پیمان با خود، پیمان با سازمان
تعریفی که نویسندگان این کتاب از رهبری ارائه میکنند چنین است: «مسئولیتپذیری در قبال تاثیرگذاری من در دنیا». آنها معتقدند در ابتدا باید درک کنیم که با نوع بودنمان و متاثر از آن، با رفتارهای بزرگ و کوچکی که انجام میدهیم در حال تاثیرگذاری بر دنیا هستیم و در ادامه باید مسئولیت این تاثیرگذاری را به طور کامل بپذیریم. گذار از دیدگاهی که در آن خودمان را قربانی، مقلد و تحت تاثیر دیگران و محیط بدانیم به دیدگاهی که با وجود تمام موانع و محدودیتها خودمان را منشأ اثر ببینیم، شاید مهمترین پیام این کتاب و رهاییبخشترین آموزشی باشد که بتوان دید و تجربه کرد.پیمان
رهبری از بالای خط؛ رویکردی جدید برای موفقیت پایدار
نویسنده: جیم دثمر، دایانا چاپمن، کیلی وارنر کلمپ
مترجم: عماد قائنی، مرتضی خضریپور
ناشر: انتشارات آریانا قلم
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۳۲۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۰۸۹۰۸۰
تعریفی که نویسندگان این کتاب از رهبری ارائه میکنند چنین است: «مسئولیتپذیری در قبال تاثیرگذاری من در دنیا». آنها معتقدند در ابتدا باید درک کنیم که با نوع بودنمان و متاثر از آن، با رفتارهای بزرگ و کوچکی که انجام میدهیم در حال تاثیرگذاری بر دنیا هستیم و در ادامه باید مسئولیت این تاثیرگذاری را به طور کامل بپذیریم. گذار از دیدگاهی که در آن خودمان را قربانی، مقلد و تحت تاثیر دیگران و محیط بدانیم به دیدگاهی که با وجود تمام موانع و محدودیتها خودمان را منشأ اثر ببینیم، شاید مهمترین پیام این کتاب و رهاییبخشترین آموزشی باشد که بتوان دید و تجربه کرد.پیمان
رهبری از بالای خط؛ رویکردی جدید برای موفقیت پایدار
نویسنده: جیم دثمر، دایانا چاپمن، کیلی وارنر کلمپ
مترجم: عماد قائنی، مرتضی خضریپور
ناشر: انتشارات آریانا قلم
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۳۲۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۰۸۹۰۸۰
معمولاً وقتی درباره رهبری سازمانی صحبت میشود خیلی از افراد به یاد مباحثی مانند سبکهای رفتاری رهبران سازمانی و فنونی در متقاعدسازی یا انگیزهبخشی به افراد یا ایجاد انسجام جمعی میافتند. در حالی که مدتی است توجه به اهمیت زیاد ویژگیهای وجودی خود رهبران سازمانی، آنهم از زاویه تاثیر هویت آنها از جهت نوع «بودنشان» (به تعبیر اریک فروم) در رفتارهایشان در حال گسترش است.
از این منظر فقط آنچه رهبران سازمانی انجام میدهند مهم نیست، بلکه مهمتر آن است که آنها اعمال خود را با چه انگیزههایی و با چه نوع تعهدی در قبال خود و دیگران انجام میدهند.
اصالت وجودی رهبران سازمانی و برداشتی که آنها از هویت خود و تعاملشان با جهان و سایر انسانها دارند موجب میشود که میزان ارزشآفرینی حقیقی و پایداری لازم در رفتارهای آنها ایجاد و حفظ شود. کتاب رهبری از بالای خط؛ رویکردی جدید برای موفقیت پایدار اثری است که از چنین منظری به رهبری مدیران سازمانی نگریسته است.
هر چند در ظاهر به نظر میرسد که این کتاب صرفاً باید برای مدیران سازمانها مفید باشد، اما این موضوع همه حقیقت را در بر ندارد؛ بلکه این اثر برای هر انسانی که به دنبال رشد وجودی خود است میتواند منبعی تاملبرانگیز و سودمند باشد.
از ویژگیهای اصلی کتاب مذکور این است که رهبری برای مدیران را حاصل پیمانهایی میداند که هر کسی درباره خود و دیگران با خود میبندد و با انتخاب مختارانه و آگاهانه این پیمانها نسبت جدیدی با خود و محیط پیرامون خود برقرار میکند.
از منظر نویسندگان این کتاب رهبری مدیران ابتدا از رهبری بر خود آغاز میشود؛ این نوع رهبری آگاهانه بر خود، انسان را از حالتی منفعل و آسیبپذیر در قبال عوامل محیطی خارج کرده و وی را به فردی فعال، مسئولیتپذیر در قبال زندگی خود و دیگران و همچنین کنجکاو برای یادگیری عمیق تبدیل میکند.
در مقابل وقتی انسان عمدتاً خود را محصول محیط پیرامونی بداند توان رهبری بر خود را از دست خواهد داد و در صورت شکست خوردن، دیگران و عوامل محیطی را سرزنش خواهد کرد.
همچنین چنین فردی قدر موفقیتهای خود را نیز حقیقتاً نخواهد دانست و از فرصتها نیز برای یادگیری و شادمانی بهرهمند نخواهد شد. به تعبیری دیگر وقتی اصالت کافی در فرد وجود نداشته باشد، بیشتر تسلیم شرایط محیطی و عوامل بیرونیای است که هویت وی را تعریف میکنند. از این رو، در برابر پدیدههای بیرونی منفعل میشود و دنبالهرو و مقلد خواهد بود و ممکن است با حس قوی سرزنش و تسلیم منفعلانه، تبدیل به فردی شود که نتواند ارزشآفرینی کند.
اما وقتی فردی انتخاب مختارانه میکند که خودش «هویت مبتنی بر بودنِ» خود را تا حد امکان فعالانه خلق کند و در قبال آنچه هست مسئولانه برخورد کند، تعاملش با دیگران شفافتر و مسئولانهتر خواهد بود و زندگیش بیشتر بر «خودِ حقیقیاش» منطبق خواهد بود. همچنین فردی که بر ذهن و وجودش خودآگاهی دارد، با خودمشاهدهگری به احتمال بیشتری ظرفیتهای لازم را برای رشد و ارزشآفرینی خودمسئولانه خلق میکند.
حتی این کتاب یک مرحله هم فراتر میرود و به خواننده پیشنهاد میکند این پیمان را هم با خود ببندد که دروازه درون و دل خویش را به روی دیگران بگشاید و با تعاملی شفاف و خیرخواهانه برای دیگران ارزشآفرین باشد.
اتفاقاً شاید نکته کلیدی کتاب حاضر همین باشد که صرفاً انتخابگری را برای تقویت رهبری بر خود کافی نمیداند، بلکه فراتر از نگاهی فردمحور، به هویت عام انسانی نگاه میکند و رشد وی را در پذیرش نقش دیگران و قدردانی از آنها در خلق زندگیاش میداند؛ اتفاقی که طبیعتاً به همراهی با دیگران رخ خواهد داد.
تعریفی که نویسندگان این کتاب از رهبری ارائه میکنند چنین است: «مسئولیتپذیری در قبال تاثیرگذاری من در دنیا». آنها معتقدند در ابتدا باید درک کنیم که با نوع بودنمان و متاثر از آن، با رفتارهای بزرگ و کوچکی که انجام میدهیم در حال تاثیرگذاری بر دنیا هستیم و در ادامه باید مسئولیت این تاثیرگذاری را به طور کامل بپذیریم.
از نظر این نویسندگان درک این واقعیت و بر اساس آن زندگی کردن، منشأ تحولهای اساسی در زندگی خودمان و دنیای اطرافمان خواهد بود. گذار از دیدگاهی که در آن خودمان را قربانی، مقلد و تحت تاثیر دیگران و محیط بدانیم به دیدگاهی که با وجود تمام موانع و محدودیتها خودمان را منشأ اثر ببینیم، شاید مهمترین پیام این کتاب و رهاییبخشترین آموزشی باشد که بتوان دید و تجربه کرد.
از سوی دیگر نویسندگان کتاب با وقوف به این واقعیت که چارچوبها و روشهای بسیار متفاوتی برای ارتقای اثربخشی رهبری وجود دارد، اما معتقدند که در بسیاری از این چارچوبها و روشها مسئله پایداری جنبه مهمی است که گاهی ناآگاهانه مغفول میماند. از نظر آنها رهبری پایدار به معنای در پیش گرفتن اقدامات آگاهانه همراه با حفظ دیدی کلنگر و توجه به یگانگی جهان هستی و انسان است.
به تعبیری توجه به هستی اجتماعی انسان در روندهایی که تاکنون تاریخ حیات بشری را ساختهاند و از این پس هم خواهند ساخت. به این اعتبار، فارغ از هر نقش یا جایگاهی که خواننده این کتاب داشته باشد، این اثر میخواهد کمکش کند مسئولیت تمام و کمال تاثیرات بلندمدت افکار و اقداماتش در جهان را بپذیرد و از این طریق رهبر بهتری بشود.
در این کتاب مدل اصلی برای رهبری آگاهانه، یک خط افقی ساده است که تلاش میشود رهبران در سطح فوقانی آن قرار بگیرند. همچنین در این مدل چهار وضعیت رهبری و پانزده پیمان رهبری ارائه شده است که همگی به نوعی با مقوله آگاهی درونی آدمیان پیوند دارد؛ آدمیانی که قرار است به رهبرانی موفق با یک شیوه رهبری پایدار بدل شوند.
مدل خط افقی بیان میکند که ما در هر لحظه یا در بالای این خط، یعنی در وضعیت اثربخش برای رهبری قرار داریم؛ یا در پایین خط، یعنی در وضعیت ناکارآمد برای رهبری قرار گرفتهایم. در این کتاب از رهبران خواسته میشود همواره خود را از نظر قرار داشتن در بالا یا پایین خط بررسی کنند؛ بررسیای که نیاز به حضور و آگاهی دارد و در جای جای این کتاب عناصر لازم برای فراهمسازی این نیاز به خواننده ارائه میشود.