام آصف که در دهه‌ی ۷۰ در شهر کابل یک ویدئو کلوپ دارد. دو تا دستگاه پخش فیلم وی اچ اس دارد و یک تلویزیون و تعدادی فیلم سینمایی. یک مغازه دارد و فیلم‌ها را در فضای تاریک مغازه برای مشتریان در تلویزیون به نمایش می‌گذارد. اول در کابل مغازه دارد.

بعد که طالبان مسلط می‌شود به شهرهای دورتر و کوچک‌تر افغانستان فرار می‌کند و آخرسر در شهر نقره گرفتار طالبان می‌شود. طالبان که عکس و فیلم را حرام می‌دانند و او بین مغازه‌دارهای شهر متهم ردیف اول برای اعدام شدن است. اما مولوی ای که برای صدور حکم اعدامش می‌آید به او یک فرصت می‌دهد تا به او یکی از فیلم‌هایش را نمایش بدهد. آصف می‌گردد و فیلمی پیدا می‌کند که در آن زن نباشد و خلاف قواعد اسلام و شریعت نباشد. بدین ترتیب خودش را یک روز از اعدام نجات می‌دهد.

از این جا به بعد رمان ساختاری هزار و یک شبی پیدا می‌کند و حیات آصف وابسته می‌شود به فیلم‌هایی که برای مولوی نمایش می‌دهد… هر فیلمی که او نشان می‌دهد و مخالف قواعد شریعت نیست و مورد پسند مولوی و سربازانش قرار می‌گیرد یک روز به زندگی‌اش اضافه می‌کند. او منابع زیادی هم در اختیار ندارد و در ادامه کار به جایی می‌رسد که او شخصا با ویدئوهای خام تکه‌های مختلف فیلم‌های مهم تاریخ سینما را به هم می‌چسباند تا عصر آن روز فیلمی برای نمایش به طالبان و مولوی‌ها داشته باشد و زندگی‌اش را نجات دهد.

در حقیقت همان‌طور که رمان جلو می‌رود و هر فیلم یک روز به زندگی او می‌افزاید، در عین حال طالبان هم با دیدن فیلم‌ها به تدریج دچار رشد شخصیتی می‌شوند و سربازان پایان کتاب آن سربازان دگم ابتدای کتاب نیستند…


چند تا دست‌انداز روایتی دارد این کتاب. اما این قدر فرم و قصه جذاب است که من آن‌ها را نادیده می‌گیرم و آن را شاهکار می نامم. نگاهی هم که آصف‌زاده در این رمان نسبت به طالبان توسعه‌ می‌دهد با نگاه آه و واویلای رسانه‌ای بسیار متفاوت است. کتابی است که هم شناختی عمیق از طالبان به دست می‌دهد هم شناختی عمیق نسبت به این که با طالبان چه می‌شود کرد…

 

وقتی مجاهد خندید

وقتی مجاهد خندید- چهل روز در افغانستان/ زهرا مشتاق/ نشر اگر

 

زهرا مشتاق روزنامه‌نگار و منتقد سینما است. او یادداشت‌های زیادی در روزنامه‌های مختلف به چاپ رسانده و در زمینه‌ی نقد فیلم هم چهره‌ای آشنا است. چند فیلم مستند هم ساخته است. کتاب «وقتی مجاهد خندید- چهل روز در افغانستان» حاصل دو سفر زهرا مشتاق در سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به افغانستان است. سفر اول او پیش از تسلط دوباره‌ی طالبان و در مهر ماه سال ۱۳۹۹ با هدف حضور در جشنواره‌ی زنان فیلم‌ساز هرات و جشنواره‌ی فیلم لاجورد رخ داد. همسفران او در حضور اول نرگس آبیار، افشین هاشمی، صابر ابر و الهام کردا بودند.

صفحات اول کتاب به شرح وقایع فرهنگی جشنواره‌های فیلم هرات و لاجورد اختصاص دارد. بخش‌های بعدی کتاب که اکثریت کتاب را هم تشکیل می‌دهند مربوط به سفر دوم او است: تابستان ۱۴۰۰ و تسلط مجدد طالبان بر افغانستان. او مرداد ۱۴۰۰ و مرز ایران و افغانستان شروع می‌کند و سیل بی‌شمار آوارگان و پناهجویان افغانستانی که به خاطر تسلط مجدد طالبان روانه‌ی ایران شده‌اند.

بعد از آن هم به شرح دیده‌ها و شنیده‌هایش از هرات و پنجشیر و کابل پس از خروج آمریکا می‌پردازد. نقطه‌ی اوج کتاب او مصاحبه‌ با ذبیح‌الله مجاهد (سخنگوی طالبان) است که عنوان کتاب هم از آن بخش وام گرفته شده. ۷۰ صفحه‌ی اول کتاب حالتی روایت‌گونه دارد. بقیه‌ی کتاب پیاده‌شده‌ی مصاحبه‌های مختلف زهرا مشتاق با افراد گوناگون (از ذبیح‌الله مجاهد تا فعالین حقوق زنان در افغانستان) است. کتاب «وقتی مجاهد خندید» یکی از اولین سفرنامه‌های پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان است.

 

 

بخشی از کتاب وقتی مجاهد خندید

«جنگ خر است. خرها البته که موجودات شریف و زحمت‌کشی هستند. اما این یک اصطلاح است برای بیان یک احساس. جنگ یعنی آوارگی، بلاتکلیفی، بی‌جا شدن، گرسنگی، بی‌پولی، به گدایی افتادن. سرای شمالی همه‌ی این‌ها را دارد. افغانستانی‌های آوارده شده از جنگ، از ترس طالبان.

شهرها که پشت سر هم سقوط کرد مردم گریختند. کجا؟ کابل. چرا؟ چون آن‌جا را امن می‌دانستند. هنوز چادرهای پاره‌پوره‌ی خود را برپا نکرده بودند که کابل هم سقوط کرد. حالا در تمام کابل حدود هشت اردوگاه علم شده. چه‌قدر زن. چه‌قدر بچه. چه‌قدر مرد. کاش می‌شد «ر» ها را بکشم. یعنی چندین «ر» پشت سر هم که بدانید این‌جا چه می‌گذرد. مردم خسته. بی‌پناه. بی‌پول و بی‌خانمان. آقاموسی در همین اردوگاه دارد کار می‌کند.

با کمک افغانستانی‌های کشورهای دیگر مثلا از آمریکا یا استرالیا که شروع به کمک کرده‌اند و آقاموسی از ایران بلند شده رفته کابل برای کمک…» ص ۴۷

 

اگر این مقاله مورد پسند شما بود شاید از دو مقاله زیر را هم بپسندید

سیب‌های کابل شیرین است

میزبان برادر

 

انجمن دیاران

انجمن دیاران

حامی و همکار این پرونده وینش، انجمن دیاران است.

برای ما ایرانی‌ها صحبت از مهاجرت بیشتر یادآور رفتن از ایران است؛ رفتن به آن سوی آب. این درحالی‌ست که کشور خودمان دهه‌هاست میزبان میلیون‌ها مهاجر است. مهاجرانی که بیشترشان از افغانستان و عراق و پاکستان هستند.

 

⭕️سلسله‌نشست‌های هم‌اندیشی در باب ابعاد فرهنگی حضور مهاجران افغانستانی در ایران ⭕️

درنگی در ابعاد فرهنگی و اجتماعی حضور زنان مهاجر افغانستانی در ایران ?

با حضور: ? دکتر رز فضلی- عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ? فاطمه خاوری- کارآفرین و مدیر مدرسه‌ی جویندگان دانش ? معصومه دبیری- سردبیر سابق مجله‌ی سیندخت ? پیمان حقیقت‌طلب- دبیر علمی نشست ⏱زمان: بعدا اعلام می شود ⛪️ مکان: تهران- خ ولیعصر- نرسیده به میدان ولیعصر- خیابان دمشق- پلاک ۹- پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات

? پخش زنده از طریق اسکای روم  

 

 

 

 

کتاب های بکار رفته در این مقاله

افغانستان و پنج سال سلطه طالبان

نویسنده: وحید مژده

ناشر: نی

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۸۴

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۱۲۶۶۵۰

تهیه این کتاب

تهیه این کتاب

وقتی مجاهد خندید

نویسنده: زهرا مشتاق

ناشر: اگر

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۷۰

شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۶۹۵۱۹۹

تهیه این کتاب

  این مقاله را ۱۶۹ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *