سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

لباس‌ها ما را می‌پوشند

لباس‌ها ما را می‌پوشند


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

اگر می‌خواهیم نویسنده‌ای را همه‌جانبه بشناسیم باید آثارش را بخوانیم. اما مرور فقط تعداد اندکی از گزین‌گویه‌های ویرجینیا ولف در عین حال تصویری پرتناقض از شخصیت نویسنده‌ی شهیر انگلیسی به دست می‌دهد و از این رو علاوه بر این‌که ما را به خواندن رمان‌های او برمی‌انگیزد، به خودی‌خود نیز جالب و جذاب بود. خودش عین زندگی‌نامه‌ی مختصری است که …

گزین‌گویه‌هایی از ویرجینیا وولف

نویسنده: لوس بونرو

مترجم: ناهید طباطبایی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۶

تعداد صفحات: ۹۶

اگر می‌خواهیم نویسنده‌ای را همه‌جانبه بشناسیم باید آثارش را بخوانیم. اما مرور فقط تعداد اندکی از گزین‌گویه‌های ویرجینیا ولف در عین حال تصویری پرتناقض از شخصیت نویسنده‌ی شهیر انگلیسی به دست می‌دهد و از این رو علاوه بر این‌که ما را به خواندن رمان‌های او برمی‌انگیزد، به خودی‌خود نیز جالب و جذاب بود. خودش عین زندگی‌نامه‌ی مختصری است که …

گزین‌گویه‌هایی از ویرجینیا وولف

نویسنده: لوس بونرو

مترجم: ناهید طباطبایی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۶

تعداد صفحات: ۹۶

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

لباس‌ها ما را می‌پوشند

 

آیا می‌توان نویسندگان و متفکران بزرگ را از روی تعدادی از گفته‌های مشهور آن‌ها شناخت؟ پاسخ بی‌بروبرگرد منفی است، مشروط به این‌که بلافاصله اضافه کنیم که اما معمولاً گزین‌گویه‌های شخصیت‌های فرهنگی مهمی بسیار خواندنی‌اند، اگر چه جای خواندن آثار آن‌ها را نمی‌گیرند.

 

برای فهم ویرجینیا وُلف (۱۸۸۲-۱۹۴۱)، که به جرات می‌توان گفت مشهورترین رمان‌نویس زن ادبیات مدرن انگلستان است، البته باید رمان‌های مهم او مانند خانم دالُوِی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷)، خیزاب‌ها (۱۹۳۱) و سال‌ها (۱۹۳۷) و همین طور مقالات متعدد او را خواند.

 

اما اظهارنظرهای چند جمله‌ای و گاه تک‌جمله‌ای او در باب موضوعات مختلف که تحت عنوان  گزین‌گویه‌هایی از ویرجینیا ولف گرد آمده است، کتابی‌ است بسیار خواندنی که هم می‌توان در یک نشست به سرعت آن را خواند و هم هر از گاهی لخواه جایی از آن را باز کرد (مثل فال گرفتن) و یکی دو گزین‌گویه‌اش را از نظر گذراند.

 

تدوین‌کننده‌ی کتاب لوس بونرو است که درباره‌اش اطلاعات زیادی در فضای مجازی نیافتم جز این‌که فرانسوی‌ست و متخصص ادبیات انگلستان. او در مقدمه‌ی کتاب درباره‌ی اوج‌گیری جنبش زنان در کشورهای انگلیسی‌زبان در نیمه‌ی دوم سده‌ی نوزدهم و اوائل سده‌ی بیستم نوشته است، شرایطی که بسیاری از گفته‌های ویرجینیا ولف بر بستر آن مفهوم‌تر و قابل‌درک‌تر می‌شود.

 

 

خواننده می‌تواند بپرسد این نقل‌قول‌ها از کجا فراهم آمده‌اند؟ بیشتر از مقالاتی که ویرجینیا ولف نوشته است. اما همچنین از نامه‌ها و دفترچه‌های یادداشت‌های روزانه‌ی او. از رمان‌ها چطور؟ بله، اما کمتر. حرف‌های شخصیت‌های داستان‌ها و حتی راوی داستان را با احتیاط می‌توان حرف‌های خود نویسنده تلقی کرد. با این همه تدوین‌کننده‌ی کتاب آن سخنان شخصیت‌های رمان‌ها را که می‌توان حدس زد حرف‌های خود ویرجینیا ولف‌ هستند، در کنار تکه‌هایی از اظهارنظرهای مستقیم او آورده است.

 

تاریخ و مرجع همه نقل‌قول‌ها زیر آن‌ها ذکر شده است. نقل‌قول‌ها در شانزده بخش تحت عنوان‌هایی مانند زندگی، مردم، زنان و مردان و از این قبیل دسته‌بندی شده‌اند. تصویر نویسنده‌ای رنجور و در عین حال حساس به مسائل اجتماعی و بخصوص مسائل زنان، انزواجو و در عین حال جویای نام و موفقیت، ذهنی فعال که به همه چیز می‌اندیشد و می‌خواهد از همه چیز سر در بیاورد، در این مجموعه از تکه‌هایی که از منابع گوناگون گرد آمده‌اند، خود را به رخ می‌کشد.

 

 

ویرجینیا ولف درباره‌ی خود می‌گوید:

 

«چیزی که ازش ترسیده بودم، این بود که مثل یک آدم ناچیز فراموش شده باشم.» (ص ۴۳) و در عین حال می‌نویسد «این که چگونه نیروی خلاقیت یک‌باره تمام دنیا را تحت اختیار می‌گیرد بسیار حیرت‌انگیز است» (ص ۴۲).

 

بیم‌وامید ولف مثل هر نویسنده و هنرمند بزرگی آشکار است. او مرتب از خود می‌پرسد آیا نویسنده‌ی بزرگی محسوب می‌شود؟ آیا فراموش خواهد شد؟ چه بسا شهرت و اعتبار نویسندگان و هنرمندان بزرگ ما را به این نتیجه می‌رساند که آن‌ها دیگر هراسی از شکست ندارند یا تائید و تکذیب دیگران برای‌شان بی‌اهمیت است، در حالی که عموماً چنین نیست.

 

#ویرجینیا-ولف معتقد از ست متفکرانی مانند خودش به هیچ طبقه‌ای [ملیتی؟] تعلق ندارند. اما

 

«فعلاً از بعضی جهات انگلیسی است». (ص ۴۵)

 

 

درباره‌ی سیاست و نقش زنان در سیاست اظهارنظرهایی دارد که با توجه به شهرت او به عنوان فعال مسائل زنان عجیب به نظر می‌آید:

 

«آیا تا به حال طرف دیگر سیاست، طرف غیرانسانی آن را لمس کرده‌اید و دیده‌اید چگونه تمام احساسات خوب از بین می‌روند؟ … و برای همین است که تمام زنان بی‌عاطفه‌ای را که به خویشاوندان‌شان اهمیت نمی‌دهند، به خود جذب می‌کند.» (ص ۵۱)

 

«… لردها اکنون لایحه‌ی حق رای را تصویب کرده‌اند. تصور نمی‌کنم خیلی خیلی مهم باشد ــ شاید فقط اندکی.» (ص ۵۱)

 

و در دفتر یادداشت‌های روزانه‌اش درباره‌ی پیری می‌نویسد:

 

«همان طور که لباس می‌پوشیدم به این فکر می‌کردم که توصیف نزدیک شدن پیری چقدر جالب خواهد بود، و توصیف نزدیک شدن تدریجی مرگ. همان طور که مردم عشق را توصیف می‌کنند.» (ص ۶۱)

 

 

و وقتی با در گرفتن جنگ جهانی، مرگ دیگر نه اندیشه‌ای دور بلکه واقعیتی روزمره و در یک قدمی می‌شود، چنین می‌نویسد:

 

«می‌کوشم تصور کنم چطور انسان با بمب کشته می‌شود. … شکستن استخوان‌هایم در مقابل چشمانم و مغز بسیار فعالم … » (ص ۶۲)

 

دست کم یکی از دلایل خودکشی او در سال ۱۹۴۱ ترس از تصرف انگلستان به دست نازی‌ها و پی‌آمدهای وحشتناک آن بود.

 

درباره‌ی مردم و آدم‌ها پیرامونش مدام با تردید سخن می‌گوید. می‌نویسد وقتی خود را نمی‌شناسیم چطور می‌توانیم دیگران را بشناسیم. (ص ۷۵).

 

می‌گوید ما از یکدیگر می‌ترسیم، از این‌که مورد انتقاد قرار بگیریم، از مردمی که جور دیگری فکر می‌کنند (همان جا). درباره‌ی اهمیت بی‌تناسب ظاهرمان می‌نویسد:

 

«… این لباس‌ها هستند که ما را می‌پوشند، نه ما آن‌ها را. ممکن است ما آن‌ها تن‌مان می‌کنیم تا بازو و سینه‌مان را بپوشانیم، اما آن‌ها بر قلب‌های ما، مغزهای ما و زبان‌های ما، آن طور که دل‌شان می‌خواهد اثر می‌گذارند.»

 

 

در رمان‌ها و یادداشت‌هایش درباره‌ی پزشک‌ها هم اظهارنظر کرده است:

 

«نمی‌توانم بفهمم چطور یک نفر می‌تواند آن‌قدر احمق باشد که دکترها را قبول داشته باشد.» (ص ۸۳)

 

«دکترها درباره‌ی جسم خیلی کم می‌دانند، و درباره‌ی ذهن اصلاً.» (ص ۸۴)

 

درباره‌ی نویسندگان همدوره‌ی خود ــ در واقع رقیبانش ــ اظهارنظرهای منفی کم نکرده است. اولیس جیمز جویس را اثری بسیار بد و شکست‌خورده می‌داند و دی‌ اچ لارنس و کاترین منسفیلد را نویسندگانی ضعیف. (صص ۹۲-۹۵)

 

کتاب با نقل قولی از رمان ارلاندو به پایان می‌رسد:

 

«… هر رمز و راز روح نویسنده، هر تجربه‌ی او در زندگی، هر ویژگی ذهنی او به طور کامل در آثارش ثبت می‌شود. … »

 

این سخنان باز به ما یادآوری می‌کند که اگر می‌خواهیم نویسنده‌ای را همه‌جانبه بشناسیم باید آثارش را بخوانیم. اما مرور فقط تعداد اندکی از گزین‌گویه‌های ویرجینیا ولف در عین حال تصویری پرتناقض از شخصیت نویسنده‌ی شهیر انگلیسی به دست می‌دهد و از این رو علاوه بر این‌که ما را به خواندن رمان‌های او برمی‌انگیزد، به خودی‌خود نیز جالب و جذاب بود. خودش عین زندگی‌نامه‌ی مختصری است که از خلال گفته‌های نویسنده، به تدریج جلوی چشمان‌مان گسترده می‌شود.

 

 

  این مقاله را ۱۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *