یک فهرست پیشنهادی برای کتابهای فیلمنامه نویسی
خیلیها علاقمندند که فیلمنامهنویس بشوند. این را میتوان وقتی فهمید که در قفسههای کتابفروشی میگردید و دهها کتاب با عناوینی مشاهده میکنید که وعده میدهند در ده روز فیلمنامه بنویسید، در یک هفته داستانتان را تبدیل به اثری پرفروش کنید، در دو هفته همه چیز را بیاموزید و یک شبه ره صد ساله بروید. اگر فرق فیلمنامه خوب با فیلمنامه بد را بدانید، و تلاش کنید وقتتان را صرف نوشتن متنی با ارزش کنید. متن پیش رو میکوشد بدون وعدههای توخالی مسیر مطالعه فیلمنامهنویسی را هموار کند. این فقط یک فهرست پیشنهادی برای مطالعه چند کتاب است، در ده روز تنها اتفاقی که میتوانید رقم بزنید مطالعه اساسی یکی از همین کتابهاست!
خیلیها علاقمندند که فیلمنامهنویس بشوند. این را میتوان وقتی فهمید که در قفسههای کتابفروشی میگردید و دهها کتاب با عناوینی مشاهده میکنید که وعده میدهند در ده روز فیلمنامه بنویسید، در یک هفته داستانتان را تبدیل به اثری پرفروش کنید، در دو هفته همه چیز را بیاموزید و یک شبه ره صد ساله بروید. اگر فرق فیلمنامه خوب با فیلمنامه بد را بدانید، و تلاش کنید وقتتان را صرف نوشتن متنی با ارزش کنید. متن پیش رو میکوشد بدون وعدههای توخالی مسیر مطالعه فیلمنامهنویسی را هموار کند. این فقط یک فهرست پیشنهادی برای مطالعه چند کتاب است، در ده روز تنها اتفاقی که میتوانید رقم بزنید مطالعه اساسی یکی از همین کتابهاست!
سراغ قفسه کتابهای سینمایی که بروید، از بین دهها کتابی که در سال منتشر میشوند همیشه چند جلد کتاب تازه درباره فیلمنامه نویسی، ترجمهشده یا تألیفی پیدا میکنید.
کتابهایی که بهتان قول میدهند در ده روز فیلمنامه بنویسید، در یک هفته داستانتان را تبدیل به اثری پرفروش کنید، در دو هفته همه چیز را بیاموزید و یک شبه ره صد ساله بروید.
درست مشابه همان اتفاقی که در سایر بخشهای یک کتابفروشی دارد رخ میدهد؛ کتابهایی با وعده به لاغر شدن در چند روز، آموختن زبانی جدید در کمترین زمان ممکن، و بطور کلی تبدیل شدن به نسخهای بهتر از خودتان، بدون کمترین تلاش و زحمتی! در عمل اما اتفاق دیگری میافتد. نه در ده یا بیست روز، که چند برابر این زمان هم برای نوشتن یک فیلمنامه خوب کافی نیست.
اگر البته فرق فیلمنامه خوب با فیلمنامه بد را بدانید، و تلاش کنید وقتتان را صرف نوشتن متنی با ارزش کنید. متن پیش رو میکوشد بدون وعدههای توخالی مسیر مطالعه فیلمنامه نویسی را هموار کند.
مسیری که فیلمنامهنویسان بزرگ تاریخ سینما به ما آموختهاند با سالها تمرین و ممارست، با خواندن و دیدن و آموختن، با برخورد به موانع نویسندگی و پیدا کردن راههایی ابتکارآمیز برای مواجهه با مشکلات فیلمنامه هموار میشود. این فقط یک فهرست پیشنهادی برای مطالعه چند کتاب است، در ده روز تنها اتفاقی که میتوانید رقم بزنید مطالعه اساسی یکی از همین کتابهاست!
سید فیلد و ساختار سه پردهای
توصیه به خواندن کتاب درباره فیلمنامهنویسی معمولاً با یکی از معروفترین نامها آغاز میشود: سید فیلد، و کتاب معروفش چگونه فیلمنامه بنویسیم، که بارها توسط ناشران گوناگون با ترجمههای مختلف زیر چاپ رفته و اسامی زیادی هم داشته. اصلا همین «چگونه فیلمنامه بنویسیم» نام انتخابی مترجم ایرانی کتاب است و نام اصلی کتاب را میشود مبانی فیلمنامهنویسی ترجمه کرد که ویرایش تازه کتاب، توسط یکی دیگر از ناشرها با نام اصلی هم منتشر شده.
ایده اصلی سید فیلد در این کتاب و کتابهایی که به عنوان تکملهای بر کتاب نخست نوشته، توضیح و پیشنهاد ساختار سهپردهای برای آفرینش یک فیلمنامه بلند است. سید فیلد ساختار را نه یک جور فرمول از پیش تعیینشده، که نوعی الگو میداند و معتقد است ساختار چیزی است که داستان را نگه میدارد. رابطه بین اجزاست که کلیت فیلمنامه را کنار هم نگه میدارد.
الگوی سید فیلد که در کتاب نخست، مبانی فیلمنامه نویسی معرفی میشود و در کتاب بعدی، راهنمای فیلمنامهنویس به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد از دل باور به وجود سه پرده در هر اثر نمایشی، یعنی آغاز، میانه و پایان شکل میگیرد. به نظر سید فیلد برای نوشتن یک فیلمنامه سینمایی بلند الگوی مشخصی وجود دارد.
الگویی که توضیح میدهد حادثه محرک در کجا اتفاق بیفتد، نقطه عطف نخست چه زمانی رخ دهد، در نقطه میانی درام در چه وضعیتی قرار دارد، نقطه عطف دوم کجا رخ میدهد و محتوای پرده سوم چه باید باشد. ساختار سه پردهای که آن را ساختار سید فیلدی هم میخوانند در نگاه نخست نویسنده را از خلاقیت بازمیدارد و در نهایت منجر به خلق فیلمنامههایی محافظهکار، بدون خلاقیت و فراموش شدنی میشود.
اما مطالعه دقیق کتاب سید فیلد برای درک یکی از پرکاربردترین ساختارهای فیلمنامهنویسی به شناخت آنچه در سینمای جریان اصلی میگذرد کمک بسیاری میکند. بعلاوه نثر ساده سید فیلد که با مثالهای متعددی از فیلمهای سینمایی همراه شده کتاب را بدل به اثری خوشخوان و جذاب میسازد.
او البته در کتاب دیگری به نام کالبد شکافی چهار فیلمنامه به طور مفصل به تحلیل فیلمنامه فیلمهای تلما و لوییز، سکوت برهها، ترمیناتور ۲ و با گرگها میرقصد پرداخته و ترجمه فارسی کتاب نیز همچنان موجود است. چه با ساختار سه پردهای سید فیلد موافق باشید و چه آن را محدود کننده خلاقیت بدانید، احتمالاً مطالعه کتابهای فیلمنامهنویسی را باید از این مدرس شناخته شده آغاز کنید.
چارلی موریتز یا چارلی موریتس؟
اهمیت اصول اساسی داستانگویی کلاسیک در کتاب نگارش فیلمنامه داستانی نوشته چارلی موریتز مورد تأکید بسیار قرار گرفته. تا آنجا که موریتز کتابش را از تعریفی بسیار کلی از روایت کلاسیک آغاز میکند و میکوشد در طول کتاب با اتکا به همین تعاریف کلاسیک، اصول و مبانی فیلمنامهنویسی را توضیح دهد. کتاب البته با همین ترجمه با عنوان تکنیکهای فیلمنامهنویسی و با آوانگاری متفاوتی از نام نویسنده؛ موریتس نیز منتشر شده که طبیعتاً تفاوتی بین دو نسخه، جز معدودی اصلاحات وجود ندارد.
توضیحات روشنگر کتاب درباره مفاهیمی که راجع به آنها صحبت میکند، تبدیل هر فصل به بخشهای کوچک و موجز و پیشرفت گام به گام در مسیر توضیح بخشهای مختلف، باعث میشود کتاب چارلی موریتز (موریتس) خواننده تازهکار را اگر نه آماده نوشتن یک فیلمنامه کامل، که مهیای مطالعه بیشتر در زمینه فیلمنامه نویسی کند.
لیندا سیگر برای پیشرفتهها
فیلمنامههای بزرگ با شخصیتهای ماندگارشان به یاد ماندنی میشوند. هیچ داستان خوبی بدون شخصیت وجود ندارد و هیچ فیلمنامهای بدون خلق شخصیت نوشته نمیشود. اینها ایده لیندا سیگر، در کتابی است که نخست به نام خلق شخصیتهای ماندگار به فارسی ترجمه شد و سپس با نام خلق شخصیت هم توسط مترجمی دیگر به فارسی برگردانده شد.
تمرکز لیندا سیگر در کتاب، همچنان که از نام آن هم برمیآید بر شخصیتپردازی است. او از لزوم تحقیق درباره شخصیت آغاز میکند و توضیح میدهد چگونه هر شخصیتی نه در خلأ، که در محیط خویش شکل میگیرد و بطنهایی که بر شکلگیری شخصیت اثرگذارند را برمیشمارد.
لیندا سیگر توجه ما را به آنچه بر شکلگیری شخصیت اثری انکار نشدنی دارد جلب میکند و میکوشد توضیح دهد چگونه قرار گرفتن در مقام پژوهشگری کوشا میتواند منجر به خلق شخصیتهایی باورپذیر گردد.
در گام بعد او روندی شش مرحلهای برای تعریف و خلق شخصیت معرفی میکند. شیوهای که مبتنی بر تعریف شخصیت بر اساس خصلتهای ثابت و متناقضنمای اوست و گام به گام شخصیت را از فکری اولیه و خام، به شخصیتی پیچیده و منحصربفرد تبدیل میسازد. کتاب لیندا سیگر منحصرا برای فیلمنامهنویسان نوشته نشده و خلق شخصیت ماندگار، نیازی است که در داستانهای کوتاه، رمانها، نمایشنامهها و تمام شکلهای داستانگویی روایی یا نمایشی احساس میشود.
از میان سایر کتابهای لیندا سیگر، دو عنوان دیگر نیز با ترجمههای مختلف در بازار کتب فیلمنامهنویسی عرضه شدهاند که هر دو در یک نقطه مشترکند؛ لیندا سیگر کتاب را برای نویسندهای تازهکار که هنوز چیزی جز صفحهای سفید جلویش قرار ندارد ننوشته. کتابهای بازنویسی فیلمنامه و داستان؛ ساختار، سبک و اصول فیلمنامهنویسی با این فرض به رشته تحریر درآمدهاند که خواننده نه در گام نخست نوشتن فیلمنامه، که در مرحله بازنویسی و ارتقای فیلمنامهاش میکوشد نکاتی تازه بیاموزد.
کتاببا نام فرعی ارتقای فیلمنامه تا سطح جوایز آکادمی، در فصل نخست با عنوان «قصهای واقعگرا که خوب نقل شده» برای مرور ساختارهای خطی، تکرار شونده، موازی، حلزونی، معکوس و … از نمونههایی بهره میگیرد که پیشتر جایزه بهترین فیلمنامه را از آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا از آن خود کردهاند و به اصطلاح، فیلمنامههای اسکاری محسوب میشوند.
مثالها نیز بدون آنکه محدود به نمونههای قدیمیتر باشند، طیف وسیعی از فیلمنامههای داستانی را شامل میشوند که همه در سالهای مختلف موفق به جلب نظر اعضای آکادمی شده و حالا نمونههای موفق فیلمنامه هالیوودی در سالهای اخیر محسوب میشوند. کتاب «بازنویسی فیلمنامه» که پیش از فیلمنامهنویسی پیشرفته نوشته شده، همچون پیشنیازی بر کتاب جدید میتواند مطالعه شود. هر چند فصلهایی مثل «ایدهیابی» در کتاب، آن را بیش از کتابی برای بازنویسی فیلمنامه، شبیه به کتابی با عنوانی چون چگونه فیلمنامه بنویسیم میکند.
داستان رابرت مککی
در نقطهای درست مقابل نویسندههایی همچون سید فیلد، و در برابر این باور که فیلمنامههای بزرگ بر اساس الگوهای موفق ساخته میشوند، کسی دیگر قرار دارد که معتقد است «هر آنچه درباره سرمشقها و الگوهای مطمئن داستانگویی برای کسب موفقیت تجاری گفته میشود یاوهای بیش نیست.» رابرت مک کی در کتاب داستان؛ ساختار، سبک و اصول فیلمنامه نویسی داستان را نه حاصل پیشگویی بازار که زاییده خلاقیت و تسلط بر هنر میداند و معتقد است هیچکس نیتواند بگوید چه چیزی خواهد فروخت و چه چیزی موفق خواهد بود و چه چیزی شکست خواهد خورد
. با این حال او خود را واضع نظریه و نگاهی تازه نمیداند و بیش از هر چیز کتاب داستان را تکرار دانستههایی میخواند که چند دهه پیش به عنوان آموزههایی پذیرفته شده در سینما بکار گرفته میشدند.
مک کی هنگامی که از ساختار سخن میگوید هم به جای تأکید بر ساختارهای الگومانندی مثل ساختار سه پردهای، میکوشد پیرنگ را با توجه به ویژگیهایش به انواع گوناگونی تقسیمبندی کند و توضیح دهد چگونه تغییر هر کدام از ویژگیها میتواند منجر به تغییر در شکل پیرنگ گردد.
او در فصل دوم و در بخش مثلث داستان، سه نوع پیرنگ برمیشمارد و توضیح میدهد که «گرچه طرح حوادث داستانی انواع بیشماری دارد اما بدون حد و مرز نیست و دورترین زوایای این هنر، مثلثی را به دور امکانات صوری داستانگویی تشکیل میدهند.»
استفاده از مثالهای متعدد از فیلمهای تاریخ سینما برای توضیح هر کدام از ویژگیهایی که شکل نهایی پیرنگ را میسازند باعث شده هنگام مطالعه این بخش از کتاب داستان، علاوه بر کسب شناختی دقیقتر از مفهوم پیرنگ و فراتر رفتن از تعاریف ساده و اولیه، به انتخابهای موجود در برابر فیلمنامهنویسها نیز توجه شود.
داستان کتابی نیست که برای آغاز مطالعه در زمینه فیلمنامهنویسی چندان مناسب باشد و بهتر است بعد از خواندن کتابهای سادهتری که پیشتر معرفی شدند در برنامه مطالعه قرار گیرد. مهمتر از آن، داستان کتابی هم نیست که به خواننده آموزش دهد چطور در ده روز یک فیلمنامه داستانی تمام و کمال بنویسد. مطالعه دقیق خود کتاب احتمالاً بیش از ده روز زمان نیاز دارد!
ناخودآگاه جمعی بشر برای فیلمنامهنویسها
کارل گوستاو یونگ، روانشناس بزرگ سوئیسی اسطورهها را رؤیای جمعی بشر میداند که در طول تاریخ توسط ملتها و اقوام گوناگون با زبانی نمادین بیان شده و از ناخودآگاه جمعی بشر سخن گفتهاند. توجه یونگ به اسطورهها، اسطورهشناس بزرگی چون جوزف کمپبل را بر آن داشت که در پیدا کردن الگویی مشترک بین تمام اسطورهها بکوشد.
کمپبل در کتاب قهرمان هزار چهره از الگوی سفری پرده برمیدارد که کهن الگوی قهرمان، در تمام اسطورهها آن را بازآفرینی میکند. الگویی که با تغییرات اندکی همواره تکرار میشود و در قرن بیستم علاوه بر صدها علاقهمند اسطورهشناسی، توجه فیلمسازانی چون جرج لوکاس را هم به خود جلب میکند. کریستوفر وگلر این الگو را مبنای نوشتن جزوهای کوچک که بعدتر تبدیل به کتابی مهم شد قرار میدهد. کتابی که در فارسی با دو ترجمه و تحت دو عنوان منتشر شده: ساختار اسطورهای در داستان و فیلمنامه و سفر نویسنده.
کتاب کریستوفر وگلر شرح یک سفر ۱۲ مرحلهایست که خود نام سفر قهرمان را بر آن گذاشته و همچون ساختار سه پردهای میتواند همچون الگویی برای نگارش فیلمنامههای داستانی و پرفروش قرار گیرد.
الگویی که به گفته وگلر و بر اساس مطالعات اسطورهشناسانه جوزف کمپبل، چند هزار سال است که موفق بوده و جواب پس داده. البته توجه به ظاهر الگو بدون در نظر داشتن این مسئله که الگوی سفر قهرمان نه از محتوا، که از ساختار داستان سخن میگوید میتواند در نهایت منجر به خلق فیلمنامههایی یک شکل، تکراری و کلیشهای شود اما وگلر خود در کتابش توصیه میکند اسطوره قهرمان را به شیوه خودتان بازگو کنید:
«هر داستان الگوی اسطورهای را با هدف یا نیاز فرهنگی خاص خود تطبیق میدهد، به همین دلیل است که این قهرمان هزار چهره دارد.» وگلر در بخش دیگری از کتاب به شرح کهن الگوهایی که وجوه مختلف شخصیتهای داستان را نمایندگی میکنند. کهن الگوهای قهرمان، مرشد، نگهبان آستانه، ملوّن، سایه و دلقک به تفصیل و هر کدام در یک فصل جداگانه مورد بحث قرار گرفته و کارکردهای دراماتیک و کارکردهای روانشناختی آنها در فیلمنامه توضیح داده شدهاند.
کتاب وگلر را میتوان با کتاب دیگری تکمیل کرد: اسطوره و سینما نوشته استورات ویتیلا، که در آن نویسنده میکوشد ساختار اسطورهای را در ۵۰ فیلم پرمخاطب و به یاد ماندنی تاریخ سینما بررسی کند.
کتاب ویتیلا با مقدمهای از خود کریستوفر وگلر، پر از نمودارهایی است که هر کدام ساختار اسطورهای را در یک فیلم بررسی میکنند. کتاب «ساختار اسطورهای در داستان و فیلمنامه» (یا ترجمه دیگری که تحت عنوان سفر نویسنده منتشر شده) به خواننده کمک میکند فیلمنامه نویسی و داستانگویی را در پیوند با تاریخ چند هزار ساله بشر بیاموزد و ارتباط شخصیتهایش را با کهن الگوهای ازلی-ابدی برقرار سازد.
#فیلمنامه نویسی بیش از خواندن چند کتاب آموزشی نیازمند مطالعه پیوسته در حوزه ادبیات دراماتیک، تماشای فیلم، تمرین و ممارست و پشتکار است. همانطور که در دو هفته نمیتوان زبانی جدید فراگرفت و بیست روزه نمیشود بدون ورزش و داشتن برنامه غذایی مناسب به وزن ایدهآل رسید، در یک دوره کوتاه ده روزه یا بیست روزه هم امکان نوشتن فیلمنامه داستانی مطلوب وجود ندارد.
کتابهای معرفی شده در این مقاله صرفاً یک پیشنهاد مطالعه است. پیشنهادی که میتواند با کتابهای بیشتر و تخصصیتر تکمیل شود. با این حال، پیدا کردن دیگر کتابهای مناسب از بین دهها کتاب موجود در بازار، خود مستلزم مهارتی است که همچنان در ده روز قابل کسب نیست!
5 دیدگاه در “یک فهرست پیشنهادی برای کتابهای فیلمنامه نویسی”
سپاس از شما
سپاس از نویسنده گرامی آقای پروین. مقاله مفیدی است.
مقاله بسیار مفیدی است. سپاس از نویسنده عزیز آقای پروین.
ممنونم. بسیار مثبت و کاربردی.
خوشحالیم که برایتان مفید بوده