سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

برگمان، فیلمسازی که مجذوب چهره‌هاست

برگمان، فیلمسازی که مجذوب چهره‌هاست


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

«در شناخت اینگمار برگمان» مجموعه‌ای است از مقالات درباره اینگمار برگمان، فیلمساز نام‌آشنای سوئدی. بخش اول شامل مقالاتی می‌شود که تا حدود زیادی زندگی‌نامه‌ی فیلمساز را تشریح می‌کنند، مقاله‌های بخش دوم به فیلم‌های او می‌پردازند، در بخش سوم دو مقاله به قلم خود برگمان می‌خوانیم که طی آن‌ها روش و عادت‌های فیلمسازی خود را تشریح می‌کند و سرانجام در بخش چهارم دو مصاحبه‌ی مفصل با او که دومی شامل اظهارنظرهای صریح و گاه تند برگمان درباره‌ی فیلمسازان معاصر خود مانند فلینی، آنتونیونی، هیچکاک، گدار، پازولینی و دیگران است.

در شناخت اینگمار برگمان

نویسنده: به انتخاب و ترجمه‌ی غلامرضا صراف

ناشر: نشر روزنه

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۲۵۲

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۳۴۸۰۹۰

«در شناخت اینگمار برگمان» مجموعه‌ای است از مقالات درباره اینگمار برگمان، فیلمساز نام‌آشنای سوئدی. بخش اول شامل مقالاتی می‌شود که تا حدود زیادی زندگی‌نامه‌ی فیلمساز را تشریح می‌کنند، مقاله‌های بخش دوم به فیلم‌های او می‌پردازند، در بخش سوم دو مقاله به قلم خود برگمان می‌خوانیم که طی آن‌ها روش و عادت‌های فیلمسازی خود را تشریح می‌کند و سرانجام در بخش چهارم دو مصاحبه‌ی مفصل با او که دومی شامل اظهارنظرهای صریح و گاه تند برگمان درباره‌ی فیلمسازان معاصر خود مانند فلینی، آنتونیونی، هیچکاک، گدار، پازولینی و دیگران است.

در شناخت اینگمار برگمان

نویسنده: به انتخاب و ترجمه‌ی غلامرضا صراف

ناشر: نشر روزنه

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۷

تعداد صفحات: ۲۵۲

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۳۴۸۰۹۰

 


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

وقتی مترجم تصمیم می‌گیرد خودش کار انتخاب مجموعه مقالاتی برای شناخت یک فیلمساز مهم تاریخ سینما مانند اینگمار برگمان را به عهده بگیرد، به نظرم وظیفه‌ای را تقبل می‌کند که از آن چه در ابتدا می‌نماید، بسیار سنگین‌تر و دشوارتر است و با احتیاط می‌توان گفت که یک وجه تالیفی نیز وارد کارش می‌کند. چرا این مقالات؟ اولین پرسشی است که به ذهن می‌آید. غلامرضا صراف در چند سطری که در ابتدای کتاب آمده می‌گوید برای ارائه‌ی «چشم‌اندازی عمومی از اینگمار برگمان (۱۹۱۸-۲۰۰۷) در مقام فیلمسازی مولف، هنرمندی صاحب سبک و خلاق و انسانی فرهیخته و حساس».

مقاله‌های و مصاحبه‌های کتاب در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول شامل مقالاتی می‌شود که تا حدود زیادی زندگی‌نامه‌ی فیلمساز را تشریح می‌کنند، مقاله‌های بخش دوم به فیلم‌های او می‌پردازند، در بخش سوم دو مقاله به قلم خود برگمان می‌خوانیم که طی آن‌ها روش و عادت‌های فیلمسازی خود را تشریح می‌کند و سرانجام در بخش چهارم دو مصاحبه‌ی مفصل با او داریم که دومی شامل اظهارنظرهای صریح و گاه تند برگمان درباره‌ی فیلمسازان معاصر خود مانند فلینی، آنتونیونی، هیچکاک، گدار، پازولینی و دیگران است.

جذاب‌ترین نوشته‌های این کتاب برای من نوشته‌های خود برگمان بودند. نوشته‌های فیلمسازان راجع به شیوه‌ی فیلمسازی‌شان غالباً خواندنی است، چون آدم‌هایی موفق در حرفه و هنر فیلمسازی درباره‌ی تجربیات مشخص خود حرف می‌زنند و هرکس می‌تواند از حرف‌های آن‌ها بسته به نیاز خود چیزهای زیادی بیاموزد. این‌که هر فیلمسازی روش‌های خاص خود را دارد و هیچ قانون و شیوه‌ی استانداردی برای خلق یک فیلم وجود ندارد، آن نکته‌ای است که می‌توان از این نوشته‌ها آموخت. یکی از پرسش‌های جالب این است که ایده‌ی اولیه‌ی یک فیلم چگونه شکل می‌گیرد؟ پاسخ برگمان در مقاله‌ی «بحث راجع به فیلمسازی» چنین است:

یک فیلم برای من با چیزی بسیار مبهم آغاز می‌شود ــ نکته‌ای اتفاقی یا تکه‌ای از یک گفت‌وگو، رویدادی مبهم ولی مطبوع که بی‌ارتباط با هرگونه وضعیت خاصی است. می‌تواند چند میزان موسیقی باشد، باریکه‌ای از نور کنار خیابان. …. این‌ها تداعی‌های خیلی فوری است که به محض آمدن ناپدید می‌شوند، با وجود این حسی باقی می‌گذارند ــ مثل رویاهای دلپذیر. این وضعیتی ذهنی است نه داستانی عینی، ولی سرشار از تداعی‌ها و تصاویر بارور. اغلب آن‌ها نخی است به رنگ روشن که از انبان سیاه ناخودآگاه سربرآورده. اگر من سرگرم پیچاندن این نخ شوم و این کار را با دقت انجام دهم، سروکله‌ی فیلم کاملی پیدا خواهد شد. (ص ۱۳۷)

گمان عمومی بر این است که سینمای داستانی یک پایش محکم در ادبیات است، چرا که فیلمنامه در نهایت اثری نوشتاری و ادبی است. اما نظر برگمان جز این است:

فیلم هیچ سروکاری با ادبیات ندارد؛ ویژگی و جوهره‌ی هر دو قالب هنری معمولاً با هم در کشمکش‌اند. این احتمالاً با فرایند ادراکی ذهن کار دارد. کلام مکتوب توسط عمل خودآگاهانه‌ی اراده با عقل پیوند دارد، خوانده شده و جذب می‌گردد. ذره ذره تخیل و عواطف را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این فرایند با تصویر متحرک فرق دارد. ما وقتی فیلمی را تجربه می‌کنیم، آگاهانه خودمان را برای توهم آماده می‌کنیم. با کنار گذاشتن اراده و عقل، راهش را برای ورود به تخیل‌مان باز می‌کنیم. پیوستگی تصاویر مستقیماً با احساسات ما بازی می‌کند… موسیقی به همین شیوه عمل می‌کند. می‌خواهم بگویم هیچ قالب هنری دیگری مثل موسیقی نیست که این قدر با فیلم مشترکات داشته باشد. … (ص ۱۳۹)

در این مقاله برگمان با ستایش از تهیه‌کننده‌اش کارل آندرس دوملینگ صحبت می‌کند و این فرد اتفاقاً همان کسی است که در بخش اول کتاب نوشته‌اش را درباره نوع همکاری‌اش با برگمان می‌خوانیم. چیزی که در این نوشته جالب است این است که برگمان، به عنوان یکی از فردگراترین و فلسفی‌ترین فیلمسازان تاریخ سینما، از وجه صنعتی هنر سینما غافل نیست و حتی فکر می‌کند که تمام مصایبی که از ماهیت تجاری سینما می‌آیند، یا به قول او از «خشونت این صنعت»، می‌توانند مزیتی باشند. او حسرت دوره‌ای را می‌خورد که هنر این قدر فردی نشده بود و می‌نویسد: «امروز فرد تبدیل به عالی‌ترین شکل و مهلک‌ترین سم آفرینش هنری شده است.» او که یکی از مولف‌ترین کارگردان‌های سینماست آرزو می‌کند که کاش هنرمند گمنامی بود که نقشی در بنای یک کلیسای جامع به عهده می‌داشت.

برگمان در مصاحبه‌اش با جان سایمون (کاش پرسش‌های این مصاحبه با حروف بولد یا روش دیگری از پاسخ‌ها متمایز می‌شدند) یکی از مهم‌ترین باورهای هنری خودش را چنین تشریح می‌کند:

من همیشه مجذوب چهره‌ها هستم. می‌خواهم بگویم بنشینید و به چهره‌های آدم‌ها نگاه کنید. ولی اگر آن قدر پیش‌روی در پس‌زمینه وجود داشته باشد [؟]، اگر چهره خیلی حرکت داشته باشد، اگر نتوانید چشم‌ها را ببینید، اگر نورپردازی بیش از حد هنرمندانه باشد، چهره گم می‌شود. (ص ۲۰۷ )

او در این مصاحبه همچنین فضای گرم و صمیمی و روحیه‌ی تیمی فیلمسازی در سوئد را تشریح می‌کند و می‌گوید که جز در سوئد نمی‌تواند فیلم بسازد.

یکی دیگر از دلایل جذابیت بخش‌های سوم و چهارم کتاب ــ نوشته‌های برگمان و مصاحبه‌ها ــ این است که کمتر به جزئیات تک‌تک فیلم‌ها مربوطند. دشواری خواندن مقاله‌های بخش دوم کتاب که شامل تحلیل و بحث در یک‌به‌یک فیلم‌های برگمان تا اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ هستند همین است که کمتر خواننده‌ای ممکن است همه‌ی این فیلم‌ها را دیده باشد یا اگر دیده باشدشان، به یاد بیاورد. اما گنجاندن تعدادی از این مقاله‌ها در کتابی که با هدف شناخت اینگمار برگمان ناگزیر است. به خواننده توصیه می‌کنم پیش از خواندن مقاله‌های بخش دوم، حتماً تعدادی از این فیلم‌ها را تماشا کند.

 

bergman

 

چنان که در انتهای کتاب هم ذکر شده‌، مقاله‌ها از این سه کتاب انتخاب و ترجمه شده‌اند:

Ingmar Bergman:Essays in Criticism,  Edited by Stuart M. Kaminsky, Oxford University Press, 1975.

Ingmar Bergman Directs, by John Simon, Harcourt Brace Jovanovoch Inc., New York, 1972.

Four Screenplays of Ingmar Bergman, A Clarion Book Published by Simon and Schuster, 1960.

و مشکل اصلی کتاب هم همین جاست. همان طور که می‌بینیم تاریخ انتشار جدیدترینِ این کتاب‌ها سال ۱۹۷۵ است. به همین دلیل نقدهای بخش دوم کتاب از دهه‌ی ۱۹۶۰ جلوتر نیامده‌اند، در حالی که برگمان تا سال ۲۰۰۳ (سال تولید آخرین فیلمش ساراباند) فیلم می‌ساخته است. به این ترتیب کتاب بیش از نیمی از کارنامه‌ی فیلمسازی او را پوشش نمی‌دهد و در صفحات آن از فیلم‌های مشهوری چون فریادها و نجواها (۱۹۷۲)، سونات پاییزی (۱۹۷۸)، فانی و آلکساندر (۱۹۸۲) و بسیاری فیلم‌های مهم دیگر صحبتی در میان نیست و این امر با هدف کتاب که می‌خواهد شناخت‌نامه‌ی این فیلمساز مهم باشد، خوانایی ندارد.

و مشکل البته فقط این نیست که فیلم‌های سه‌چهار دهه‌ی آخر خلاقیت هنری برگمان در کتاب مورد بحث قرار نگرفته‌اند، آن‌چه مورد بحث قرار گرفته هم از دید نویسنده‌ها و منتقدهای معاصر برگمان است. با گذشت بیش از پنج دهه از ساخت آخرین فیلم‌هایی که در کتاب مورد بحث قرار گرفته‌اند، یعنی مصیبت آنا (۱۹۶۹) و گرگ و میش (۱۹۶۸)، منتقدان امروز می‌توانند ارزیابی متفاوتی از کارهای برگمان داشته باشند. نتیجه این‌که کتاب فاقد طراوتی است که می‌توانست از یک نگاه معاصر به یکی از مهم‌ترین فیلمسازان تاریخ سینما ناشی شود.

جای نمایه در انتهای کتاب خالی‌ست، اما کتاب شامل فیلم‌شناسی مفصل برگمان و خلاصه‌ای از زندگی‌نامه‌ی اوست که به عنوان راهنما می‌توانند مطالعه‌ی مقالات را تسهیل کنند.

 

  این مقاله را ۲۰ نفر پسندیده اند

2 دیدگاه در “برگمان، فیلمسازی که مجذوب چهره‌هاست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *