وضعیت آرمانی در سایه برنامه ریزی تعاملی
راسل ایکاف در کتاب برنامه ریزی تعاملی یا ساختن آینده، بهعنوان یک متفکر مدرنیست به نقاط ضعف اساسی فنون مدیریت آمریکایی اشاره میکند و رویکرد انقلابی پیشنهادی خود درباره برنامهریزی تعاملی را به تصویر میکشد. کتاب برنامه ریزی تعاملی… یک درسنامه نیست و نوشتههای دیگران را درباره موضوع مرور نمیکند، بلکه ارائه درک و تصور نویسنده از برنامهریزی است و به همین خاطر، کمتر تحت تأثیر نوشتههای دیگران است و بیشتر از تجربه و تفکر نویسنده در برنامهریزی نشئت میگیرد.
راسل ایکاف در کتاب برنامه ریزی تعاملی یا ساختن آینده، بهعنوان یک متفکر مدرنیست به نقاط ضعف اساسی فنون مدیریت آمریکایی اشاره میکند و رویکرد انقلابی پیشنهادی خود درباره برنامهریزی تعاملی را به تصویر میکشد. کتاب برنامه ریزی تعاملی… یک درسنامه نیست و نوشتههای دیگران را درباره موضوع مرور نمیکند، بلکه ارائه درک و تصور نویسنده از برنامهریزی است و به همین خاطر، کمتر تحت تأثیر نوشتههای دیگران است و بیشتر از تجربه و تفکر نویسنده در برنامهریزی نشئت میگیرد.
راسل لینکلن ایکاف استاد علوم سیستمها در دانشگاه پنسیلوانیا است. او در سال ۱۹۱۹ به دنیا آمده، در سال ۱۹۴۷، درجه دکترای خود را در رشته «فلسفه علم» دریافت کرد و به تدریس، مشاوره و تحقیق در سازمانهای دولتی و خصوصی پرداخت. ایکاف مقالههای گوناگون و همچنین ۱۵ کتاب نوشته که هر یک در زمینهای خاص، موضوعات کاربردی جدیدی را مطرح نموده است، بهگونهای که آثارش مبنای بسیاری از مدلها و تئوریهای جدید مدیریت شده است. او در کتاب برنامه ریزی تعاملی یا ساختن آینده، بهعنوان یک متفکر مدرنیست به نقاط ضعف اساسی فنون مدیریت آمریکایی اشاره میکند و رویکرد انقلابی پیشنهادی خود درباره برنامهریزی تعاملی را به تصویر میکشد.
برنامه ریزی تعاملی که رویکرد پیشنهادی او به مسائل مدیریت است، تدبیرهایی است برای کنترل تغییرها و آثار آنها و همچنین افزایش سرعت سازگاری با تغییراتی که به کنترل درنمیآیند. به نظر او باید با بررسی وضع کنونی سازمان، موانع موجود در راه توسعه و برآورد عملکرد سازمان، به نظم بخشیدن به آشفتگی دستیافت. او به این قصد (نظم بخشیدن به آشفتگی) به شرح و بررسی شیوههای تدوین هدفها، مقاصد و آرمانها میپردازد و برای کسب منابع و امکانات لازم، توصیههایی ارائه میکند.
ایکاف یک فیلسوف پراگماتیست (عملگرا) است و با فلسفه و فرهنگ غرب و همچنین با فرهنگ شرق ازجمله ایران آشنا است؛ بر این مبنا، مسائل مدیریت سازمانهای جدید را در سایه آگاهی فلسفی خود تحلیل میکند و آنها را به تصویر میکشد. تحصیلات دانشگاهی او در زمینه فلسفه، تخصصش در معماری و همچنین مطالعه وضعیت سازمانها و جوامع، در تفکر او بیتأثیر نبوده است. او بنیانگذار موسسه مشاوره مدیریت INTERACT است.
هدف کتاب برنامه ریزی تعاملی… افزایش توانایی مدیران در پیشبینی آینده و آمادگی بهتر برای مواجهه با آن نیست، بلکه افزایش کنترل آنهاست بر آینده و توانایی نشان دادن واکنش اثربخش بر چیزهایی است که تحت کنترل آنها نیست. نویسنده در بخشی از این کتاب، به شیوهای سادهتر و شفافتر این موضوع را تشریح میکند: «تا آنجایی که میتوانید آینده را کنترل کنید، نباید آن را پیشبینی نمایید، درست همانطوری که هوای درون خانه را پیشبینی نمیکنید، بلکه آن را کنترل میکنید.
تا آنجایی که میتوانید، به تغییراتی که نه بر آنها کنترل دارید، نه انتظارشان را دارید مثل راندن اتومبیل، واکنش فوری و مؤثر نشان دهید، به پیشبینی آن نیازمند نیستید. هر چه بیشتر بتوانید خود را با چیزی که کنترلی بر آن ندارید، هماهنگ و سازگار کنید، نیازتان به کنترل آن کمتر میشود».
کتاب برنامه ریزی تعاملی… یک درسنامه نیست و نوشتههای دیگران را درباره موضوع مرور نمیکند، بلکه ارائه درک و تصور نویسنده از برنامهریزی است و به همین خاطر، کمتر تحت تأثیر نوشتههای دیگران است و بیشتر از تجربه و تفکر نویسنده در برنامهریزی نشئت میگیرد. به همین دلیل، قطعاً بسیاری از نظریات ارائهشده در این کتاب، توسط دیگران هم بیانشده است. بهطورکلی تازگی این کار در شیوه تلفیق نظریات است، نه ارائه خود نظریات.
ازجمله عناصری که نگارنده کتاب برنامه ریزی تعاملی به آن پرداخته است نظریه سیستم است. او میگوید که تجزیهوتحلیل سیستم که با تفکیک اجزای آن آغاز میشود، فقط میتواند ساختار و نحوه کار آن را بیان کند، ولی ویژگیهای ضروری آن و یا دلیل شیوه کار آن را نشان نمیدهد. او عقیده دارد که برای به دست آوردن این درک و آگاهی باید از تفکر سنتتیک (پرسوجو از وظایفی که سیستم برای سیستم بزرگتری که خود بخشی از آن است و همچنین برای بخشهای خود انجام میدهد) استفاده کرد.
عنصر یا رکن دیگری که نویسنده آن را در کتابش مورد توجه قرار داده است، شرکتهای سهامی هستند. او در تعریف این شرکتها میگوید: «شرکتهای سهامی، سازمانهایی هستند که وظیفه اصلی آنها در جامعه، تولید و توزیع ثروت است و از همین طریق از آنها انتظار میرود که در توسعه جامعه شرکت داشته باشند». او در ادامه عنوان میکند که توسعه یافتن یعنی افزایش آرزو و توانایی ارضای آرزوهای خود و دیگران.
بنابراین توسعه چیزی که شخص دارد نیست، بلکه چیزی است که شخص با آنچه دارد، میتواند انجام دهد. او همچنین اظهار میدارد که شرکت سهامی یا هر سازمان دیگری، تنها در صورتی میتواند توسعه یابد و به توسعه دیگران یاری رساند که انعطاف داشته باشد و بتواند یاد بگیرد و خود را بهسرعت و با اثربخشی سازگار نماید.
یکی از عواملی که نویسنده آن را در بهبود سازمان و بخشهای آن دخیل میداند، برنامهریزی است. او باور دارد که فایده اصلی حاصل از برنامهریزی، از طریق مشارکت در آن به دست میآید. او پنج مرحله را برای عامل برنامهریزی برمیشمارد که عبارتاند از نظم بخشیدن به آشفتگی، تعیین هدفهایی که باید تعقیب شوند، انتخاب وسیله برای تعقیب هدفها، برنامهریزی برای به دست آوردن یا تولید و تخصیص منابع لازم برای به کار بردن وسیلههای انتخابشده، و طراحی و به کار بردن این وسیلهها و کنترل عملکرد این کار.
از دیگر مواردی که نویسنده کتاب برنامه ریزی تعاملی قصد دارد توجه خواننده را به سمت آن معطوف دارد، مسئله آشفتگی درون سازمان است. او مینویسد: «باید آشفتگیها را با کلنگری شناخت و درک کرد. نظم بخشیدن به آشفتگی یک سیستم، مستلزم داشتن اطلاع و درک تفصیلی از شیوه کار کردن آن سیستم و همچنین اینکه کدام ویژگی خود سیستم یا محیط آن، مانع بهبود عملکرد آن است». ایکاف درنهایت در باب آشفتگی درون سازمان میگوید: «بهترین راه نظم بخشیدن به آشفتگی، ثبت آن به شکل یک سناریو از آینده است که رفتار گذشته و حال خود و همچنین محیط خود را ملاک قرار میدهد».
طبق نظر نویسنده کتاب برنامه ریزی تعاملی… هدف برنامهریزی تعاملی، رسیدن به یک وضعیت آرمانی است. این وضعیت که بهعنوان طرح سیستمی ارائه میشود، باید از نظر فن شناختی امکانپذیر و از نظر عملیاتی نیز ممکن باشد و به سیستم توانایی یادگیری و سازگاری سریع و اثربخش را ارائه دهد. از نظر ایکاف «فرایند طرح آرمانی دستاندرکاران را از این حقیقت آگاه میکند که خود آنها و نه هیچ چیز خارجی، موانع اصلی در راه آیندهای هستند که آرزو میکنند».
وضعیت آرمانی در سایه برنامهریزی تعاملی