سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

خلق در برابر غم

خلق در برابر غم


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

راز قایق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها داستان باکلی و مادرش است که در خانه‌ی کوچکی کنار دریا زندگی می‌کنند. باکلی در طول روز مشغول ساختن قایق است. قایق‌ها با تخته‌پاره‌هایی که آب به ساحل می‌آورد، ساخته می‌شوند: قایق‌های بزرگ، دراز، بلند، و کوتاه که یکی از یکی قشنگ‌تر هستند. باکلی همه را به آب می‌سپارد. اگر قایق‌هایش برنگردند می‌فهمد که آن‌ها به دست بابایش رسیده‌اند. باکلی خیلی زیاد دلتنگ پدرش است.

راز قایق‌ها

نویسنده: جسیکا بگلی

مترجم: آناهیتا حضرتی کیاوندانی

رده بندی سنی کتاب: 2+

ناشر: پرتقال

نوبت چاپ: ۵

سال چاپ: ۱۳۹۵

تعداد صفحات: ۳۲

راز قایق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها داستان باکلی و مادرش است که در خانه‌ی کوچکی کنار دریا زندگی می‌کنند. باکلی در طول روز مشغول ساختن قایق است. قایق‌ها با تخته‌پاره‌هایی که آب به ساحل می‌آورد، ساخته می‌شوند: قایق‌های بزرگ، دراز، بلند، و کوتاه که یکی از یکی قشنگ‌تر هستند. باکلی همه را به آب می‌سپارد. اگر قایق‌هایش برنگردند می‌فهمد که آن‌ها به دست بابایش رسیده‌اند. باکلی خیلی زیاد دلتنگ پدرش است.

راز قایق‌ها

نویسنده: جسیکا بگلی

مترجم: آناهیتا حضرتی کیاوندانی

رده بندی سنی کتاب: 2+

ناشر: پرتقال

نوبت چاپ: ۵

سال چاپ: ۱۳۹۵

تعداد صفحات: ۳۲

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

باکلی و مادرش در کلبه‌ای چوبی کنار دریا زندگی می‌کنند. باکلی عاشق درست کردن قایق است و همیشه زیباترین قایق‌هایش را برای پدرش می‌فرستد که پیش آن‌ها نیست. او با فرستادن قایق موردنظرش به دریا و برنگشتن آن قایق به ساحل، مطمئن می‌شود که هدیه‌ی دست‌سازش به دست پدرش رسیده است: «می‌خوام قایقم را برای بابا بفرستم. اگر به ساحل برنگشت، می‌فهمم به دستش رسید.»

در طول داستان او تنها با مادرش است. آن‌ها حتی جشن تولدهای دونفره‌ی خودشان را دارند و هردوشان گاهی به دلتنگی‌شان نسبت به پدر خانه، اعتراف می‌کنند. اما باکلی راه تسکین دلتنگی‌اش را یاد گرفته است؛ درست کردن قایق‌های جورواجور و نوشتن یادداشتی کوچک روی آن قایق و سپس فرستادن آن‌ها به دریا.

 

او با خلق کردن، دلتنگی و غمش را تسکین می‌دهد. گمان می‌کند با این کار به پدرش که مدت‌هاست از او بی‌خبر است و اینطور به نظر می‌رسد که روزی به دریا رفته و دیگر برنگشته است، نشانه‌ای می‌فرستد. اما پس از مدتی باکلی متوجه می‌شود که مادرش قایق‌ها را از آب می‌گیرد تا باکلی از نرسیدن قایق‌ها به دست پدرش ناراحت نشود.

در این قسمت از کتاب کودک متوجه موضوع اصلی کتاب می‌شود. راز قایق‌ها به مخاطب کودک خود، به‌صورت غیرمستقیم سوگ و مرگ را نشان می‌دهد. از طرفی باکلی که شخصیت کودک و اصلی این داستان است، به‌نوعی در مرحله‌ی عدم پذیرش مرگ پدرش به سر می‌برد و مرگ او را باور ندارد. گمان می‌کند اگر پدرش قایق‌های چوبی را ببیند و از دلتنگی او آگاه شود، شاید بازگردد.

 

یکی از اقدامات شایعی که در مواجهه با سوگ، والدین و اطرافیان کودک انجام می‌دهند، دور کردن کودک از مراسمات سوگواری و خاکسپاری است. جلوگیری از کودک برای آمدن به این مراسمات باعث عدم باورپذیری او نسبت به مرگ می‌شود و همیشه یک امید به بازگشتی درون او وجود دارد. این اقدام به‌نوعی آسیبی است که اطرافیان ناخواسته به کودک وارد می‌کنند. آنها گمان می‌کنند که هرچه کودک کمتر در معرض محرکات دردناک قرار گیرد زودتر همه اتفاقات را فراموش می کند. که این باور غلط است.

شاید عدم باورپذیری باکلی داستان نسبت به مرگ پدرش هم ناشی از همین باشد. چرا که ما در طول داستان حدس می‌زنیم پدر باکلی در دریا غرق شده است و نبودن هیچ نشانی از مرگ پدر باعث به‌وجود آمدن امیدی واهی در باکلی شده است.

 

نکته‌ی بعدی کتاب، حمایت مادر باکلی است. مادر با حمایت خود در ساخت قایق‌های متنوع و رنگارنگی که باکلی برای پدرش می‌سازد به او کمک می‌کند تا به آرامی دلتنگی‌اش را تسکین دهد و در آخر وقتی باکلی متوجه می‌شود که مادرش قایق‌ها را از آب می‌گرفته، نه تنها از او خشمگین نمی‌شود بلکه از او تشکر هم می‌کند. اینجاست که باکلی پس از گذشت یک سال به پذیرش از مرگ و نبود پدرش می‌رسد و می‌فهمد که اگر پدر نیست مادری دارد که مراقب اوست.

اما این اقدام مادر ممکن است والدین را دچار تضاد کند که آیا باید به امیدواری کودک نسبت به برگشت فرد متوفی دامن زد یا باید او را با واقعیت روبرو کرد؟ مادر باکلی با گرفتن قایق‌ها از آب این ذهنیت را برای باکلی ایجاد می‌کند که قایق‌ها به دست پدر رسید است. آیا مادر باکلی روشی درست را انتخاب کرده است؟ دامن زدن به امید واهی کودک مبنی بر بازگشت فرد متوفی کار درستی است یا به روش دیگری به کودک آسیب می‌زند؟

 

جسیکا بگلی، نویسنده‌ای آمریکایی است. او از همان دوران کودکی‌اش آرزو داشته کارتونیست و خالق کتاب‌های تصویری شود. بگلی ابتدا به دانشگاه واشنگتن و سپس به کالج هنری کورنیش می‌رود و در سال 2004 در رشته‌ی نقاشی فارغ التحصیل می‌شود. او از همان موقع به خلق کتاب‌های کودک روی می‌آورد. راز قایق‌ها هم حاصل نوشتن و تصویرگری خودش است.

این کتاب اولین کتاب تصویری اوست که در سال ۲۰۱۵ جایزه بادبادک طلایی را به خاطرش دریافت کرده است. جایزه‌ی بادبادک طلایی (Golden Kite) از سال ۱۹۷۱ از سوی انجمن نویسندگان وتصویرگران کتاب کودک به صورت سالانه به بهترین کتاب داستانی، غیر داستانی، متن کتاب‌های تصویری و تصویرگری کتاب‌های مصور اهدا می‌شود. راز قایق‌ها علاوه‌بر جایزه‌ی بادبادک طلایی، جایزه‌ی کتاب‌های تصویری واشنگتن را هم از آن خود کرده است.

 

#سوگواری

  این مقاله را ۱۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *