سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

تکلیف ادبیات با مسائل جنسی

تکلیف ادبیات با مسائل جنسی

 

ادبیات نیز مثل هر هنر دیگری با مسائل جنسی درگیر است اما به نظر می‌آید که بیشتر از سایر هنرها در مقابل مسائل جنسی وضعیتی چندگانه و بلاتکلیف دارد. شاید این امر به این علت باشد که نوشتن و نویسنده از آغاز در جایگاه ویژه‌تری دیده شده‌اند یا نشان دهنده بخشی از میراث اخلاقی و فرهنگی بشر به شمار آمده‌اند. با این همه و با وجود این‌که پرسش‌های گوناگون و موضع‌گیری‌های متفاوت همچنان پابرجاست، هنوز چندان روشن نیست که ماندگاری یک اثر در میان خوانندگان چقدر به محتوای اخلاقی اثر یا شخصیت واقعی نویسنده مربوط است.

ادبیات نیز مثل هر هنر دیگری با مسائل جنسی درگیر است اما به نظر می‌آید که بیشتر از سایر هنرها در مقابل مسائل جنسی وضعیتی چندگانه و بلاتکلیف دارد. شاید این امر به این علت باشد که نوشتن و نویسنده از آغاز در جایگاه ویژه‌تری دیده شده‌اند یا نشان دهنده بخشی از میراث اخلاقی و فرهنگی بشر به شمار آمده‌اند. با این همه و با وجود این‌که پرسش‌های گوناگون و موضع‌گیری‌های متفاوت همچنان پابرجاست، هنوز چندان روشن نیست که ماندگاری یک اثر در میان خوانندگان چقدر به محتوای اخلاقی اثر یا شخصیت واقعی نویسنده مربوط است.

 

 

تکلیف ادبیات با مسائل جنسی

 

 

ادبیات همیشه در مقابل مسائل جنسی دارای وضعیتی سرگردان و چندگانه بوده. این سرگردانی هم مربوط به صاحب اثر بوده هم محتوای اثر. شاید بهتر باشد ماجرا را از اول ببینیم، از همان آغاز که نوشتن خاص طبقات برتر و ویژه اجتماع به حساب می‌آمد و متن مکتوب -شاید بخاطر سختی که کتابت و فراهم کردن مادی و معنوی آن داشت- چیزی ارزشمند و خاص شمرده می‌شد. طبیعی است که در چنین خاستگاهی نه هرکسی می‌توانست چیزی بنویسد و نه هرچیزی نوشته می‌شد.

نیاکانمان لابد آنقدر وقت و نیرو و امکانات نداشتند که مثلاً بخواهند درگیری‌های شخصیشان در زندگی خصوصی یا احساس دلزدگیشان از رفتار قبیله بغلی را روی سنگ و پاپیروس قلمی کنند. آن کس هم که بلد بود با اشکال و خطوط چیزی بنویسد حتماً شأن و جایگاه خود را بالاتر از این می‌دانسته که درباره هرچیزی قلم بزند.

بااین‌حال با بیشتر شدن امکان نوشتن و تولید کتاب، آثاری هم آفریده شدند که به مسائل جنسی می‌پرداختند، البته از منظری خاص. بدیهی است که در ابتدا کتاب‌ها به طور گسترده در دسترس مردم نبود، کتابفروشی وجود نداشت که بروی داخلش و از بین هزارها عنوان کتاب چاپ شده یکی را به میل و سلیقه خودت انتخاب کنی. کتاب‌ها داخل کتابخانه‌های مراکز دینی یا علوم بودند و دسترسی به آنها هم برای همان گروه‌ها مجاز بود.

حداقل تا امروز کارت عضویت کتابخانه مربوط به دوران قرون وسطی کشف نشده که نشان دهد عامه مردم هم حق استفاده از این کتابخانه‌ها را داشته‌اند!) با این حساب آنچه که درباره مسائل جنسی در این کتاب‌ها عرضه می‌شد شکل و کاربردی کاملاً متفاوت داشت برای طبقه برگزیده‌ای که بخشی از این ماجرا را در راستای کشف بخش‌های پنهان یا رمزآلود وجود انسان می‌دیدند.

 

کم کم با فراگیرشدن سواد و آسان شدن چاپ و تکثیر، کتاب به میان زندگی عامه مردم آمد و آن‌گاه بود که دو مسأله جدی در دنیای ادبیات خودش را نشان داد؛ نخست این‌که آیا هر کسی حق دارد درباره هرچیزی می‌خواهد بنویسد؟ و دوم این‌که چه شٲن و جایگاهی برای کسانی که نویسنده به‌حساب می‌آیند قائل هستیم. موضع‌گیری دربرابر این دو سوال رابطه مستقیمی با دوره زمانی و ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هر کشوری داشته و دارد.

بسیاری از آثاری که ما امروزه به عنوان آثار شاخص ادبیات داستانی می‌شناسیم و هیچ چیز به ظاهر جنسی هم در داخلش نمی‌بینیم، دردوره خودشان جنجال آفرین بودند و حتی از انتشار مجددشان جلوگیری شده.

نمونه‌اش کتاب اولیس جیمز جویس که انتشارش تا چندین سال در کشورهای آمریکا و انگلیس و استرالیا بخاطر اشارات جنسی داخل داستان ممنوع بود. یا کتاب لولیتا نوشته ناباکوف که به محض چاپ در سال ۱۹۵۵ بخاطر طرح یک موضوع غیراخلاقی در بسیاری از کشورهای اروپایی هم از چاپش جلوگیری شد. همین نشان می‌دهد که هم تعبیر از مسائل جنسی یا عرف‌های یک جامعه در طی زمان دستخوش تغییر می‌شود و هم کشور به کشور متفاوت دیده می‌شود.

 

 

 

البته ماجرا فقط محدود به محتوای کتاب‌ها نیست. فعل شخصی نویسندگان نیز روی انتشار یا عدم انتشار اثرشان تأثیر داشته است. همین نزدیک‌ترین نمونه‌اش اعتصاب کارکنان انتشارات هچت برای جلوگیری از چاپ کتاب خاطرات وودی آلن است که متهم به آزار جنسی شده. یا همین چندسال پیش بود که یکی از برندگان جایزه پولیتزر بخاطر اتهام آزار جنسی ناچار به ترک جشنواره یک جشنواره ادبی و خروج از جایگاه اعضای آن شد.

در هرحال گویا جامعه همیشه هنرمندان را به عنوان موجوداتی پیشرو و الگو نگاه می‌کند و از آن‌ها انتظار عملی خلاف عرف و اخلاق رایج را ندارد، و معمولاً در ازای عمل خلاف اخلاقشان از فعالیت ادبی‌شان یا انتشار آثارشان جلوگیری می‌کند، گرچه معلوم نیست اگر صدسال دیگر آثار آن‌ها خوانده شود، خوانندگانش درباره اثر قضاوت خواهند کرد یا خالق اثر.

 

داستان‌هایی هم بوده‌اند که به طور ضمنی از طرح مسائل جنسی به عنوان چاشنی کارشان استفاده کرده‌اند. بسیاری از این نمونه‌ها که بیشتر در ژانر داستان‌های پلیسی یا ادبیات عامیانه می‌گنجند اغلب این شکل کارشان را کاملاً در راستای اهداف اخلاقی توصیف می‌کنند، یک نوع واقع‌گرایانه‌نویسی برای نشان دادن پلشتی‌های اجتماع. سنتی که در کتاب‌های نمونه وطنی هم در سال‌های پیش از انقلاب داغ بود و با شعار برای عبرت‌گیری دختران جوان، یک‌جوری مهر برائت برای خود می‌خرید.

در کنارش البته روشنفکرانی هم بودند که با آوردن صحنه‌های جنسی در آثارشان می‌خواستند از تردیدها و تیرگی‌های درون انسان بگویند و بدون احتیاج به شعار برائت این حق را برای خود و ادبیات محفوظ می‌دانستند.

 

 

 

طبیعی است در جهان امروز که شکل‌های نوشتن و تکثیر بسیار متنوع و دگرگون شده، در حوزه کتاب هم انواع و اقسام ژانرها و دسته‌بندی‌ها به میان آمده و حتی به طور مشخص گروهی از آثار ذیل عنوان‌های جنسی به چاپ می‌رسند که البته ماجرا و اهدافشان کاملاً جداست، گرچه دامنه نفوذ و تاثیرگذاریشان کم نیست و نمونه‌های وطنی آن هم به صورت غیررسمی و مخفیانه به وفور تولید و بین مخاطبان به صورت مجازی دست به دست می‌شود.

ناگفته پیداست که بحث انتشار کتاب‌هایی که محتوای جنسی یا اشارات جنسی داشته باشند در ایران ممنوع است (و حتی دامنه این محدودیت به قدری است که آوردن نام بسیاری از اعضای بدن هم ممنوع است چون صرفاً کارکرد جنسی برایش تصور می‌شود!) با این‌حال این روزها که بحث تعرض و تجاوز جنسی موضوع داغی در شبکه‌های اجتماعی شده، بازهم پای ادبیات به نوعی به میان آمده.

گروهی با معرفی کتاب‌های مراقبت جنسی به اهمیت مسأله آموزش و نقشی که ادبیات می‌تواند در این زمینه ایفا کند -بخصوص در حیطه کودکان-اشاره می‌کنند و گروهی هم نسبت به پدیدآورندگان آثار ادبی که نامشان به نوعی در این ماجراها مطرح شده واکنش نشان می‌دهند. مثلاً خواندن کتاب‌هایشان را ممنوع اعلام می‌کنند، یا به جمع‌آوری کتاب‌های آنها از قفسه کتاب‌هایشان می‌پردازند.

جدا از این‌که ماجرای تجاوز و تعرض حیطه بسیار وسیع و پیچیده‌ایست که بدون داشتن شفافیت‌های قانونی و در فضای بغض‌آگین زنانی که در پی دستیابی به حق قرن‌ها حقوق از دست رفته‌شان هستند، به روشنی نمی‌شود درباره‌اش حکم داد، بار دیگر درمقابل این ماجرا قرار می‌گیریم که جایگاه ادبیات (چه در مقام اثر چه صاحب اثر) در برابر مسائل جنسی چگونه است؟ آیا اثر چیزی جدای از پدیدآورنده آن است که می‌توان آن را به تنهایی به قضاوت نشست؟ یا صاحب اثر حتی به صرف محکومیت اخلاقی، حق پدیدآوردن اثری را دارد یا نه؟

به نظر می‌آید پاسخ به این سوال همچنان روشن نباشد، و جدا از معیارهای سیاسی یا اجتماعی هردوره‌ای، خوانندگان آثارند که با ملاک‌های پیچیده‌ای که برای ما روشن نیست آن را مشخص می‌کنند.

  این مقاله را ۷ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *