میعاد در لجن
میعاد در لجن دفتر شعر نصرت رحمانی در زمان انتشار آن با چه واکنشی روبرو شد؟ در زیر میتوانید یادداشت کوتاهی را بخوانید که محمدعلی سپانلو در «دفترهای روزن» درباره این کار شعری نصرت رحمانی نوشته و آن را ستوده است. سپانلو در آنها در عرصه نقد ادبی در مجلات بسیار فعال بود.
میعاد در لجن دفتر شعر نصرت رحمانی در زمان انتشار آن با چه واکنشی روبرو شد؟ در زیر میتوانید یادداشت کوتاهی را بخوانید که محمدعلی سپانلو در «دفترهای روزن» درباره این کار شعری نصرت رحمانی نوشته و آن را ستوده است. سپانلو در آنها در عرصه نقد ادبی در مجلات بسیار فعال بود.
در این وعدهگاه است که رحمانی از گور برمیخیزد و رستاخیزش را به چشم میبیند، عنوان کتاب ایماء پرمعنایی است بر این مدعا. اگر ژورنالیسم این لقب را کنف نکرده بود میتوانستیم رحمانی را شاعر نسل امروز لقب بدهیم.
نه کم و نه بیش، شعر او درست مال امروز است: شهامت بزرگتری از شاعر که خیال «جاودانگی» نداشته و نقاش امین همین ساعت و همین لحظه بوده است.
بیشک مسائل همیشه وجود دارند اما دائم پوست میاندازند و نام و وجهه جدید کسب میکنند، اگر شاعری برای تشریح بهتر، به آینده یک مسئله جدید نیاندیشد و حجم فعلی آن را در نظر بگیرد کاری نکرده جز قربانی کردن خود به خاطر تحویل بیکم و کاست امانتی که به او دادهاند و شهامت شاعر از اینها برمیخیزد. «میعاد در لجن» نقاشی زندگی کثیف، کوچههای تنگ و بنبست از دوسو، ناامیدان، فواحش و شهرداران است.
در حالی که شاعر طبیعت خود را به صورت پوستهای بر این تابلوها کشیده و آنها را از حد یک برداشت بیطرف خارج کرده است. عنوان «تبعید در چنبر زنجیر» که به یک رشته از اشعار این مجموعه تعمیم داده شده، نمایشگر انگشتنمایی، بیتصمیمی و ملامتشدگی نسلی است که رحمانی پرچم انقراض آن را به خاطر بقای انسب [؟] به دوش میکشد.
ریخت (فرم) بیان سریع و مقطع و بیتوضیح است و ایجاز به کار برده شده شرفی به کار میدهد از بابت نگفتن چیزهایی است که شاید در شعر زیبا بود اما لازم نبود، بدینگونه در آیینه این لجن که صحنههای زندگی ما را مینمایاند، با منادی یک نسل رو در زوال دیدار میکنیم تقابل بوروکراسی زندگی امروزمان را با این انقراض محتوم در این تکه بازدید میکنیم:
شهرداران گفتند:
نسل در تکوین است
نعشها نعره کشیدند: فریب است، فریب.
مرگ در تمرین است.
م. ع سپانلو