سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

خنده‌ی ملتمسانه

تمثیل عروس و داماد، ترجمه‌ای قدیمی از نمایشنامه ژرژ داندن مولیر است. گرچه این نمایشنامه را جزو آثار برجسته مولیر نمی‌دانند اما مقایسه این ترجمه با اثر اصلی، داستانی را نشان می‌دهد که جدا از موضوع اصلی اثر، از ماجراهای بسیاری حکایت می‌کند.

تمثیل عروس و داماد

نویسنده: مولیر

مترجم: جعفر قراچه داغی

ناشر: دیدآور

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۱۱۶

شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۰۴۱۷۴۷

 

 

 

 

 

تهیه این کتاب


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

 

 

خنده‌ی ملتمسانه

 

 

«داماد پشیمان»، «عروس و داماد» «شوهر سردرگم» یا «ژرژ داندن» بهترین اثر مولیر، نیست اما تعدد اسم‌هایش نشان می‌دهد که ماجراهایی از سر گذرانده. ماجراهایی که ربطش داده به این سمت جهان، به شرق، زمانی که در شناخت غرب و تغییر خود بود.

 

فرض را بر این می‌گذارم که مولیر را می‌شناسید. یعنی حتی اگر ندانید که نام کاملش ژان باتیست پوکلن و زاده قرن هفدهم در فرانسه بوده، می‌دانید که از معروفترین کمدی‌نویس‌های دنیای نمایش به حساب می‌آید و نمایشنامه خسیس را نوشته.

 

مولیر هم می‌نوشته و هم بازی می‌کرده و شوربختانه مثل اغلب اهل کمدی و فکاهه زندگی شیرینی نداشته. وقتی هم که می‌میرد کلیسا از خاکسپاری‌اش در گورستان رسمی شهر ممانعت می‌کند، چون کمدین‌ها همه چیز را به سخره و انتقاد می‌گیرند و همین نشان می‌دهد ایمان درست و حسابی ندارند!

 

این طرف دنیا هم اوضاع همین‌طور بوده. یعنی تقلیدچی‌ها (بازیگران نمایش‌های ایرانی)، سیاه‌بازها، دلقک‌های درباری محبوب هستند اما اغلب عاقبت بخیر نمی‌شوند و شأن و منزلت اجتماعی ندارند. همین مقدمه نشان می‌دهد که گویا خنده بیشتر از گریه، آدم‌ها را در سراسر جهان شبیه بهم می‌کند.

 

 

مولیر نمایشنامه ژرژداندن را در سال 1668 می‌نویسد. آن موقع خیلی‌ها عقیده داشتند که این یک کمدی شتابزده و سردستی است. الان هم آن را بهترین کار مولیر نمی‌دانند اما به نکاتی که در آن پرداخته ارزش بیشتری می‌دهند.

 

ژرژ داندن یا شوهر سردرگم

 

 

موضوع نمایش درباره مرد پولدار شهرستانی است که زنی از طبقه اشراف را می‌گیرد. همان ماجرای آشنا که طبقه اشراف (که فقط نام و اصالت را یدک می‌کشند اما به بی‌پولی افتاده‌اند) از ثروت مرد بهره می‌برند و مرد که جایگاه اجتماعی خاص ندارد با این وصلت برای خودش شأن و مقامی دست و پا می‌کند. چنین موضوعی گرچه شاید قدیمی و پیش پا افتاده به نظر برسد اما هم در زمان خودش مهم بوده و هم هنوز اگر دقت کنیم با تعابیر و نشانه‌های دیگری حضورش را در جهان و جامعه امروز هم می‌بینیم.

 

ماجرای نمایش این‌طور پیش می‌رود که داماد می‌فهمد زن جوانش سروگوشش می‌جنبد و مرد جوان اشراف‌زاده‌ای که به تازگی همسایه آنها شده با او نرد عشق می‌بازد اما داماد هربار می‌خواهد آن را به مادر و پدر دختر ثابت کند، مادر و پدری که بسیار به اصالت و نجابت خود و دخترشان می‌بالند و حتی در کلام هم با داماد از موضع بالا برخورد می‌کنند، ناموفق می‌شوند. درحقیقت دختر که بسیار زیرک است با کمک ندیمه‌اش هربار ماجرا را طوری می‌چیند که داماد مقصر جلوه داده می‌شود. دامادی که ترجیع بند دائمی‌اش این است که چه غلطی کردم خواستم دختر از اشراف بگیرم.

 

این نمایشنامه کوتاه سه پرده‌ای به سادگی اما گویا، تفاوت‌های جامعه‌ای را که اصل و ارزش‌های افرادش متفاوت است نشان می‌دهد. تغییرات اجتماعی و نیازهای افراد را هم با زبانی شیرین و شوخ‌وشنگ مطرح می‌کند.

 

طبیعی است چنین موضوعی توجه اهل شرق را (گیریم دو قرن بعد) جلب می‌کند، چون آنها هم در حال تغییر هستند. جامعه می‌خواهد اصل‌ها و ارزش‌های قدیمی را تغییر دهد و از یک وضعیت ارباب-رعیتی به دوران جدید وارد شود. نه اصالت و اشراف زادگی هنوز کاملا محو شده (در نتیجه هنوز عده‌ای محتاج چسبیدن به آن هستند) و نه اشراف‌زادگان با اصالت اجدادی موهومشان قادرند شکمشان را سیر کنند.

 

 

درنتیجه ژرژداندن مورد توجه اهل ترجمه قرار می‌گیرد و این نمایشنامه با عنوان تمثیل عروس و داماد توسط میرزا جعفر قراچه داغی به فارسی ترجمه می‌شود. میرزا جعفر که در سال 1287 قمری به دنیا آمده منشی شاهزاده جلال‌الدین میرزا بوده و بعدها در دارالترجمه دولتی به عنوان مترجم ترکی کار می‌کند. در همین دوران با آثاری آشنا می‌شود و به فارسی ترجمه می‌کند ازجمله نمایشنامه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده (که او را اولین نمایشنامه‌نویس ایرانی البته به زبان ترکی می‌دانند) و همین اثر مولیر.

 

اثر مولیر قبل از آن به کشور عثمانی رسیده بوده و احمد وفیق پاشا با نام «یورغالی داندینی» آن را از زبان اصلی فرانسه‌اش، ترجمه کرده بوده. قراچه داغی که به فکر رشد و تربیت جوانان بوده و می‌خواسته قدمی در راه آگاهی بردارد، این نمایش را ترجمه می‌کند و در آخرش هم می‌نویسد: «ملتمسم جوانانی که بعد از ما به دنیا می‌آیند این قصه‌ها را آویزه گوش کنند، زحمت عاجزانه‌ای را که برای بصیرت آنها کشیده‌ام بی‌فایده نگذارند. بدانند که هرچه بسر آدم بیاید نتیجه خیالات و افعال و آمال خودش است.»

 

اهل نمایش معتقدند دلیل اینکه آثار کمدی در ابتدا بیشتر مورد توجه و ترجمه اهل فکر قرار گرفته، شباهت زیادی است که بین این گونه و نمایش تقلید یا مضحکه ایرانی وجود داشته. یعنی که درک و اجرای آن را برای مخاطب ایرانی راحتتر می‌کرده. بااین حساب می‌شود فهمید که میرزا جعفر هم متوجه شده که چنین نمایشی برای مخاطب ایرانی قابل درک است و با توجه به تغییرات اجتماعی با آن همذات پنداری هم خواهد کرد.

 

باوجود این در ابتدای کتاب گفته که تغییراتی در متن اصلی داده؛ ازجمله سه پرده و 32صحنه آن را تبدیل به سه پرده و یازده مجلس کرده و معادل‌های شرقی مثل بیگ برای نجیب‌زاده اشرافی و خاتون برای ندیمه عروس گذاشته و در ابتدای نمایش هم نوشته که محل وقوع حوادث در یونان است.

 

معلوم نیست که این تغییرات اساسا مربوط به میرزا جعفر بوده یا مترجم ترکی کتاب اما درهرحال تغییرات متن نشان می‌دهد که ذوق و هنر میرزا جعفر در آن دخیل بوده زیرا متن فارسی نمایش سرشار است از اصطلاحات و زبان محاوره عمومی دوران خود که برابر است با سال 1270شمسی. خوب است این را هم بگوییم که میرزا جعفر قراچه داغی را اولین کسی می‌دانند که به زبان محاوره‌ای و عامیانه مطلب نوشته.

 

فکر می‌کنم تا همینجا هم اهمیت این ترجمه از اثر مولیر را معلوم کرده باشیم، یعنی جدا از اصل نمایشنامه، اولین ترجمه این اثر به فارسی که با نام تمثیل عروس و داماد منتشر شده، اهمیتی ویژه دارد.

 

 

حالا خوب است که سراغ متن ترجمه برویم و ببینیم که با اصل کار مولیر چه تفاوت‌هایی کرده. جدا از به کار بردن اصطلاحات و زبان روزمره فارسی در اثر که آن را قطعا برای خواننده ایرانی جذاب و قابل فهم کرده، تغییرات به ظاهر کوچک اما معناداری هم در متن به وقوع پیوسته. برای مثال در متن مولیر چندجایی به سنت نمایش‌های کمدی آن دوران ماجرای کتک زدن وجود دارد (عروس تظاهر می‌کند که می‌خواهد معشوقش را بزند اما اشتباهی شوهر را می‌زند!) در متن فارسی ماجرای زدن حذف شده اما در تمام متن بدوبیراه و فحش‌هایی وجود دارد که امروزه حداقل در متن‌های مکتوب و عرف هم به چشم نمی‌خورد.

 

علت چنین چیزی البته بی‌اخلاقی یا بی ادبی میرزا جعفر نبوده. نمایش‌های تقلید ایرانی در استفاده از کلمات آبدار بی‌پروا بوده‌اند و زبانی بسیار تند و تیز داشته‌اند. اغلب مضحکه‌چی‌ها از فرصت نمایش برای پیاده کرده دق و دلی خود (و عموم مردم) علیه شرایط و اشخاص و مناسبت‌ها استفاده می‌کردند، چون این لحظات جزو معدود لحظاتی بوده که در سایه شوخی و فکاهه می‌توانستند نارضایتی خود را ابراز کنند بدون اینکه خطر مرگ و زندانی شدن یا برخورد وجود داشته باشد.

 

تفاوت دیگری که متن اولین ترجمه فارسی با اثر اصلی دارد، در نگاه به ماجرای دختر (عروس نمایش) است. در اثر مولیر، دختر گرچه دارد با فاسقش می‌پرد و با زیرکی شوهر را می‌پیچاند و گاه حتی تحقیر می‌کند اما در چند بخش اشاره روشن و واضحی هم به این مورد می‌کند که وقتی دختر قربانی معامله خانواده است نباید از او انتظار دیگری داشت و وقتی خواسته و عشق و علاقه او پرسیده نشده، شیطنت و ارتباط گیری بدیهی است. در ترجمه قراچه داغی چنین اشاراتی کمرنگ شده و بیشتر حالت سرکوفت دختر به شوهر را دارد که خواسته با زنی از طبقه بالا وصلت کند.

 

گرچه شاید در وهله اول چنین نگاهی به اثر فمینیستی به نظر برسد اما توجه من بیشتر بر سر اولویت‌هایی است که در آن زمان در جامعه ایرانی مطرح بوده. مساله اصلی دوران توجه به ارزش‌های درونی و عدم توسل به معیارهای ساختگی و منزلت‌های کهنه بوده. برهمین اساس قراچه داغی که ملتمسانه از جوانان درخواست توجه داشته، متن را بیشتر معطوف به این مساله کرده است؛ داماد بیچاره‌ بلایی که سرش می‌آید حقش است چون خواسته دست به دامان ارزشی شود که به کلی بی‌ارزش است.

 

از نمایش مولیر ترجمه‌ای هم از زبان اصلی شده. در پروژه‌ای توسط نشر قطره که با سرپرستی نسرین خطاط صورت گرفته، دو تن از دانشجویان زبان فرانسه با ویرایش مهشید نونهالی این نمایش را با نام ژرژ داندن یا شوهر سردرگم به فارسی برگردانده‌اند.

 

حالا می‌توانید نمایش اصلی و ترجمه تقریبا آداپته شده قراچه داغی را کنار هم بگذارید و بخوانید. در وهله اول از یک نمایش خنده‌دار لذت خواهید برد. اما کمی بعد خنده‌های دیگری را تجربه خواهید کرد، خنده درک زندگی، شوخی‌ها و فضای اجتماعی ایران در 150 سال پیش، خنده درک تغییراتی که پیش آمده، و خنده اینکه این اثر فراتر از خودش، داستانی دارد گویا و عمیق، و البته ملتمسانه.

 

 

 

 

طنز

 

  این مقاله را ۱ نفر پسندیده اند

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *