سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

کاش بوی سگ مرده می داد

نویسنده: دلارام دلنواز

ناشر: هیلا

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۱۰۴


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
کاش بوی سگ مرده می داد

تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

کاش بوی سگ مرده می داد مجموعه داستانی ایرانی است که در سال گذشته به چاپ رسیده است.


کتاب شامل 12 داستان کوتاه است که اولین داستان با نام «شاید شانس با من یار شود» برگزیده نخست هجدهمین دوره مسابقه داستان‌نویسی صادق هدایت در سال 98 شده. باقی داستان‌ها تاریخ نگارش ندارند و مشخص نیست که آیا مجموعه‌ای هستند که در طی زمان نوشته و گردآوری شده یا دوره خاصی از فعالیت نویسنده را دربرمی‌گیرند. اما حال و هوای همه داستان‌ها برگرفته از موضوعات جامعه معاصر است و در پیوند تنگاتنگ با مسائل اجتماعی.


گرچه در این سال‌ها داستان‌های کوتاه با رویکرد به مسائل روز کم نبوده‌اند اما شاید ویژگی متمایزکننده کتاب کاش بوی سگ‌مرده می‌داد در خلق تصاویر کوتاه و نفس‌گیری باشد که به وجودآورده. خواننده به سادگی وارد فضایی می‌شود که به گمانش آشنا و امن است اما کمی بعد ناگهان انگار با تابش نوری شدید کل تصویر گشوده می‌شود، خود را درمیان تابلویی می‌بیند که حالا کل تصویر متفاوت از ذهنیت اولیه او و چه بسا شوک برانگیز است.


اگر بدانیم که این مجموعه اولین (البته به احتمال زیاد) تجربیات نوشتن کسی است که پیش از این سابقه نقاشی داشته، این توصیف ملموس‌تر می‌شود. دلارام دلنواز آگاهانه یا ناآگاهانه از تکنیکی در این مجموعه استفاده کرده که بی‌شباهت به کار نقاشی نیست.


کاش بوی سگ مرده می داد که نام کتاب از آن گرفته شده داستان کوتاهی در این مجموعه است که داستان بلوغ دختران و فضای به کلی غریبه مدرسه و خانواده را دربرابر آن روایت می‌کند. داستانی که در ابتدا ظاهری ساده و معمولی دارد اما با چرخش پایانی معنی متفاوت و البته اندوهی عمیق را به خواننده وارد می‌کند.


یکی دیگر از داستان‌های متفاوت مجموعه داستان شاید با من شانس یار شود است که برنده جایزه شده. داستان روایت دختری است که توسط پدرش مورد تجاوز قرار گرفته. داستانی که تنها در 5 صفحه تمامی اندوه، خشم و شومی چنین اتفاقی را بیان می‌کند، بدون اینکه بخواهد در دام پندواره‌های اخلاقی یا کشفیات روانشناسانه بیفتد.


اغلب داستان‌های مجموعه روایت زنان و دخترانی هستند که در فضای تکثیر شده و چندگانه جامعه امروزی ما به ندرت به آن‌ها پرداخته شده و هرکدام می‌توانند شخصیت یک داستان بلند با پیچیدگی‌های خود باشند و بخش‌های مغفول مانده‌ای از تغییرات اجتماعی امروز و نقش‌ها و دشواری‌هایی که زنان بردوش می‌کشند، نشان دهند.

 

دلارام دلنواز
دلارام دلنواز

 

 

دلارام دلنواز، نویسنده این مجموعه رشته شیمی خوانده و در رشته‌های مختلف هنرهای تجسمی مانند نقاشی و مینیاتور کار کرده است. خودش عقیده دارد که داستان‌هایش بیانگر فقدان‌ها هستند، فقدان عاطفه، فقدان مسئولیت‌پذیری و فقدان روابط درست. گویا این اولین مجموعه داستانی است که از او به شکل کتاب منتشر شده و اکنون در حال نگارش یک رمان است.


بخشی از کتاب کاش بوی سگ مرده می داد

کار هر روزم شد بو کردن فریده. او را بو می‌کردم و غرق می‌شدم توی خیالاتم. احوالی که تا حالا نداشتم. دستم را دور بازوهای لاغرش می‌انداختم، نوک دماغم را توی مقنعه‌اش می‌چپاندم و تا آن جا که ریه‌هایم جا داشت بو می‌کشیدم. هر روز همین بساط بود. چند روزی که گذشت، جفتک انداخت. هلم داد و گفت: «بسه بابا، مفت مفت حال می‌کنی واسه خودت.» بعد هم یک ایش کشدار گفت. گفتم: «چه‌ته شین شین جان؟ خودت گفتی بو کن، حله!» گفت: «کلافه می‌شم، قلبم می‌گیره، تشنمه، می‌ری واسه‌م یه چیزی بگیری؟»


ساندیس و نوشابه و ساندویچ رشوه‌اش شد که بایست قبل از بغل کردنش به‌ش می‌دادم؛ یا دم بوفه مدرسه بودم یا تکلیف‌هایش را انجام می‌دادم یا هر کاری که او وقت و حالش را نداشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *