سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

انهدام یک قلب

نویسنده: اشتفان تسوایگ

مترجم: داود نوابی

ناشر: نون

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۲۱۶

شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۶۵۲۳۲۲


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
انهدام یک قلب

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

انهدام یک قلب، مجموعه پنج داستان کوتاه برتر و پرکشش از تسوایگ، شامل نامه یک زن ناشناس، بازی خطرناک، بیست‌وچهار ساعت از زندگی یک زن، معلم سرخانه و انهدام یک قلب است. نویسنده در هرکدام از آثار این مجموعه، به واسطه روانکاوی شخصیت‌های اصلی، دنبال کردن و روایت بخشی از زندگی و سرگذشت آنها و پایان‌بندی‌های مؤثر، اثری احساسی، هنرمندانه و جذاب عرضه می‌کند.


در نامه یک زن ناشناس، داستان عشق دیرینه زنی را می‌خوانیم که اندوه و درد، زندگی‌اش را فرا گرفته و تصمیم می‌گیرد تا در نامه‌ای به معشوقش، تمام ماجرای دلبستگی و عواطف عمیق خود را نسبت به او بیان کند. روحیات مادرانه زن و نگون‌بختی و حسرتی که بر زندگی او چیره گشته، داستانی شورانگیز و پراحساس آفریده است.

 

انهدام یک قلب

 

 

در داستانی دیگر از این کتاب با نام بیست‌وچهار ساعت از زندگی یک زن، راوی به نقل برهه‌ای دردناک و متحول کننده از زندگی خود می‌پردازد. نویسنده با تبحر و نوشتاری روان مسائلی چون عشق، خیانت، مرگ، عواطف انسانی، دغدغه‌ها و دلایل ادامه یا پایان دادن به حیات را کاوش می‌کند.


ترجمه شیوای داوود نوابی نیز، بر تأثیرگذاری بیشتر کلام افزوده است. داستان‌های این مجموعه بارها به زبان فارسی برگردانده شده‌اند؛ از جمله داستان بیست‌وچهار ساعت از زندگی یک زن، با ترجمه عبدالله توکل و رضا سید حسینی که توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.

 

درباره نویسنده


اشتفان تسوایگ 28 نوامبر 1881 در وین متولد شد. در دانشگاه وین فلسفه خواند. در جوانی شیفتگی او به تئاتر، سبب شناخت و گام نهادن او به دنیای ادبیات شد و به واسطه سفرهایی به نواحی مختلف اروپا و جهان، با آداب و فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگونی آشنا شد. اولین فعالیت‌های ادبی او با ترجمه آثاری از پل ورلن و رومن رولان و نگارش و انتشار مجموعه داستان‌های کوتاه و منظومه‌های وی آغاز شد که مورد توجه خوانندگان قرار گرفت.


تسوایگ در کنار ترجمه آثار نویسندگان بزرگ جهان، دست به نوشتن زندگی‌نامه بزرگان و مشاهیری چون داستایفسکی، رولان، تولستوی و فوشه زد و با ترسیم دقیق روحیات آنها به تحلیل افکار و سرگذشتشان پرداخت. سال 1922 در مجموعه‌ای، داستان‌های آموک و نامه از زنی ناشناس را منتشر کرد. همچنین چند نمایشنامه او از جمله وولپون و خانه کنار دریا به اجرا درآمدند. شطرنج باز، شب عجیب، گریز به جاودانگی، وجدان بیدار و فرار به جنگ شماری از آثار ارزنده و گیرای این نویسنده اتریشی هستند.

 

اشتفان تسوایگ
اشتفان تسوایگ

 

در 1934 با روی کار آمدن هیتلر، تسوایگ به لندن و چند سال بعد در پی ناآرامی‌ها و ویرانی‌های حاصل از جنگ جهانی دوم در اروپا، به برزیل مهاجرت کرد. تسوایگ سرانجام در 22 فوریه 1942، پس از چند سال ناامیدی، سرگردانی و بی‌وطنی به سبب فراگیری جنگ و نابودی و آینده تاریکی که برای بشریت متصور بود، به همراه همسرش به زندگی خود پایان داد.


از آخرین آثار او که پس از مرگ وی به چاپ رسید، می‌توان خودزندگی‌نامه او، دنیای دیروز (ترجمه مهشید میرمعزی، نشر ثالث) را نام برد که خاطرات خود را از سال 1934 بازگو می‌کند و به فراز و نشیب‌ها و وضعیت اجتماعی و سیاسی آن سال‌ها می‌پردازد.
آثار تسوایگ همواره به دلیل جامع‌نگری و تحلیل‌های روانکاوانه، خوانندگان بسیاری را به خود جذب کرده است.

 

بخشی از کتاب انهدام یک قلب


(داستان بیست و چهار ساعت از زندگی یک زن)
با وجود همه این‌ها، زمان قدرتی بی‌نظیر دارد و بالا رفتن سن به طرز عجیبی همه احساسات را فرسوده می‌کند. آدم احساس می‌کند که به مرگ نزدیک شده. سایه‌اش به تیرگی بر جاده می‌افتد. اشیا دیگر آن شادابی و تازگی را ندارند، دیگر اعماق وجود انسان را تحت تأثیر قرار نمی‌دهند و از قدرت زیان‌آور آنها بسیار کاسته می‌شود.

کم‌کم رنجی که برایم پیش آمده بود تخفیف یافت و وقتی که سال‌ها بعد در جمعی، وابسته سفارت اتریش را که مردی جوان بود ملاقات کردم، ضمن صحبت، از خانواده مردی که یک شب خوابم را با او قسمت کرده بودم پرسیدم، جواب داد که یکی از اعضای این خانواده ده سال پیش در مونت کارلو خودکشی کرده. از شنیدن این خبر حتی مژه بر هم نزدم. این خبر ابداً باعث غصه‌ام نشد.

شاید هم از شنیدن این خبر خوشحال شدم، زیرا به این ترتیب خطر برخورد با او به کلی از بین می‌رفت. تنها چیزی که علیه من وجود داشت خاطره‌ام بود. از آن‌وقت خیالم راحت‌تر شده. در واقع، پیر شدن چیزی جز نهراسیدن از گذشته‌مان نیست.

 

 

نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *