زامبیهای کلافه
آیا فضای مجازی کیفیت زندگی و سلامت و بهداشت روانی انسان را ارتقا داده است؟ پاسخ به این سوال مشکل است. امکانات مجازی و دسترسیهای آنلاین گرچه فرصتهای جدیدی را در حوزههای مختلف ایجاد کردهاند اما وابستگی مفرط و روزافزون به آنها گاهی احساسی از فلجشدگی به ما میبخشد؛ نوعی از ناتوانی که کارکردی مانند اعتیاد به موادمخدر دارد. «آدام آلتر» استاد روانشناسی و بازاریابی دانشگاه نیویورک در کتاب خود سازوکار این نوع اعتیاد رفتاری را شرح میدهد.
آیا فضای مجازی کیفیت زندگی و سلامت و بهداشت روانی انسان را ارتقا داده است؟ پاسخ به این سوال مشکل است. امکانات مجازی و دسترسیهای آنلاین گرچه فرصتهای جدیدی را در حوزههای مختلف ایجاد کردهاند اما وابستگی مفرط و روزافزون به آنها گاهی احساسی از فلجشدگی به ما میبخشد؛ نوعی از ناتوانی که کارکردی مانند اعتیاد به موادمخدر دارد. «آدام آلتر» استاد روانشناسی و بازاریابی دانشگاه نیویورک در کتاب خود سازوکار این نوع اعتیاد رفتاری را شرح میدهد.
کتاب «لطفا زامبی نباشید» (وسوسه مقاومتناپذیر فضای مجازی) به آثار روانی اعتیاد به استفاده از فضای مجازی به وسیله موبایل، تبلت و وسایل الکترونیکی مشابه و تاثیر منفی استفاده مفرط از آنها بر کیفیت زندگی و سلامت انسان میپردازد.
زامبی به معنای مرده متحرک است. فرد یا سیستمی که کنترل اراده، تصمیمات، احساسات و اعمال روزمره خود را به دست دیگری سپرده و به مانند یک ربات بیاراده و بیاحساس توسط سیستم یا فرد دیگر کنترل میشود. نویسنده کتاب استدلال میکند کسانی که معتاد به استفاده آنلاین از تلفنهای هوشمند هستند همانند یک زامبی کنترل فعالیتهای روزمره خود را از دست میدهند.
«آدام آلتر» استاد روانشناسی و بازاریابی دانشگاه نیویورک بر اساس تحقیقات صورت گرفته از منظر روانشناسی نشان میدهد استفاده بیرویه از فضای مجازی شادمانی و رضایت از زندگی را کاهش میدهد و بشر را گرفتار نوع جدیدی از اعتیاد میکند: «طبق یک نظرسنجی، ۴۶ درصد افراد اظهار میکنند که نمیتوانند دور بودن از گوشی هوشمندشان را تحمل کنند (برخی از آنها میگویند حاضرند متحمل آسیبهای جسمانی شوند اما به گوشیشان صدمهای نرسد).
در سال ۲۰۰۸، بزرگسالان به طور متوسط روزانه ۱۸ دقیقه، زمان صرف گوشیشان میکردند اما در سال ۲۰۱۵، آنها برای همان کار روزانه دو ساعت و ۴۸ دقیقه وقت میگذاشتند. نزدیک به ۵۹ درصد از افراد میگویند به شبکههای اجتماعی وابسته شده و اتکای آنها به این سایتها نهایتا ناخشنودشان میسازد. نیمی از آنها میگویند دستکم ساعتی یکبار باید این شبکهها را چک کنند. وقتی یک ساعت میگذرد، آنها عصبی و آشفته میشوند و تمرکزشان را از دست میدهند» (صص ۳۶-۳۷).
استفاده بیش از حد از تلفن همراه آنقدر شایع شده که پژوهشگران برای توصیف ترس از جدایی از تلفن همراه، اصطلاح «نوموفوبیا» (Nomophobia) (مخفف نو- موبایل- فوبیا) را ابداع کردند. در سال ۲۰۱۵، ۲۸۰ میلیون نفر به گوشی هوشمند اعتیاد داشتهاند. اگر آنها متحد شوند و «ایالت متحده نوموفوبیا» را تشکیل دهند، اتحادیه مزبور، چهارمین کشور پرجمعیت دنیا پس از چین، هند و آمریکا خواهد بود.
آمار مذکور حاکی از نوعی بیماری است که آلتر آن را تحت عنوان «اعتیاد رفتاری» صورتبندی میکند. کتاب «لطفا زامبی نباشید»، با بیان معنای اعتیاد رفتاری در فصل اول و خاستگاه آن در فصل دوم، اجزای اعتیاد رفتاری را بیان کرده و در آخرین بخش به آینده این نوع اعتیاد و برخی راهکارها میپردازد.
«لطفا زامبی نباشید» با نگاهی تاریخی مفهوم جدیدی از اعتیاد را مطرح میکند که برای تبیین مسالهای که قصد دارد به آن بپردازد بسیار راهگشا است. «تا چند دهه پیش، ما مانند ماهیانی بودیم که در آب آزادانه شنا میکردیم در حالی که فقط چند قلاب وجود داشت: سیگار، الکل و داروهای مخدری که گرانقیمت و عموما در دسترس نبودند» (ص ۱۳).
اما آن آبی که روزگاری فقط چند قلاب درون آن بود امروز پر از قلابهای گوناگون است: «فیسبوک، اینستاگرام، پورن، ایمیل، خرید و فروش آنلاین و…» (ص ۱۳). برای مثال در «سال ۲۰۰۴، فیسبوک فقط سرگرمکننده بود اما در ۲۰۱۶ اعتیادآور نیز هست» (ص ۱۴).
انسانی که تا دیروز بر اساس قدرت جهتیابی خود و یا در ارتباط با انسانهای دیگر مسیر مورد نظر خود را پیدا میکرد امروز حتی مسیر خانه و محل کار خود را هم باید از روی برنامههای جهتیاب پیدا کند. این سطح از وابستگی انسان به تکنولوژی آیا لازم و ضروری است و آیا این سطح از بهرهگیری مدام و مستمر از تکنولوژی آنلاین، از انسان موجودی وابسته و فاقد مهارت نمیسازد؟ آنطور که آلتر در کتاب خود استدلال میکند بخش قابل توجهی از این وابستگی ناشی از اعتیاد رفتاری است.
اعتیاد رفتاری چیست؟
اعتیاد رفتاری بسیار شبیه اعتیاد به مواد مخدر است. هر دوی آنها «مناطق مشابهی در مغز را برمیانگیزند و به واسطه برخی از نیازهای اساسی و انسانی یکسانی تغذیه میشوند: نیاز به مشغولیت و حمایت اجتماعی، تحریک ذهنی و حسی از تاثیرگذاری. به همین دلیل است کسانی که در محدوده این نیازها کمبود دارند بیشتر احتمال دارد که هم به موادمخدر و هم به شکل رفتاری، معتاد شوند» (ص ۱۸).
از سوی دیگر «مطالعات اخیر نشان داده رفتارهای اعتیادآور همان پاسخهایی را در مغز ایجاد میکند که به دنبال مصرف موادمخدر در مغز تولید میشود. در هر دو مورد، در چند ناحیه عمیق از مغز مادهای شیمیایی به نام «دوپامین» آزاد میشود که به گیرندههای عصبی در سراسر مغز میچسبد و به نوبه خود جریان شدیدی از لذت را تولید میکند» (ص ۶۹).
دوپامین آزاد شده در مغز که حسی از سرخوشی و رضایت ایجاد میکند در هر دو حالت دارای محرک بیرونی هست و در نتیجه احساس رضایت ناشی از آن نیز با از بین رفتن عامل بیرونی، محو میشود. استفاده مداوم از گوشیهای هوشمند و فضای مجازی نوعی اعتیاد رفتاری است که عملکرد مشابهی با مواد مخدر دارد.
اعتیاد رفتاری بهویژه در میان جوانان رواج بیشتری دارد؛ چراکه جوانان تلاش میکنند پاسخ بسیاری از کمبودهای اجتماعی خود را از طریق فضاهای مجازی جبران کنند. «یکی از مطالعات اخیر نشان داد نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت مورد بررسی از بعضی اشکال اعتیادهای اینترنتبنیاد، از ایمیل و بازی گرفته تا پورن رنج میبرند. پژوهشی دیگر نیز نشان میدهد ۴۸ درصد از نمونه آماری بررسی شده در دانشجویان دانشگاههای ایالات متحده «معتاد اینترنتی» هستند و ۴۰ درصد دیگر در مرز قرار دارند و یا مستعد اعتیاد هستند» (ص ۳۴).
گوشی هوشمند زمان را از ما میدزدد، موجب حواسپرتی میشود و تمرکز ما را کاهش میدهد اما به باور آلتر شاید بدترین تاثیر گوشیهای هوشمند و وسایل دیگر مانند کتابخوانهای هوشمند و تبلتها را بتوان مرضی دانست که دوسوم تمام بزرگسالان را تحت تاثیر قرار میدهد.
«علائم این بیماری عبارت است از: ناراحتی قلبی، مشکل ریوی، سرکوب رغبت، ناتوانی در کنترل وزن، نارسایی سیستم ایمنی، مقاومت کم در برابر بیماری، حساسیت بالا نسبت به درد، کند شدن زمان عکسالعمل، دمدمی مزاجی، عملکرد افسرده مغز، افسردگی، چاقی، دیابت و اشکال معین سرطان.
این بیماری، بیخوابی مزمن است که به دنبال پیدایش تلفنهای هوشمند، کتابخوانهای الکترونیک و سایر دستگاههایی که نور ساطع میکنند، در حال برآمدن است. بیخوابی، یار اعتیاد رفتاری است و نتیجه مشغولیت بیش از حد و مداوم مغز است» (ص ۶۵).
«۹۵ درصد از بزرگسالان در ساعتی پیش از خوابیدن، از دستگاه الکترونیکی استفاده میکنند که نور ساطع میکند و بیش از ۵۰ درصد آنان در طول شب، ایمیلهایشان را چک میکنند. ۶۰ درصد بزرگسالان ۱۸ تا ۶۴ ساله وقتی میخوابند، گوشیشان را کنار خود میگذارند و احتمالا به همین خاطر است که ۵۰ درصد از بزرگسالان ادعا میکنند که چون مرتب با تکنولوژی در تماس هستند خوب نمیخوابند» (ص۶۶).
در نیمقرن گذشته، کیفیت خواب به طرز چشمگیری افت کرده است. خصوصا در دو دهه گذشته و یکی از عوامل اصلی این ماجرا، نور آبی فامی است که از بسیاری از این وسایل الکترونیکی ساطع میشود.
صبح در شب!
هر یک از ما احتمالا تاکنون این احساس را تجربه کردهایم که وقتی تا پاسی از شب به یک صفحه نمایش الکترونیکی، چشم میدوزیم، صبح روز بعد به سختی از خواب بیدار میشویم، بدنمان کرخت و بیجان و گویی استخوانهایمان خشک شده است. ممکن است این حالت را به بیخوابی شب گذشته ارتباط دهیم.
آلتر در کتاب خود پاسخ عمیقتری به این مشکل از منظر تاثیر محیط بر سازوکار درونی بدن میدهد: «نور سفید متمایل به آبی از دمیدن صبح خبر میدهد، لذا نود و پنج درصد از ما شب که میشود، درست قبل از رفتن به تختخواب، به بدنهای خود میگوییم که دارد صبح میشود و بدین ترتیب ساعت بدن خود را به هم میریزیم» (ص ۶۶).
بنابراین نور ساطع شده از صفحات موبایل، لپتاپ، تبلت، کتابخوان و وسایل مشابه عامل اصلی بیخوابی کسانی است که شب هنگام از آنها استفاده میکنند. این مساله در آزمایشهای گوناگون توسط پژوهشگران و پزشکان به اثبات رسیده که در کتاب «زامبی نباشیم» به برخی از آنها اشاره میشود.
با توجه به آثار منفی که استفاده بیرویه از فضای مجازی بر سلامت روان انسان میگذارد آیا باید این نوع وسایل را به کلی از زندگیمان حذف کنیم؟ حتما همه ما روزهایی را تجربه کردهایم که در دوران مسافرت به اینترنت دسترسی نداشتهایم، گرچه روزهای اولیه حالتی از آسایش و آرامش دلچسب را تجربه میکنیم اما تداوم وضعیت «محرومیت مطلق»، آن هم در زمانهای که استفاده از این امکانات نوعی ضرورت به شمار میرود بیشتر از آن که حسی از رضایت را در بر داشته باشد منجر به احساس «انزوای مطلق» میشود.
احساس میکنیم از جمعی گسترده با اشتراکاتی بزرگ کنار گذاشته شدهایم و یا در سیر زندگی اتفاقات زیادی میافتد که ما از آنها بیاطلاع هستیم.
با این وجود چه باید کرد؟ چه باید کرد که هم از آسیبهای روانی ناشی از غرق شدن از فضای مجازی در امان باشیم و هم حسی از انزوای اجتماعی، ما را در خود فرو نبلعد. جامعهشناسان مکتب فرانکفورت و واضعان اصطلاح «صنعت فرهنگ»، یکی از عوامل موفقیت صنعت فرهنگ را دنبالهروی بیچون و چرا و ناآگاهانه میدانند.
دنبالهروی که در نهایت موجب به استعمار گرفته شدنِ زندگی روزمره میشود. به نظر میرسد این تعبیر برای رسانهها و تکنولوژیهای ارتباطی جدید نیز کارآمد است.
آگاهی از آسیبهای منفی فضای مجازی و آگاهی از استفادههای بهینه و مثبت فضای مجازی، اینکه استفاده از فضای مجازی در چه زمان و مکانی میتواند راهگشا باشد، آگاهی از اینکه به مانند یک «زامبی» کنترل تصمیمگیری فعالیتهای زندگی را به کلی به ابزارهای ساخت دست بشر نسپاریم، به آنها معتاد نشویم، اعتماد به نفس و حافظه خود را از دست ندهیم، دچار فراموشی و فقدان تمرکز نشویم و آگاه باشیم که فضای مجازی قرار نیست جایگزینی برای دنیای واقعی باشد بلکه به شرط استفاده بهینه و درست از آن در دنیای پر ازدحام امروز میتواند موجب صرفهجویی در وقت و انرژی شود.
کتاب «لطفا زامبی نباشید» این آگاهی را به خواننده میدهد و بر اساس پژوهشها و مطالعات روانشناسی تلاش دارد سویههای منفی اعتیاد رفتاری به استفاده از موبایل را تبیین کند. رجوع مکرر و جابهجا به پژوهشها، آزمایشهای میدانی و مطالعاتی که در مورد اعتیاد رفتاری صورت گرفته از جمله نکات مثبت کتاب است که آن را برای مخاطب جذاب و گیرا میسازد. در این کتاب آزمونی وجود دارد و با پاسخ به سوالان آن میتوان میزان اعتیاد رفتاری به موبایل را محاسبه کرد.
اما از آنجایی که نویسنده کتاب استاد روانشناسی است و کتاب نیز بر اساس پژوهشهای این رشته نوشته شده، مفاهیم مطرح شده در چارچوب علم مذکور باقی میماند و به سویههای دیگر موضوع از منظرهای متفاوت و کلانتر نمیپردازد.
برای مثال، مفهوم «سرمایهداری نظارتی» از جمله موضوعات مطرح از منظر اقتصاد سیاسی است و با تشریح سازوکار قدرت از منظر ساختاری بیان میکند تکنولوژی آنلاین ابزاری برای استیلای بیشتر قدرت سرمایه بر نیروی کار است و کارفرمایان با بهرهگیری از آن میتوانند هر زمان از شبانهروز نیروی کار خود را بهکار گرفته یا او را احضار بهکار کنند.
آلتر در کتاب خود با یک رویکرد روانشناسانه، مساله را به سطح رفتار فردی تقلیل میدهد و بیان نمیکند «در دسترس نبودن» یک کارمند در طول شبانهروز ممکن است چه تبعاتی برای آینده و جایگاه شغلی او داشته باشد. برای مثال وی در تنها پاراگراف کتاب (ص ۱۶۹) در مورد راهحل اعتیاد رفتاری به فضای مجازی مینویسد:
«میتوان محلهای کار را به گونهای اداره کرد که راس ساعت شش همه دستگاههای دیجیتال خاموش شود و علاوه بر آن، در فاصله نیمهشب تا پنج عصر روز بعد، ایمیلهای کاری غیرفعال شود». آلتر در زمانهای چنین راهکاری را ارائه میدهد که دنیای آنلاین بیش از هر زمان دیگری به یاری کارفرمایان آمده تا بتوانند هم دسترسی سریعتر و سهلتری به نیروی کار داشته باشند، هم سادهتر او را کنترل کنند و هم به تعبیر خود بهرهوری و به تعبیر کارگران بهرهکشی را افزایش دهند.
بنابراین در دنیای پیچیده و هزارتوی امروز برای اینکه «زامبی نباشیم»، آگاهی و انتخاب فردی کفایت نمیکند بلکه سازمان اجتماعی کار و زندگی نیز نیازمند تغییراتی است که کتاب مورد بحث اشارهای به آن نمیکند.