دندان سیمیها هم میخندند
لبخندها، روایت واقعی و مستند از زندگی رینا تلگمایر داستاننویس و تصویرگر کتاب است. او تقریباً موبهمو اتفاقاتی را که دربارهی دندانش میافتد، برای ما با تصویر بازگو میکند. رینا از روزی میگوید که قبل از به زمین خوردنش مجبور میشود برای ارتودنسی به دندانپزشکی برود، اما خبر ندارد که چند روز بعد باید به خاطر شکستن دندان قید ارتودنسی را بزند و وارد مرحلهای شود که شب و روز به خاطر دردش خواب به چشمانش نیاید.
لبخندها
نویسنده: و تصویرگر: رینا تلگمایر
مترجم: هدا نژادحسینیان
ناشر: راهراه (بخش کودک و نوجوان نشر اطراف)
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۱۸۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۱۹۴۰۶۸
لبخندها، روایت واقعی و مستند از زندگی رینا تلگمایر داستاننویس و تصویرگر کتاب است. او تقریباً موبهمو اتفاقاتی را که دربارهی دندانش میافتد، برای ما با تصویر بازگو میکند. رینا از روزی میگوید که قبل از به زمین خوردنش مجبور میشود برای ارتودنسی به دندانپزشکی برود، اما خبر ندارد که چند روز بعد باید به خاطر شکستن دندان قید ارتودنسی را بزند و وارد مرحلهای شود که شب و روز به خاطر دردش خواب به چشمانش نیاید.
لبخندها
نویسنده: و تصویرگر: رینا تلگمایر
مترجم: هدا نژادحسینیان
ناشر: راهراه (بخش کودک و نوجوان نشر اطراف)
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۱۸۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۱۹۴۰۶۸
اگر بگویند کتاب کمیکی دربارهی دندان و دندانپزشکی را بخوانید، شاید چهرهتان را درهم بکشید و این پیشنهاد را قبول نکنید، مخصوصا اگر این کتاب برای نوجوانان هم باشد؛ اما با لبخندها نظرتان تغییر میکند. موضوع کتاب لبخندها تجربهی دختری است که سر و کارش به دندانپزشکی میافتد و سالهای دورهی نوجوانیاش را در مطب دندانپزشکهای مختلف میگذراند.
او رینا است. سرگذشت رینا اینطور است که در آستانهی ورود به دوران نوجوانی سر مسابقه دویدن با دوستش زمین میخورد و دندانهای جلویش میشکند! او شانس میآورد که همان وقت مادرش دندانهای شکسته شده را در شیر میگذارد و به دکتر گلدن میرساند. این اول ماجرای ۴ساله رینا با دندانهایش است. او برای داشتن دندان سالم و مرواریدی شکل باید خیلی مراحل را طی کند که گاهی از توان این دختر نوجوان خارج است.
لبخندها روایت واقعی و مستند از زندگی رینا تلگمایر داستاننویس و تصویرگر کتاب است. او تقریبا موبهمو اتفاقاتی را که دربارهی دندانش میافتد برای ما با تصویر بازگو میکند. رینا از روزی میگوید که قبل از به زمین خوردنش مجبور میشود برای ارتودنسی به دندانپزشکی برود، اما خبر ندارد که چند روز بعد باید به خاطر شکستن دندان قید ارتودنسی را بزند و وارد مرحلهای شود که شب و روز به خاطر دردش خواب به چشمانش نیاید.
هرچند درد برای رینا در برابر تغییر قیافهای که داده، هیچ است. دو دندان جلویش از بین رفته و دوست ندارد با کسی صحبت کند یا به کسی «لبخند» بزند. دوستانش سعی میکنند در مواقعی حامی او باشد، اما در میان آنها کسانی هم هستند که به قیافهی جدید رینا میخندند و او را خونآشام صدا میزنند. روند ترمیم دندانهای رینا هم خیلی خوب پیش نمیرود.
او مجبور میشود بعد از چند بار دستکاری، دندانهایش را هم ارتودنسی کند. حالا او علاوه بر دندانهای عجیب سیمهایی را هم باید به دندانش وصل کند. و بدتر از آن فرارسیدن زمان بلوغش با جوشهای ریز و درشتی است که باعث میشود بیشتر از قبل از صورتش نا امید شود. یکی از دردهای نوجوانی پذیرش چهرهی در حال تغییر است. رینا علاوه بر اینکه با دندانش و تغییراتی که در دهانش اتفاق میافتد مشکل دارد، درگیر نوجوانی و روحیات و خلقیات آن دوره هم هست.
بعضیها به لباسهای بچهگانهاش گیر میدهند، بعضیها به سوراخ نبودن گوشش. حتی فعالیتها و ارتباط با دوستانش هم تحت تاثیر نوجوانی است. نقطهی عطف این کتاب همین صحبت از نوجوانی و سرگذشت واقعی از زندگی و دغدغهی نوجوانهاست. وقتی رینا به دبیرستان جدید میرود، دلش میخواهد با دوستان قدیمیاش ارتباط داشته باشد و از این میترسد که با یکی از دوستان صمیمیاش در یک مدرسه نیست.
اضطراب همراهی کردن با آدمهایی که نمیشناسد و کنترل شدن یا نشدن آن، یکی از مواردی است که تلگمایر به خوبی به تصویر کشیده است. دوستان رینا درکی از مشکلات او ندارند و به همان روند بچگی به تمسخر او میپردازند. این روند باعث میشود او از دوستهای قدیمیاش دور شود.
رینا روزهایی را به تنهایی و دور از بچههای مدرسه میگذراند، تا در نهایت دوستان جدید با درک و همراهی بهتر پیدا میکند. لبخندها به درستی به دغدغههای نوجوانی میپردازد. صفحهای در کتاب هست که چند نوجوان را کنار هم گذاشته است که هر کدام یکی از ویژگیهای نوجوانی را دارند.
رینا موهای یکهو فرفری شده با صورت پر جوش دارد. نوجوان دیگری قد بلند و پهلوی پهن، دیگری هیکل بزرگتر، دیگری جوش غرور و آخری هم افسردگی جوانی دارد. اینجاست که تلگمایر درگیری ذهنی نوجوانها را با کمیکهای جذابش به نمایش میگذارد. لباس، مو، رژیم، آرایش و… دغدغهی اصلی بچهها میشود و اینکه میخوانند و میبینند همه درگیرند، خیالشان راحت میشود.
رینا بعد از طی کردن سختیهای زیاد برای ترمیم شدن دندانش، با همراهی دوستانش به دندان دلخواه میرسد. و او بعد از چند سال میتواند مانند بقیه بخندد و کسی به او خونآشام یا دندان سیمی نگوید.
لبخندها جذابیت بصری زیادی دارد؛ اما در ترجمه و ویراستاری آن کمدقتی شده است. با اینکه در شناسنامه کتاب علاوه بر ویراستار، نام بازبین نهایی هم برده شده است جملاتی میبینیم که سلیس نیستند و بهم ریختگی زیادی دارند. در محاورهنویسیها هم یکدستی دیده نمیشود. حتی جاهایی غلطهای نگارشی ساده مثل استفاده کردن از «را» مفعولی بعد از فعل را هم میبینیم. طرح اصلی جلد ایموجی خندان با دندانهای سیمی است و تغییر آن به رینای خندان یکی از هوشمندیهای اطراف برای انتشار این کتاب است.
این رمان کمیک را بخش نوجوان نشر اطراف، «راهراه»، با ترجمه هدا نژادحسینیان منتشر کرده است. نشر اطراف روایتهای مصور دیگری مانند خواهرها را که یکی دیگر از روایتهای مصور رینا تلگمایر است به چاپ رسانده است. لبخندها جایزه ویل آیزنر را که جایزهای برای دستاوردهای خلاق کتاب کمیک است، به دست آورده و یکی از پرفروشترین کتابهای مصور نوجوانانهی فهرست نیویورک تایمز است.
3 دیدگاه در “دندان سیمیها هم میخندند”
حتما آقای اشرفی
هر روز موفق و پیروز باشید
سلام
من ویراستار این کتاب هستم. ممنون از اینکه وقت گذاشتید و ریویو نوشتید برای این کتاب. فرمودید ویرایش کتاب مطلوب نیست. ممنون میشم اگر مورد خاصی بوده به ایمیل من ارسال کنید تا در چاپهای بعدی کتاب برطرف کنیم.
ایمیل من: [email protected]
با تشکر
اشرفی
سلام جناب اشرافی
در این خصوص براتون یک ایمیل فرستادیم.
ممنون از کامنتتون.