سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

کارمندانِ کتاب‌ها

کارمندانِ کتاب‌ها

 

کارمندی بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی است. اگر خودتان کارمند نباشید، در حلقه‌ی اطرافیان نزدیک‌تان قطعا چند کارمند پرسه می زنند. چرا سبک زندگی کارمندی در میان نویسندگان و روشنفکران محبوب نیست؟ دور بودن از اشرافیت یا خرده‌بورژوازی بی‌عمل؟

کارمندی بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی است. اگر خودتان کارمند نباشید، در حلقه‌ی اطرافیان نزدیک‌تان قطعا چند کارمند پرسه می زنند. چرا سبک زندگی کارمندی در میان نویسندگان و روشنفکران محبوب نیست؟ دور بودن از اشرافیت یا خرده‌بورژوازی بی‌عمل؟

 

 

چرا پرداختن به زندگی کارمندی، برای بسیاری از نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی، یک موضوع همیشگی بوده است؟ در آثار غلامحسین ساعدی و صمد بهرنگی تا چخوف و تولستوی و حتی نویسندگان جدیدتر، داستان‌های زیادی را می‌توان سراغ گرفت که در حال و هوای کارمندی و حواشی آن صورت‌بندی می‌شوند.

مجموعه داستان شب نشینیِ با شکوهِ ساعدی، آقای چوخ بختیار صمد بهرنگی، بوقلمون صفتِ چخوف، حتی مرگ ایوان ایلیچِ تولستوی و تبرِ وست لیک همگی مستقیم و غیر مستقیم به زندگیِ کارمندی در جهان جدید پرداخته‌اند. همگی این آثار که البته می‌توان تعداد زیادی اثر دیگر را هم به آنها افزود سعی کرده‌اند تصویری از این سبک زندگی خاص جهان جدید و تبعات آن ترسیم کنند.

 

ادبیات تلاش کرده است از زندگی کارمندی چونان پدیده‌های اجتماعی دیگر، تصویری فراگیر بسازد. اما تصویر ساخته شده از کارمندی در ادبیات همانقدر کلیشه‌ای است که احتمالا خود کارمندی. این تصویر گاهی غیرمنصفانه، گاهی غمگین و گاهی حتی شایسته‌‌ی سرزنش است. حقیقت این است که سبک زندگی کارمندی، هیچ گاه در بین نویسندگان و روشنفکران سبک زندگی محبوبی نبوده است.

این عدم محبوبیت با نفوذ اندیشه‌های چپ در ادبیات بیشتر هم شد. اگر تا پیش از قرن بیستم کارمندان به این علت که از فرهنگ اشرافی بی نصیب بودند تحقیر می‌شدند، با نفوذ اندیشه‌های چپ به خرده‌بورژوازی پست و پیاده‌نظام سرمایه‌داران هم تبدیل شدند.

به این ترتیب «کارمندی» همواره در معرض نقد و حتی تحقیر بوده است و هر کسی از ظن خود لگدی بر این پیکره‌ی نحیف اما جان سخت این محصولِ جهان جدید زده است. جان سخت از این نظر که با وجود همه‌ی این لعن و نفرین‌ها و نقد و تحقیرها، کارمندی بخش جدایی ناپذیر ساختار اجتماعی جدید است.

 

اولین نامی که با شنیدن عنوان داستان‌هایی درباره زندگی کارمندی به ذهن می‌رسد چخوف است. آنتوان چخوف گفته است:

« … من هرگز یک کارمند اداری را که به معنی و هدف کار خود واقف باشد ندیده ام … این [بخشنامه‌ها و قوانین کارمندی] برای آن است که دیگران را از جنبش‌های آزادی خواهانه محروم کنند، جنبشی که کارمند اعتنائی و اعتقادی بدان ندارد.»

 

این نقل قول کوتاه نشان می‌دهد که چخوف نیز، مانند بسیاری از نویسندگان دیگر در برابر زندگی کارمندی اساسا شمشیر را از رو بسته است و تلاش می‌کند به سبک خود به این شیوه‌ی زندگی حمله کند. در این پرونده نگاهی انداخته‌ایم به مجموعه داستان که آردوش بوداقیان از بین قصه‌های چخوف گرد آورده است.

 

معمولیِ نفرت انگیز

 

گشت‌وگذار در ادبیات فارسی ایران برای پیدا کردن تصویر «کارمند» باید جست‌وجویی نسبتاً بی‌انتها باشد. در این مقاله زهرا ملوکی از میان داستان‌های کوتاه منتشرشده در کتاب‌های بازآفرینی واقعیت و در جست‌وجوی واقعیت قصه‌هایی را بررسی کرده که موضوع زندگی کارمندی در آن‌ها برجسته است. قصه‌هایی بر خلاف موضوع مرکزی ظاهراً کسالت‌بارشان، خواندنی و به‌یادماندنی که نویسندگانشان در آن‌ها فضاهایی منحصربه‌فرد خلق کرده‌اند.

 

تصویر کارمند در پنج داستان معاصر ایرانی

 

مقاله‌ی کوتاه «آقای چوخ بختیار» نمونه‌ای مثالی از نگاه ادبیات و روشنفکری ایران در دهه‌های چهل و پنجاه به موضوع زندگی کارمندی و کارمندهاست. آقای چوخ بختیار، که بهرنگی تاکید می‌کند در نزدیکی همه ما یکی مثل او دارد زندگی می‌کند، آدمی است در آرزوی خانه‌ای دوطبقه، یک ماشین سواری و ترفیع رتبه. جامعه ایرانی در دوره‌هایی چنین شخصیتی را تقبیح می‌کند و در دوره هایی از او اعاده حیثیت می‌کند. این مقاله را بهرنگی سال ۱۳۴۳ در روزنامه مهد آزادی تبریز چاپ کرده است.

 

آقای «چوخ بختیار»، یک کارمند خوشبخت

 

کار نوشته‌ی جوزه هلر درباره امنیت شغلی است. «باب اسلاکم» در ظاهر کارمندی نمونه است، مطیع، حرف­‌گوش‌­کن و با ظاهری همیشه آراسته و مرتب؛ سعی می‌­کند همیشه حس شوخ­‌طبعی خودش را داشته باشد و همواره با احترام با پایین‌­دستی‌­ها و بالادستی‌­هایش برخورد می­‌کند. اما در کنار تمامِ این ویژگی­‌های ظاهری، ترسی همیشگی در مجاورت باب و سایر همکارانش، پرسه می‌­زند؛ ترسِ از دست دادن موقعیت شغلی‌­شان.

 

کار من تا آخر عمر همین است

 

تبر اما داستان کارمندی است که بعد از سال‌ها داشتن یک پست مناسب، اسیر تعدیل نیرو شده است. او حالا احساس می‌کند همه هویت خود را از دست داده است. عنوان کتاب به انگلیسی “The Ax” است. عنوانی که در انگلیسی هم به معنی تبر و هم به معنی تعدیل نیرو، اخراج ناگهانی و پایان غیرمنتظره است و این تعدیل نیرو و تلاش او برای کار پیدا کردن در جایی جدید،‌ به یک جنایت می‌انجامد.

 

تبر، روایت یک سرنوشت مشترک

 

کارمندانِ کتاب‌ها

  این مقاله را ۵۱ نفر پسندیده اند

3 دیدگاه در “کارمندانِ کتاب‌ها

  1. بهمن موسی زاده
    بهمن موسی زاده می گوید:

    من کارمند اداری نیستم اما اینچنین قضاوت درباره یک صنف را قبول ندارم. وقتی اخلاق در یک جامعه سقوط میکنه فساد و تباهی همه اقشار را دربر میگیره مثل دکتری که برای فرار مالیاتی در مطبش کارتخوان نداره و موقع جراحی زیرمیزی میگیره، مهندسی که بدون بازدید و بررسی صحت ساخت و ساز یا تولید را تایید میکنه، بازاری که احتکار و کمفروشی میکنه، پلیسی که اخاذی میکنه، هنرمند یا نویسنده ای که کپی میکنه یا به هنر و ادب گند میزنه، عالمی که عمل نمیکنه… و تعدادشون کمتر از کارمندایی نیست که در یک سیستم معیوب، سالم نیستن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *