سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

آیا کتاب‌ها ماهیت و جوهرشان را در ترجمه از دست می‌دهند؟

آیا کتاب‌ها ماهیت و جوهرشان را در ترجمه از دست می‌دهند؟

 

بحث درباره ترجمه، فواید یا مشکلاتش، میزان وفاداری یا دورشدنش از جانمایه‌ی اثر همیشه وجود داشته است. دو منتقد ادبی در جایگاه مخالف و موافق ترجمه از فواید و مشکلات آن می‌گویند. یکی معتقد است کتاب‌ها هرچه باشند باز عمارت‌هایی در زبان هستند و زبان پویا و قابل انعطاف است و دیگری فکر می‌کند نهایتاً ترجمه اصل نیست، بلکه تاویل و تفسیر یک شخص از متنی است که همیشه از خواننده فاصله خواهد داشت.

(مترجم)

بحث درباره ترجمه، فواید یا مشکلاتش، میزان وفاداری یا دورشدنش از جانمایه‌ی اثر همیشه وجود داشته است. دو منتقد ادبی در جایگاه مخالف و موافق ترجمه از فواید و مشکلات آن می‌گویند. یکی معتقد است کتاب‌ها هرچه باشند باز عمارت‌هایی در زبان هستند و زبان پویا و قابل انعطاف است و دیگری فکر می‌کند نهایتاً ترجمه اصل نیست، بلکه تاویل و تفسیر یک شخص از متنی است که همیشه از خواننده فاصله خواهد داشت.

 

 

بحث درباره ترجمه، فواید یا مشکلاتش، میزان وفاداری یا دورشدنش از جانمایه‌ی اثر همیشه وجود داشته است. دو منتقد ادبی در جایگاه مخالف و موافق ترجمه از فواید و مشکلات آن می‌گویند.

 

طرفدار ترجمه : اندرو ویتسکا Andrew Wieteska

ترجمه یک اثر ادبی متمایز از اصل است. فراتر از «ساموئل بکت» که نویسنده دوزبانه است؛ نمی‌یابیم. ترجمه انگلیسی او از سروده‌هایی به زبان فرانسه، حاوی تمایزهایی با اصل بود. یک مترجم به اندازه نویسندگان اصلی درگیر آثار می‌شود. احتمالاً لازم به گفتن نیست که یک قطعه نوشتاری، بخصوص داستانی، به سختی می‌تواند از فرایند دشوار ترجمه بدون خدشه بگذرد.

من به این دیدگاه گرایش دارم که آثار ترجمه شده، مشارکت در گفتگو با قطعه آغازین است. برخی می‌گویند، ماهیت گذرای یک کتاب در ترجمه از دست می‌رود. من هنوز اعتقاد ندارم چنین چیزی وجود دارد. کتاب‌ها هرچه باشند، همچنان عمارت‌هایی از زبا‌ن‌اند. زبان تماماً پویا و قابل انعطاف است و باعث تنوع در پاسخ می‌شود.

بی همتایی یک کتاب اساساً مفهومی ذهنی است و احتمالاً باید از خلوص‌گرایی در ادبیات به بهترین نحو اجتناب شود. اگر شما با یک قطعه‌ی ترجمه شده، احساس فقدان می‌کنید، پس باید زبان بیاموزید و اصل را بخوانید. اما من خودم آثار ترجمه را رد نمی‌کنم. زیرا آن‌ها میدان گفتگوی ادبی ما را وسعت می‌بخشند و اغلب بیشتر از آن‌که از اثر بکاهند، به آن می‌افزایند.

 

مخالف ترجمه : فی دیویس Fay Davies

ساده انگارانه خواهد بود اگر بگویم مخالف ترجمه ادبی هستم. این فرآیندی سودمند است. برای مثال تنها راهی است که من می‌توانستم بینشی نسبت به دوزخ دانته داشته باشم، بدون این‌که مجبور باشم زبان ایتالیایی قرون وسطی را بیاموزم. همچنین فکر می‌کنم، متون ترجمه، می‌توانند در نوع خودشان آثار ادبی خوب و با ارزشی باشند.

اما «کسب یک بینش» در این‌جا عبارت مهمی است، زیرا در واقع همه آن چیزی است که ترجمه اجازه‌اش را به ما می‌دهد. معنا آن قدر ذهنی و متنوع است که حتی ترجمه گفتار روزمره تقریبی است. با ادبیات این چند برابر می‌شود. از این رو تصور یک ترجمه صحیح زائد است. همچنین برای قضاوت درمورد یک ترجمه ضوابط گوناگونی وجود دارد: آیا لحن متن اصلی را حفظ می کند؟

آیا بدون اضافه کردن ذوق و سلیقه خود، دقیقاً به کلمات متن اصلی وفادار است؟ مردم اغلب می‌پرسند آیا جوهر و ماهیت متن اصلی می‌تواند در یک ترجمه احراز شود؟ فکرمی‌کنم که از دست می‌رود، زیرا کلمات از بین می‌روند. اگرجوهر یک متن کلمات نیست، پس چیست؟ نهایتاً ترجمه اصل نیست، بلکه تاویل و تفسیر یک شخص از متنی است که همیشه از خواننده فاصله خواهد داشت.

 

آیا کتاب‌ها ماهیت و جوهرشان را در ترجمه از دست می‌دهند؟

  این مقاله را ۳۰ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “آیا کتاب‌ها ماهیت و جوهرشان را در ترجمه از دست می‌دهند؟

  1. شایسته مهرگان می گوید:

    از نظرمن تنها بعنوان خواننده آثاری که ترجمه میشوند،صرفا ترجمه لغات کافی نیست،بلکه مترجم با توانایی خود احساسات نویسنده را هم میتواند بخوبی منتقل کند .اینجاست که مترجمِ هنرمند نقشی که نویسنده در ذهن داشته در ذهن منِ خواننده بازآفرینی کرده و به تاثیر و گیرایی و ارتباط متقابل می افزاید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *