سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

فرمان یازدهم: دست از جان مشوی

فرمان یازدهم: دست از جان مشوی

 

 بِه‌‌مرگی، انتحاری، هاراکیری، سپوکو، کامی‌کازه؛ مرگ‌ خودخواسته جهان گسترده‌ای دارد؛ معمول‌ترینش خودکشی است، به این معنا که آدمِ سر و مر و گنده آن‌قدر رنج وجود داشتن روی سرش سنگینی کند که تصمیم بگیرد رشته‌ی حیاتش را به دست خودش ببُرد. ما معتقدیم خودکشی – به معنای معمولش – راه حل هیچ چیزی نیست.

 بِه‌‌مرگی، انتحاری، هاراکیری، سپوکو، کامی‌کازه؛ مرگ‌ خودخواسته جهان گسترده‌ای دارد؛ معمول‌ترینش خودکشی است، به این معنا که آدمِ سر و مر و گنده آن‌قدر رنج وجود داشتن روی سرش سنگینی کند که تصمیم بگیرد رشته‌ی حیاتش را به دست خودش ببُرد. ما معتقدیم خودکشی – به معنای معمولش – راه حل هیچ چیزی نیست.

 

 

جان عزیز است غنیمت شِمُریدَش …

 

 

 

بِه‌‌مرگی، انتحاری، هاراکیری، سپوکو، کامی‌کازه؛ مرگ‌ خودخواسته جهان گسترده‌ای دارد؛ معمول‌ترینش خودکشی است، به این معنا که آدمِ سر و مر و گنده آن‌قدر رنج وجود داشتن روی سرش سنگینی کند که تصمیم بگیرد رشته‌ی حیاتش را به دست خودش ببُرد. ما معتقدیم خودکشی – به معنای معمولش – راه حل هیچ چیزی نیست.

 

 

دلایلی برای زنده ماندن مانه

دلایلی برای زنده ماندن؛ چرا خودم را نمی‌کشم؟

ما خودكشی می‌كنیم تا از شر خودمان و نقص‌هایمان خلاص شویم؛ خودمان را نمی‌كشیم تا پیامی بدهیم یا افتخاری بیافرینیم؛ هدفمان هم نیست‌ شدن نیست؛ اطمینانی هم به نیست‌ شدن نداریم، چون خداناباوری هم مثل خداباوری یك ایده است و بعضی‌ها بهش باور دارند و بعضی‌ها ندارند و كسی نمی‌تواند بگوید بعد از مرگ چه در پیش است.

 

 

درست است؛ کلی آدم خوب و مهم به مرگ خودخواسته مُرده‌اند، اما این هم هست که بیشتر آدم‌ها تا لحظه‌ی آخر دست از جان نشُستند. هدایت خودش را کشت؛ اما گلستان، گلشیری، ساعدی، صادقی، آل احمد، شاملو و خیلی‌ از نویسنده‌های درجه یک دیگر خودشان را نکشتند؛ بله، بسیاری‌شان به دلیل اعتیاد به الکل یا مخدر به مرگی زودرس مُردند؛ اما اعتیادشان ربطی به نویسنده بودنشان نداشت؛ به نویسنده‌ی خوب یا بد بودنشان هم نداشت؛ به این‌که بیشتر از بقیه‌ی آدم‌های دنیا می‌فهمیده‌‌اند هم نداشت.

اصلا وقتی می‌گوییم هنرمند یا نویسنده منظورمان چیست؟ اگر آدمی که کارش مهندسی است و دو تا مجموعه داستان هم چاپ کرده است خودش را بکشد یک مهندس خودش را کشته است یا یک نویسنده؟ این تلقیِ عمومی که هنرمند اگر سرش به تنش بیرزد نباید حالش خوب باشد و باید با پوچی و مرگ و نیستی پیوندی نزدیک داشته باشد از کجا آمده؟ این چه رسمی است که می‌خواهیم مرگ طبیعی نویسنده‌ها را هم خودکشی جا بزنیم، اما خودکشی  دیگر صنف‌ها را مرگ طبیعی؟  (می‌گویند وقتی تختی مُرد آل‌احمد گفت: «تختی را خودکشی کردند.)

 

 

لورکا مرگ خود را پیشبینی کرده بود

 

 

 

نویسندگان چه اهل خودکشی باشند چه نباشند، درباره خودکشی قصه گفته‌اند، هرچند که نمی‌دانیم بهتر بود بگویند یا نه، همان‌طور که شاید به ما خرده بگیرید که چرا درباره موضوعی به این دردناکی پرونده منتشر کرده‌اید!

نگاهی انداخته‌ایم به چند کتاب و اثر هنری که در آنها خودکشی نقش مهمی دارد، شاید دلایل اهمیت این موضوع روشن شود.

 

 

بدینسان با بوسه‌ای خواهم مرد ده خودکشی باشکوه در ادبیات

از میان تمام مرگ‌های موجود در ادبیات، خودکشی‌ها اغلب برای ما تاسف‌آورترند؛ چه حاوی مونولوگ درونی دقیقی باشند یا راز وحشتناکی پیرامون انگیزه‌ی شخصیت وجود داشته باشد. البته، ما قطعا خودکشی را در دنیای واقعی تایید نمی‌کنیم اما در داستان، خودکشی می‌تواند زیبا، عجیب و تحمل‌ناپذیر باشد؛ همه‌ی آن چیزهایی که ما در ادبیات دوست می‌داریم.

 

کتابخانه نیمه شب

کارویژه‌ی رمان‌های انگیزشی مشخص است: انگیزه دادن. کتابخانه‌ی نیمه‌شب از این سنخ رمان‌هاست اما آن‌چه آن را از بقیه رمان‌های این‌چنینی متمایز می‌کند مهارت آن است در قصه‌گویی که باعث می‌شود خواننده کتاب به سختی آن را زمین بگذارد و همچنین این‌که در آن خبری از معنا نیست. دست‌کم به آن صورتی که ادیان صورت‌بندی می‌کنند. کار بزرگِ مت هیگ این است که به جسم و ماده همان معنایی را داده است که به صورت سنتی متعلق به روح است.

معرفی کتاب

مغازه خودکشی

مارکتینگ امید در مغازه خودکشی

مغازه خودکشی کتاب پرفروش ژان تولی کتاب لاغری است که با یک ایده‌ی نو عرضه شده: در شهری مه‌گرفته و سیاه، خانواده‌ای از طریق فروش امکانات خودکشی به آدم‌های ناامید امرار معاش می‎کنند. این خانواده فرزندان خود را افسرده بار آورده و از آن‌ها می‌خواهند لبخند نزنند، اما کوچکترین فرزند، ناخلف و امیدوار و همیشه در حال خنده از آب درآمده! یک ایده جذاب و یک نیمه‌ پرداخت‌شده، در نیمه دوم  اما دست نویسنده رو شده و داستان به بیانیه‌ی نویسنده تبدیل می‌شود.

 

1852_charles_robert_leslie_a_lady_contemplating_suicide_juliet_from مرگ خودخواسته

مرگ خود خواسته در نگاه نقاشان

 

 

 

پادکست دیپلوپیادوگانگی دید که رضا فضل‌الله‌نژاد زحمت تهیه آن را می‌کشد، تاکنون در هفت قسمت منتشر شده و در هر قسمت به جزئیات زندگی افرادی می‌پردازد که مرگ خودخواسته را انتخاب کرده‌اند.

جامعه شناسان معتقد هستند هر مرگ خودخواسته اثری بیش از یک مرگ در جامعه می گذارید. شاید بعداز شنیدن این پادکست به این فکر کنیم که ما، جامعه یا نهادها چه کاری می‌توانیم در قبال اطرافیانمان برای این موضوع انجام دهیم.

 

 

دیپلوپیا

دیپلوپیا

دیپلوپیا نه تنها هرگز نسخه‌ی خودکشی برای کسی نمی‌پیچد بلکه در تلاش است با روایت دقیق حیات سوژه‌های خود، تصریح کند زندگی و زیستن تنها امکان ماست و می‌شود از آن لذت برد. در اپیزودهای مختلف این پادکست زیست و مرگ خودخواسته‌ی برخی مشاهیر معاصر روایت شده و گاهی نیز تلاش می‌شود در خلال گفت‌وگو با کارشناسان، زوایای پنهان این انتخاب؛ یعنی خودکشی، مورد بررسی قرار گیرد. این پادکست را در کست‌باکس، اپل‌پاپکست، شنوتو، تلگرام و باقی پادگیرها بشنوید.

 

 

 

آدم برای زنده ماندن نیازی به دلیل ندارد؛ همه‌ی موجودات زنده به طور طبیعی میل به زنده بودن دارند؛ برای مردن است که باید دلیل پیدا کنند. سخت می‌شود برای مُردن دلیل پیدا کرد؛ بیشتر آدم‌هایی که خودشان را کشتند دلایل سست و مبتذلی داشتند؛ خیلی‌هایشان هم  کلاه سرشان رفت. بودن بِه از نبود شدن، خاصه برای آن‌ها که سُر و مر و گنده‌اند و جسم و ذهنشان هم مثل ساعت کار می‌کند؛ این گروه از آدم‌ها اگر خودشان را بکشند حتی نباید سوگوارشان شد.

 

 

زندگی ارزش زیستن دارد

به دنبال سیبل زندگی؛ زندگی ارزش زیستن دارد؟

افسردگی به هر دلیلی ایجاد شده باشد، چه سوگ و تروماهای روانی، چه اختلال هورمون و انتقال دهنده‌های عصبی مانند سروتونین و چه دیگر عوامل، یک صدا را در ذهن فرد تکرار می‌کند: «زندگی ارزش زیستن دارد؟» و یک بخش عمده را مورد حمله قرار می‌دهد: «اشتیاق زیستن».

 

نیلوفر و مرداب، هنر دگرگون کردن رنج‌ها

هنر در آغوش کشیدن رنج ها

در زمانه‌­ای که به شکل بیمارگونه­‌ای برای شاد بودن ترغیب می­‌شویم، تیچ نات هان با نگاهی سراسر انعطاف و لطافت می‌نویسد: «اگر فقط و فقط به دنبال شادی باشیم و روی آن تمرکز کنیم، ممکن است رنج را به عنوان چیزی نادیده‌گرفتنی یا پس‌زدنی در نظر بگیریم. جنگیدن با رنج‌ها از همان ابتدا یک شکست کامل است. باید با نگاه دیگری با آن‌ها روبه‌رو شد؛ نگاهی از جنس شفقت و عشق. سلام کردن به رنج‌ها.

 

ظلمت آشکار خاطرات افسردگی بال‌های جنون

باد بال‌های جنون… تا شاهدی بر پیروزی

استایرن افسردگی را این‌طور توصیف می‌کند: شبیه به غرق شدن، خفه شدن. این کتاب، قطعا راهنمای افسردگان نیست. کتابی لذت بخش برای خواندن در عصر یک روز تعطیل هم نیست. اما برای کسانی که به هر ترتیب، شخصی با هر درجه‌ای از افسردگی را در کنار خود دارند، لازم است و کمک‌کننده.چرا که دقیقا آن چیزی را به فرد بیگانه با افسردگی می‌دهد، که نویسنده بسیار روی آن تاکید کرده و از نبود آن رنج می‌برد. یعنی درک و آگاهی عمومی نسبت به رنج افسردگی.

 

 

 

فرمان یازدهم: دست از جان مشوی
  • درباره نقاشی بنر پرونده:

سرگذشت شگفت‌انگیز لیزی سیدل، زنی با زیبایی افسانه‌ای، هم غافلگیر‌کننده و هم غم‌انگیز است؛ افسانه او همچنان زنده است.او به‌عنوان مدل تابلوی مشهور اوفلیا (۱۸۵۲-۱۸۵۱) چهره‌ای مشهور شد. و بعنوان مدل برای نقاشان زیادی از جمله روزتی در آن دوران کار کرد داستان عشق سیدل و روزتی شبیه فیلمنامه‌ای بود که شخصیت‌های اصلی‌اش یکدیگر را شکنجه می‌کنند: به مدت ده سال آن‌ها درگیر این رابطه بودند، اما روزتی تعیین تاریخی برای ازدواج را به تعویق می‌انداخت.

سیدل نیز به شربت تریاک اعتیاد داشت و روزتی هم پیوسته به او خیانت می‌کرد.سر انجام ازدواج کردند و به ماه‌عسلی طولانی در پاریس رفتند و از آن‌جا با دو سگ خیابانی که به عنوان حیوان خانگی پذیرفته بودند بازگشتند. لیزی متوجه بارداری‌اش شد و روزتی با خرسندی از او نقاشی و طراحی می‌کرد. از جمله این آثار می‌توان از تابلوی رجینا کوردیوم (۱۸۶۰) نام برد.

سیدل از تصور مادرشدنش شادمان بود، اما به طرز غم‌انگیزی به شربت تریاک اعتیاد داشت. شاید به همین دلیل بود که در دوم مه ۱۸۶۱ دختری مرده به دنیا آورد.او هرگز از افسردگی‌ای که پس از مرگ نوزادش گریبانش را گرفت، بهبود نیافت. ازدواج سیدل و روزتی عذاب‌آور بود؛ زن متقاعد شده بود که بار دیگر روزتی به او خیانت می‌کند-گرچه دوستان مرد نقاش ادعا می‌كردند که شوهرش در مدت ازدواج‌شان وفادار بوده است.عصر روز دهم فوریه ۱۸۶۲، روزتی‌ها با الگرنون چارلز سوینبرن شاعر برای صرف شام بیرون رفتند.

پس از بازگشت به خانه، روزتی برای تدریس در کلاس شبانه به مدرسه عالی کارگران رفت. پیش از رفتن دید که لیزی دراز کشیده و دوز معمول شربت تریاکش را مصرف کرده و تقریباً نیمی از مایع درون بطری باقی مانده است. وقتی از کار برگشت، بطری خالی بود. لیزی به خواب بسیار عمیقی رفته بود، چنان که نتوانست بیدارش کند – و یادداشتی نیز برایش به جا گذاشته بود.

روزتی فریادزنان از صاحب‌خانه خواست که پزشکی خبر کند و خود آن نامه اتهام‌برانگیز را پنهان کرد. به‌رغم تلاش‌های چهار پزشک که بر بالین سیدل حاضر شدند، او در ساعات اولیه یازدهم فوریه ۱۸۶۲ درگذشت. به‌ توصیه دوست‌شان، فورد مدوکس براون، روزتی یادداشت خودکشی زن را آتش زد. می‌خواست اطمینان یابد که مرگش خودکشی اعلام نشود و از خاک‌سپاری‌اش به آیین مسیحیان جلوگیری نکنند. در هنگام مرگ، لیزی دوباره باردار بود. شاید او می‌ترسید که کودکش از حرکت باز ایستاده باشد و دیگر توان آن نداشت که زادن کودک مرده دیگری را تاب بیاورد.

 

 

نوشته های شما: ***هشدار جدی در مورد خودکشی***

 

 

 

کتاب های بکار رفته در این مقاله

کتابخانه نیمه شب

نویسنده: مت هیگ

مترجم: محمدصالح نورانی‌زاده

ناشر: کوله پشتی

نوبت چاپ: ۱۳۰

سال چاپ: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۳۵۲

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۶۱۴۶۱۰

تهیه این کتاب

مغازه خودکشی

نویسنده: ژان تولی

مترجم: احسان کرم‌ویسی

ناشر: چشمه

تعداد صفحات: ۱۱۴

شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۸۸۱۲

تهیه این کتاب

زندگی ارزش زیستن دارد

نویسنده: متیو مک می

مترجم: پرویز علیزاده

ناشر: ارجمند

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۲۷۲

شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۰۰۷۲۵۴

تهیه این کتاب
تهیه این کتاب

ظلمت آشکار

نویسنده: ویلیام استایرن

مترجم: افشین رضاپور

ناشر: ماهی

نوبت چاپ: ۶

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۷۲

شابک: ۹۷۸۹۶۴۹۹۷۱۷۳۵

تهیه این کتاب

  این مقاله را ۱۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *