تصویر کلان مسائل صنعت نشر
تصویر کلان مسائل صنعت نشر
سیودومین «نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» امروز، چهارم اردیبهشت ۱۳۹۸، کار خود را آغاز میکند. در طول نمایشگاه گزارشهایی از قسمتهای مختلف نمایشگاه در «وینش» خواهید خواند. اما بد نیست که در ابتدا نگاهی بیاندازیم به وضعیت عمومی صنعت نشر و حوزهی کتاب و کتابخوانی و ببینیم در آستانهی این رویداد بزرگ، در یک نگاه کلان، کجا ایستادهایم.
قیمت کاغذ و قیمت کتاب
سیودومین نمایشگاه کتاب تهران در شرایطی برگزار میشود که اقتصاد عمومی کشور باید با جنگ اقتصادی بیسابقهای که آمریکا علیه ایران به راه انداخته است، مقابله کند. صنعت نشر و قیمت کتاب هم طبیعتاً نمیتوانند از پیآمدهای تحریم در امان باشند. در میان مواد اولیهی تولید کتاب، کاغذ بیش از همه وابسته به قیمت ارز و لذا آسیبپذیرتر است. با افزایش بیش از سه برابری قیمت دلار آزاد، طبیعی بود که قیمت کاغذ نیز افزایش چشمگیری داشته باشد.
البته با اختصاص ارز دولتی به واردات کاغذ، انتظار میرفت که قیمت کتاب جهش سهبرابری یا چیزی در این مقیاس نداشته باشد. اما متاسفانه، صحبت از افزایش قیمت سه و چهار برابری کاغذ میشود. نکتهی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که هزینهی کاغذ در قیمت یک کتاب تاثیری ده تا بیست درصدی دارد و حتی چند برابر شدن آن به معنای چند برابر شدن قیمت کتاب نیست.
به هر رو افزایش قیمت کاغذ و گاهی نایاب یا کمیاب شدن آن، مشکلی در برابر چاپ و انتشار طبیعی کتاب است. و آن هم در شرایطی که امکان نشر الکترونیک چون رقیبی قدرتمند حضوری روزافزون در عرصهی کتاب و کتابخوانی دارد. اما غریب این که خواننده عام همچنان کتاب کاغذی را ترجیح میدهد و تا زمانی که چنین است قیمت کاغذ تاثیر بزرگی خواهد داشت بر قیمتهایی که پشت جلد کتابها نقش بسته و من و شما پیش از خرید نگاهی به آن میاندازیم و تصمیم خود را به خرید کتاب یا نخریدن آن میگیریم.
قیمت کتابها در این نمایشگاه محکی خواهد بود برای سنجش این که تحریم چه تاثیری بر قیمت کتاب گذاشته است.
توزیع الکترونیک کتاب
رشد تکنولوژی دیجیتال و به طور خاص گسترش استفاده از اینترنت برای توزیع کالا که در چند سال اخیر در کشور ما هم سیر صعودی داشته است، در عرصهی کتاب هم دارد خود را نشان میدهد. ناشران اکنون این امکان را دارند که خود مستقیماً از طریق اینترنت به فروش کتابهای خود بپردازند. اما تاثیر این امر بر ساختار تولید و توزیع کتاب چه خواهد بود؟
آیا فروش مستقیم کتاب به خواننده به زیان حلقههای توزیع و فروش کتاب، یعنی شرکتهای پخش و کتابفروشیها، نخواهد انجامید و این امر به نوبهی خود به کل صنعت نشر صدمه نخواهد زد؟
دیگر اینکه پخش مستقیم یا فروش از طریق اینترنت از سوی ناشر، میتواند تنها ظاهری فریبنده باشد. این امر که در نگاه نخست به معنای حذف هزینهی توزیع است و تخفیفهای بیستدرصدی ناشران به این معناست که بخشی از این صرفهجویی به خریدار کتاب میرسد، در واقع میتواند چنین نباشد. توزیع به هر رو هزینهای دارد؛ هزینهی بستهبندی و حمل کتاب به جای خود باقیست و همین طور، در صورت گسترش کار، هزینههای انبارداری و حسابداری و غیره.
به عبارت دیگر در یک نگاه کلان این امر به منزلهی راه انداختن یک کسبوکار توزیع در جنب کسبوکار نشر است با هزینههای خود.
اما از سوی دیگر توزیع از طریق اینترنت دسترسی خواننده به کتاب را افزایش میدهد. در شرایطی که کتابفروشیها ظرفیت عرضهی همهی کتابهای تولید شده را ندارند و گاه برای خرید کتابی از یک ناشر نه چندان مشهور، گشتن همهی کتابفروشیهای کریمخان و انقلاب هم افاقه نمیکند، فروش اینترنتی این فایده را دارد که کتاب را به دست مشتری میرساند و از این راه میزان فروش کتاب را بالا میبرد.
جالب است که نمایشگاه کتاب هم کاری معادل همان فروش اینترنتی کتاب از سوی ناشران میکند. در این جا هم یکی از انتقادات به این نمایشگاه این است که ناشران حلقهی توزیع و خردهفروشی کتاب را دور میزنند و مستقیم کالایشان را به مشتری عرضه میکنند. اما این هم واقعیتی است که فارغ از سود و زیان بازیگران مختلف اقتصاد نشر، در این شیوه کتاب ارزانتر به دست خواننده میرسد و این امر به رونق اقتصاد کتاب کمک میکند.
صنعت نشر ما با همهی حلقههایش، اعم از ناشر و کتابفروش و پخش، دارد با این شرایط جدید کلنجار میرود و ظرف چند سال آینده این وضعیت سیال به ثبات خواهد رسید.
یک کتاب و این همه ترجمه
ترجمهی مجدد آثار ادبی البته امری طبیعی است. زبان مقصد متحول میشود و آشنایی به زبان مبدا افزایش مییابد و این امر دست زدن به ترجمهی مجدد کتابهای کلاسیک را توجیه میکند. علاوه بر این مترجمی میتواند با این ادعا وارد گود شود که ترجمهی فلان اثر ادبی مشهور در چندین دهه پیشتر، مطلوب نیست و قصد دارد ترجمهی بهتری عرضه کند. اینها همه طبیعی است. اما آن چه امروز به نام معضل ترجمههای متعدد از یک اثر شناخته میشود، پدیدهی به کلی متفاوتی است.
ناشران و مترجمان کتابهای پرفروش خارجی را رصد میکنند و چون به این نتیجه میرسند که فلان اثر میتواند فروش خوبی در ایران داشته باشد، اقدام به ترجمهی آن میکنند. آنها نگراناند که مترجم یا ناشر دیگری هم دست به این کار زده باشد و سعی میکنند در سریعترین زمان ممکن ترجمه و انتشار کار را انجام دهند. البته گمانم در حال حاضر دیگر چندان نگران ترجمههای چندگانه هم نیستند و اگر قدرت توزیع و تبلیغاتشان بالاتر باشد، به هر حال برندهی میدان خواهند بود یا دست کم بخشی از بازار را به خود اختصاص میدهند.
این اتفاق هم در مورد پرفروشهای روز میافتد و هم در مورد کلاسیکهایی که همیشه خواننده دارند. در مورد اخیر عرصهی ترجمههایی با کیفیت نازل از آثار ادبی ارزشمند، بزرگترین زیانی است که به خواننده و در دراز مدت به صنعت نشر وارد میشود، چرا که خواننده اعتماد خود را به کار ناشران از دست میدهد و گرفتار سردرگمی میشود.
کپی رایت
این وضعیت به یک موضوع دیگر صنعت نشر نیز بیارتباط نیست، موضوعی که صنعت نشر کشور دیر یا زود باید به طور جدی با آن روبهرو شود: کپی رایت، یا خرید حق ترجمه و انتشار کتابهای خارجی. اگر اوضاع چنان بود که ناشر میبایست حق ترجمهی آثار پرفروش خارجی را بخرد، به این سرعت دست به کار ترجمه نمیشد. رایگان بودن کپی رایت برای ناشران ایرانی، در به وجود آوردن این بلبشو نقش مهمی دارد.
البته موضوع کپی رایت ابعاد دیگر هم دارد که در این مختصر نمیتوان به آن پرداخت، اما در نگاه کلان یکی از مسائلی است که صنعت نشر باید روزی به طور جدی با آن روبهرو شود.
مسائلی که در برابر صنعت نشر قرار گرفتهاند به اینها محدود نمیشود و هریک از این مسائل نیاز به بررسی جدیتر و دقیقتری دارند. در طول نمایشگاه خواهیم کوشید ببینیم نمایشگاه در هر یک از این موارد چه دارد به ما بگوید.
صنعت نشر